۳ شعر از سریا داودی حموله

از درهای بسته حرف زدیم و

دهان های باز

هیچ فکر نمی کردیم

مرگ

نام کوچک ما  را صدا زند!

***

رنگ دیگر کلاغ  را

به شناسنامه ام اضافه کنید

این شعر

روشنایی از رویاهای زنی دارد

که در نیمه ی دیگرم

از تو کم شده است!

***

پیراهن تو را که می پوشم
عشق تاب برمی دارد
و ماه به وقت آمدنم عطسه می کند

برای دوباره دیدن تو
باید آفتابگردانی بکارم
آسمانی که نام تو را دارد
آیینه را به سمت من چرخانده است!

از مجموعه نان و نمک میان گیسوان تهمینه…

https://hoorkhabar.ir/594922کپی شد!
66