نام دیگر انقلابیگری، لجاجت، تندخویی و قلدری نیست

در تجربه ی انقلاب اسلامی ایران بارها می دیدیم که فلان مسوول یا بهمان رجال کشوری که سابقه ی مبارزات سیاسی داشته و مدعی مجاهدت و انقلابی گری می شدند و یا بعضا، زجر محرومیت ها را در زمان طاغوت کشیده بودند کارهایی از روی لجاجت و خودکامی انجام رسانده که همراه با ادبیاتی تند، درشت، مشمئزکننده و لحنی عصبی آن اقدامات را قاطع، جدی و مقتدرانه به تصویر می کشاندند.

هورخبر –  یکی از اساتید صاحب نام و برجسته ی دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات اهواز در دهه ی نود، بسیار تخصصی و دقیق متن های مربوط به درس اندیشه های سیاسی را همخوان با ذهنیت زبان انگلیسی انتخاب و آبشخور پیدایی آنها را در بستر تاریخ مشخص می کرد. البته، بدون اغراق این استاد ارجمند، تسلط بی بدیلی در این قبیل مباحث عمیق داشت. چون، از مقطع کارشناسی تا دکترای علوم سیاسی خودش را در یکی از دانشگاه های معتبر انگلیس گذرانده و درک مستقیمی از فراست آن مفاهیم داشته بود.

بدین سیاق، روزی ایشان یک متن علوم سیاسی جالبی را از انگلیسی به فارسی برگردانده بود به گونه ای که تا قبل از آن ترجمه ی شیوا، اغلب دانشجویان تصور مثبتی از زندانیان مبارز رنجور شکنجه شده و یا تبعیدیان سیاسی محروم از خدمات اجتماعی داشتند.

ولی طولی نکشید که بعد از خواندن ترجمه ی آن متن، که مبتنی بر مطالعه ی روانشناختی اغلب انقلابات جهان، با رجوع به رفرنس های تاریخی مستند بود نظرشان تغییر کرد به خصوص وقتی که آگاه شدند این افراد مبارز ستم دیده ی رنجور به قدرت می رسند. متاسفانه با همان روحیه ی متالم ناشی از مرارت های گذشته، این بار خود تبدیل به دیکتاتورهای وحشتناک تری می شوند که بمراتب اعمال آنها، خسارتبارتر از متولیان قبلی بوده با این تفاوت که در سایه ی توجیهات عدالت طلبانه به کام مردم می نشست.

آری، همواره تجربه این گونه نشان می داد که آن افراد مدعی انقلابی گری وقتی در سریر قدرت قرار می گرفتند. با ادبیات سیاسی تند مزاجانه و اعمال مدیریت لجوجانه ی سلبی بدون پشتوانه های ایجابی بسیار خودکامه تر از دیکتاتورهای معزول قبلی پای به میدان می گذاشتند و به غلط تحرکات جدید را آوانگارد و تحول خواهانه معرفی می کردند که عموما، توام با عقده گشایی های فردی و تعبیرات نادرست در ردیف صفاتی چون جدیت، قاطعیت و اقتدار معنا می شدند.

علی ایحال در تجربه ی انقلاب اسلامی ایران بارها می دیدیم که فلان مسوول یا بهمان رجال کشوری که سابقه ی مبارزات سیاسی داشته و مدعی مجاهدت و انقلابی گری می شدند و یا بعضا، زجر محرومیت ها را در زمان طاغوت کشیده بودند کارهایی از روی لجاجت و خودکامی انجام رسانده که همراه با ادبیاتی تند، درشت، مشمئزکننده و لحنی عصبی آن اقدامات را قاطع، جدی و مقتدرانه به تصویر می کشاندند. آری، در حقیقت این بلیه را در چهار دهه های انقلاب اسلامی کم و بیش دیدیم و بدتر که امروز شاهدیم که وابستگان حزبی، محفلی همان اشخاص، که هیچگونه تجربه ی رنجوری دوران طاغوت را نیز ندارند. چگونه و به چه شکل افراد معتدل، مستقل، صبور و کارآمد را بواسطه ی شتابناکی گریز از مرکز همین تحرکات، از چرخه های خدمتگزاری به بیرون پرتاب می کنند.

https://hoorkhabar.ir/713512کپی شد!
3958