طفل نازادن به از شش ماهه افکندن جنین!

هورنیوز – دیروز عصر جمعه که می‌دانید چقدر دلگیر است، بنا به دعوت دوستم از نمایشگاه دستاوردهای شوراها و شهرداری‌های استان، خدمات و مبلمان شهری دیدن کردم. این نمایشگاه امروز شنبه ۱۱ مهر پایان خواهد یافت. اگر موفق به دیدن این نمایشگاه نشدید، چیزی از دست ندادید. فردا در رسانه‌ها خواهید خواند که سخنرانان اختتامیه از دستاوردهای آن چه ها خواهند گفت!

نمایشگاهی با حضور تنها ۷ شهرداری از مجموع ۷۶ شهرداری استان خوزستان و چند شرکت خصوصی که محصولات و خدمات شهری عرضه می‌کنند. آن‌گونه که از عنوان نمایشگاه برمی‌آید برای عرضه دستاوردهای شوراها و شهرداری‌ها برگزارشده است. نه خبری از شوراها و شهرداری‌ها و نه مخاطب و بازدیدکننده نبود که نبود.

معلوم نیست این نمایشگاه با چه انگیزه‌ای ایجادشده و هزینه برگزاری را به جان خریده است؟! اگر هدف جذب سرمایه‌گذار برای طرح‌های فاز مطالعاتی یا نیمه‌تمام شهرداری‌هاست راه‌هایی دیگر کم‌هزینه‌تری برای این کار وجود دارد. تازه کو تیم مذاکره‌کننده و سامانه‌ی معرفی طرح‌ها و کو بقیه شهرداری‌ها و سرمایه‌گذاران؟!

من به‌عنوان یک شهروند و یک فعال فرهنگی و اجتماعی دنبال این بودم که آیا شهرداری‌ها توانسته‌اند برای شهرهایشان «حس مکان» ایجاد کنند؟ آیا ساکنان شهرهای ما با اقدامات شهرداری‌ها توانستند به هویت و شخصیت شهرهای خود دست یابند؟ آیا شهرداری‌ها قادرند عناصر کالبدی را با عملکرد انسان‌ها مرتبط کنند؟ آیا ساختار فضایی شهرها، نظم و رابطه عناصر کالبدی و عملکردها، محرک حیات شهری شده است یا خیر؟ برای استان من آب یک موضوع مهم است. شهرداری‌ها از عنصر رودخانه در جهت نشاط شهری به شکل صحیح استفاده کردند؟ آیا درست است که با «تابلوی شنا ممنوع» یا نزدیک «رودخانه نشوید» جامعه شهری را از این موهبت الهی محروم کنند؟! با این وضعیت دمای هوا و نیز پدیده گردوخاک و ریز گردها، شهرداری‌ها چقدر به احداث پارک‌های جنگلی روی آورده‌اند تا هم بازده اکولوژیکی از قبیل زیباسازی فضای شهری، کاهش دمای محیط، تولید اکسیژن و هم بازده اجتماعی از قبیل تفریح و مصاحبت با دوستان، گذران اوقات فراغت، گردهمایی‌های اجتماعی و فرهنگی از آن استخراج کنند؟

هر از چند گاهی تعدادی کت‌وشلواری می‌آمدند و می‌رفتند. ۵، ۶ نفر یکی در وسط جمع با اداواطوار که نشان می‌داد بزرگ جمع هست و عکاسی که دائماً عکس می‌گرفت. قدم‌هایی که آرام برداشته می‌شد، دست‌ها باکمی فاصله از بدن چیزی شبیه فیگور عیاران، چشم‌هایی که به بالا نگاه می‌کرد و بی‌اعتنا به زرق‌وبرق نمایشگاه چیزی و یا شاید کسی را جستجو می‌کرد، همراهانی که با وسطی صحبت می‌کردند و او دائم سر تکان می‌داد و از همه مهم‌تر شانه‌هاست که مرتب در درون کت جابجا می‌شدند؛ گویی که بدن دربند کُت است یا کُت در زندان این بدن قرار دارد. وقتی می‌پرسم کیست؟ می‌گویند فلانی یا بهمانی است و بلندگوی نمایشگاه که دائماً فریاد می‌زند که کی آمده و کی رفته و قرار است نمایشگاه به قدم اجلال کدام‌یک دیگر مفتخر گردد. چقدر این آدم‌ها شبیه یکدیگرند! مانند هم راه می‌روند، مثل هم حرف می‌زنند، شبیه هم نگاه می‌کنند!

بر اساس حکمتی که می‌گوید: «تُعرف الاشجار باثمارها» درختان را از روی میوه‌هایشان باید شناخت! این نمایشگاه حتی مانند درخت کونوکارپوس اهوازی سایه هم نداشت چه رسد به میوه‌ای! و حکیمان چه درست گفتند: طفل نازادن به از شش‌ماهه افکندن جنین! چه خوب می‌شد که به همت صداوسیمای مرکز خوزستان یا رسانه‌های گروهی غرفه‌ی نقدی هم در کنار این نمایشگاه برپا می‌شد که این نمایشگاه و عملکردش را به ترازوی عدالت و انصاف توزین می‌کرد.

https://hoorkhabar.ir/627558کپی شد!
88