نفت سفیدِ بخت سیاه

هورنیوز – نمی دانم چند سال دارید ، شصت یا هفتاد ، سی یا چهل ، کمتر یا بیشتر … نمی دانم اما می دانم که نام(( نفت سفید)) به گوشتان  خورده است و یا شاید آنرا بشناسید …   عشایر بختیاری و مردمان قدیم شوشتر و اهواز دهها و یا شاید هم صدها سال با مَشک و چهار پا  به سراغ چشمه های جوشان نفت در سی و پنج کیلومتری شمال هفتکل می رفتند و چراغ پی سوز آنها سالها قبل از آنکه انگلیسی ها ادعای کشف نفت در ایران را داشته باشند  با نفت می سوخت.

پس از کشف دومین منطقه نفتی ایران به سال ۱۳۰۵ خورشیدی در هفتکل و ساخت و ساز در این اولین شرکت شهر ایران  ، اشتهای سیری ناپذیر انگلیسی ها آنها را به نفت سفید و چشمه های جوشان نفت آن کشید و در زمانی کوتاه نفت سفید  به زیباترین شهرک ایران تبدیل شد ؛خانه های ویلایی زیبا ، خیابانهای عریض و گل کاری شده ، سینما، استخر، تلفنخانه ، بازار لوکس، پارک ، تصفیه خانه فاضلاب با لوله های چدنی و برق زیر زمینی و…

یوسفیان یکی از کارمندان بازنشسته شرکت نفت که اکنون در سن نود سالگی ساکن تهران است می گوید:ما برای کار در نفت سفید علاوه بر پیدا کردن آشنا و پارتی بازی باید رشوه هم می دادیم ، چون واقعا سکونت در نفت سفید که آن موقع عروس مناطق نفت خیز بود ارزش داشت.

نفتِ سفید از دل چاههای جوشان ((نفت سفید)) می جوشید و رونق این خطه از ایران در حال توسعه روز به روز بیشتر می شد و آوازه اش جهانی شده و نام هفتکل سربلند را زیر سایه گسترده خود داشت … ((نفت سفید)) هنوز جشن تولد سی سالگی خود را نگرفته بود که بخت ِسیاه اش رُخ نشان داد؛ با دستور سیاه دکتر اقبال  مدیر آن هنگام  شرکت نفت ایران، ترک اجباری و مهاجرت اداری از این شهرک زیبا و دوست داشتنی آغاز شد… سال چهل و هفت سال سیاه بختی نفت سفید و نفت سفیدی ها بود… اشکها ریخته می شد و جدایی آغاز … برخی به هفتکل که حال و روزش در آن سال شاید از نفت سفید هم بدتر بود کوچ کردند ، عده ای گچساران ،جزیره خارک، آبادان و اهواز را انتخاب کردند و برخی هم راهی مسجد سلیمانی شدند که او هم تجربه ای همانند هفتکل را سپری می کرد.

در کوتاه مدتی جغد شوم بر بالای شیروانی بنگله های خالی و سینمای ساکت وخیابانهای خلوت نفت سفید ترانه سیاه بختی  می خواند.

قرارداد دیگری در راه بود وشرکت نفت که هنوزهم  نفت چشمه چاههای نفت سفید را به سرعت در رگهای فلزی می مکید ،نفت سفید و هفتکل را به ارتش شاهنشاهی واگذار کرد . ارتش هم به خاطر خوی نظامی گری اش فقط از باقیمانده امکانات استفاده برد و روز به روز نفت سفید خراب و ویرانترمی شد.

شروع جنگ تحمیلی و ویرانی مناطق مرزی و جنگ زده عاملی برای احیای مجدد نفت سفید بود… ویلاها(بنگله ها) و لین های خالی اما همچنان زیبای این شهرک پذیرای بیش از پنج هزار مهاجر جنگی شد و دوباره نفت سفید رونق گرفت ،با فرهنگی جدید و گوناگون ،  رونقی که تا نیمه های دهه هفتاد تدوام داشت.

 با پایان جنگ،  جنگ زده ها هم با کوله باری ازخاطـــرات و اشکی در چشم نفت سفید را ترک کردند اما این کوچ با کوچ سال چهل و هفت تفاوت بسیار داشت ؛ این بار   ساکنان بجای مانده از کوچ دوم  معدن کارانی بودند که با مشقت فراوان سنگهای سخت نفت سفید را وسیله امرار ومعاش خود قرار داده بودند و به جز نفت سفید جایی را برای زندگی نمی شناختند وحتی فشار ارتش که بر حسب قرار داد با شرکت نفت خود را صاحب نفت سفید می دانست  هم نتوانست آنها را از نفت سفید کوچ دهد … صاحب سندی نفت سفید دست به تخریب گسترده این شهرک زیبای کلنگی زد ودر ابتدا وسایل برقی سپس آهن آلات و پس از آن حتی سنگ های زیبا تراش نفت سفید خالی از سکنه  را هم فروختند و این شهرک زیبا را به مخروبه ای دهشتناک تبدیل کردند که دل هر بیننده و رهگذری را به درد می آورد… کسی می گفت : حال و روز امروز نفت سفید خطر    ایران بی نفت فردا را به ما گوشزد می کند، فردایی که باید از آن ترسید.

 نفتِ سفید(( نفت سفید)) هنوز هم در رگهای عطش زده ایران جاریست ، هنوز هم آبادانی روز به روز کشور از چشمه های جوشان نفتِ  ” نفت سفید”  است ، هنوز هم کودکان سرزمینم به امید نفتِ “نفت سفید “بزرگ می شوند ، هنوز هم بخت سفیدی شهرهای پیشرفته ایران مدیون نفت سفید است.

 اما نفت سفید ویران است و بخت سیاه…. ونگاهی به مخروبه های پر هیاهوی آن مرا به یاد جمله ماندگار پرفسور ژاپنی می اندازد که گفت:خدا ما را دوست داشت که به ما نفت نداد))…

https://hoorkhabar.ir/612460کپی شد!
86