برای آنان که جان دادند تا ایران جان ندهد… + تصاویر

به گزارش هورنیوز – هفته دفاع مقدس بی شک با یاد و نام کسانی گره خورده که جان دادند تا نام پرآوازه ایران اسلامی جان ندهد و کجا بهتر از گلزار شهداء می توان تصویر به قاب نشسته این شهیدان را پیدا کرد.

به گلزار شهدای اهواز که بیایی گلچین شهدایی را خواهی یافت که همچون سروهای استوار، در برابر زورگویی دشمنی که جهانی را پشت خود داشت، قد عَلَم کردند  اما در مقابل دلیری این جوانان همچون سرو، کمرشان به خاک نشست.

آمبولانس خاکی جنگی، طنین سرود ممد نبودی شهر آزاد شد، خاکریز ها، نخل های بی سر که همه در گلزار بازسازی شده بودند اگرچه برای خیلی ها جذاب به نظر می رسد اما آه از نهاد مادرانی که تنها چند قدم آنطرف تر قبر جگر گوشه هایشان را در آغوش کشیده بودند، بلند کرده بود.

_pms0832

گلزار شهدا که در ۳۶۵ روز سال تنها میزبان مادران و پدران شهیدان گلگلون کفن است، امروز حال و هوای دیگری داشت. همرزمان شهدا، جوانانی که فقط نام جنگ را شنیده اند و برخی مسئولان استانی همه و همه آمده بودند تا گرامی بدارند نام کسانی را که بی شک گرامی اند!

از دور قاب عکس و سنگ قبر جوانی ۱۷-۱۸ ساله را می بینم که مادر خمیده اش با آب و گلاب مشغول عطرآگین ساختن مزارش است. فاتحه که می دهم مادرش تشکر و با بطری آبی که به همراهش آورده از من پذیرایی می کند. بی آنکه چیزی بپرسم لب به سخن باز می کند و می گوید تنها پسر خانواده بود که بعد از پنج فرزند دیگرم به دنیا آمد. با اخلاق خوب و ایمانش به یک نگین در تمام خانواده تبدیل شد.

با پدرش چه برنامه ها که برای آینده اش نداشتیم اما وقتی عزم سفر به جبهه کرد جلویش را نگرفتم تا مبادا در پیشگاه خدایم روسیاه شود. هدیه خدا بود حتما لیاقتش را نداشتیم که  محمدرضایم را از ما گرفت. الان هم تنها آرزویم اینست که خداوند به این دوری ۳۲ ساله پایان دهد و مرا پیش فرزندم ببرد.

_pms0831

خوزستان همیشه سرافراز با ۳۲هزار شهید دفاع مقدس بی شک زادگاه سربازانی است که غیرتمندانه سینه خود را آماج گلوله های دشمن قرار دادند تا غیرت علوی و حیای فاطمی حفظ شود.

گرچه امروز در مراسم غبار روبی مزار شهدا جای بسیاری از مسئولان استانی و شهری خالی بود اما مردم این شهر میزبان مردان مردی بودن که طلبیده بودند آنها را برای حضور در چنین محفلی.

_pms1074

آفتاب درحال غروب است و سرخی آسمان گلزار شهدا غریبانه تداعی گر شب های عملیاتی است که همه رزمندگان دست به دعا می شدند برای شهادت و امروز از آسمان نظاره گر زمین اند!

مادر شهید محمدرضا هم صندلی تاشو وبطری آب را در دستش گرفته و با کمر خمیده ای که دیگر صاف نمی شود قبر پسر را می بوسد در گوشش نجوا می کند و پس از خداحافظی آرام آرام راهی منزل می شود.

https://hoorkhabar.ir/625504کپی شد!
121
 

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

This site is protected by reCAPTCHA and the Google Privacy Policy and Terms of Service apply.