جناب نوبخت خوزستان وکیل الدوله نمی خواهد!(عبدالرحمن نیک سرشت)

در پاسخ به پرسش آقای مهندس مهدی فریدونی عضو انجمن روابط بین الملل و کارشناس انرژی

مدتی است که جناب آقای مهدی فریدونی عضو انجمن روابط بین الملل و کارشناس انرژی، متنی را به عنوان پرسشی از بنده، در شبکه های اجتماعی به اشتراک گذشته بود که به دلیل عدم وقت کافی موفق به پاسخگویی به پرسش آن جناب نشده بودم و از حسن اتفاق، وقت پاسخگویی به این پرسش، مصادف گردید با نقد مجمع شورای مشورتی توسعه ی استان خوزستان، که حالیا صلاح دانسته تمام کارهای قلمی بی پاسخ مانده را به صورت یک جا و یک کاسه با توضیحات لازمش نیل بر پاسخگویی بیاورم .
لذا جهت تنویر افکار عمومی و پاسخ به پرسش مهندس فریدونی، متن به اشتراک گذاشته را عیناً به شرح زیر می آورم.

بسمه تعالی
با درود احترام خدمت استاد عزیز و ارجمندم جناب آقاى نیک عزیز؛

سوالى داشتم از محضر جناب عالى مبنى بر جوابیه ایى که خدمت یکى از دوستان ابراز داشتید پیرامون رویکرد گروهایى مانند چهارده معصوم و برادران اصلاح طلب عرب.

در ابتدا مایل هستم که تشکرى از جناب عالى داشته باشم پیرامون استفاده شما از ادبیاتى که در خور شأن یک تحلیل گر مسایل سیاسى میباشد ؛ که فارغ از هر گونه گرایش و یا رویکردى و با زبان کاملا اکادمیک تحلیل هاى خود را ابراز میدارید که این خصیصه جزو خصوصیات بارز جناب عالى میباشد و متاسفانه جوابیه ایى که خطاب به شما ابراز شد پیرامون همین مبحث (( به دور از ماهیت جوابیه)) ؛ کاملا با ادبیات محاوره ایى همراه بود که البته انتقادى به محاوره ایى بودن جوابیه اینجانب ندارم ؛ انتقاد اینجانب در ارتباط با استفاده از کلام و نوع ادبیاتیست که شایسته و بایسته فعالین سیاسى و اجتماعى نمیباشد که اتفاقا در همین جوابیه ها و گفتگو ها است که ظرفیت و عیار یک کارشناسى که خود را کارشناس مسایل حزبى و سیاسى میداند مشخص میشود.

به هر روى ؛ از جناب عالى تقاضا دارم که توضیحى پیرامون این بحث ارایه دهید و همچنین مایل هستم که دوباره در ارتباط با مستقل بودن گرایش شما پیرامون مسایل حزبى بیشتر بدانم؛ هر چند که شخصاً افتخار آشنایى با افکار شما را از نزدیک دارم؛ اما براى آن دسته از عزیزانى که امکان دارد دچار شبهه ایى شده باشند این توضیح لازم است؟؟

همچنان آرزوى موفقیت براى شما و دیگر عزیزانى دارم که فارغ از ایراد گرفتن هاى مداوم دل در گرو پیشرفت استان و ایران عزیز مان را در تمامى حوزه ها دارند.سپاسگزارم_ فریدونی

عبدالرحمن نیک سرشت

حضرت امام خمینی (ره) در فرازی از سخنان خود در پاسخ به فیس و افاده ی برخی از گروه های سیاسی متمسک به حقوق بشر و دمکراسی خواه، فرمود اسلام از دمکراسی بالاتر است و بعد از آن شروع کرد به رد ادعای دول غربی با ذکر اسناد تاریخی و نسبت آنها با حقوق بشر و پایبندی شان به دمکراسی!

القصه در پاسخ به جناب فریدونی باید عرض شود که زاد بوم گرایی ذاتاً جریانی است صد در صد ملی و اسلامی، ملی از آن حیث که در بطن خویش قیام برای دوست داشتن وطن و ملت وجود دارد و نیز وجه اسلامیتش در رویکرد ایثارگرانه ی آن است همانی که مدنظر امام خمینی (ره) بود.مانند فراز دیگری از بیانات گهربار امام خمینی ( ره) که در تایید ولایت فقیه می فرماید : “پشتیبان ولایت فقیه ﺑﺎﺷﯿﺪ ﺗﺎ آﺳﯿﺒﯽ ﺑﻪ ﻣﻤﻠﮑﺖ ﺷﻤﺎ ﻧﺮﺳﺪ.”  در این فراز از سخن، چرا و به چه منظور امام خمینی(ره) گفتمانش حب الوطنی است !؟ پس چرا و از چه بابت در این فراز از سخن، گفتمان ایشان رنگ و بوی امت محورانه ی اسلامی ندارد !؟ یعنی چرا ایشان، به جای مملکت شما نگفته بود دین شما، زیرا علی الظاهر فلسفه ی وجودی ولایت فقیه باید استمرار حرکت انبیاء باشد نه آیین کشورداری! ؟

پاسخ به این سوال را ما در سیره ی پیامبر اکرم ( ص) داریم آنجا که آن بزرگوار می فرماید : “حب الوطن من الایمان ” بدون هیچ شک و تردیدی امام خمینی ( ره) از نفع اقلی، بارز و شاخص گفتمان ولایت فقیه سخن به میان می آورد ، و نه ایضا از منافع حداکثری آن، مساله اینجا جالب می شود که ایشان این سخنان را در پاسخ به رد ادعاهای واهی گروه های خلقی و ملی گرا بیان می کرد که دم از مردم و مملکت و وطن می زدند ولی در عمل هیچگونه رویکرد و خصلت ایثارگرانه ی ملی نداشتند. !؟ پس دیری نپایید که فرمایشات امام خمینی ( ره) در عنیت محض به کرسی واقعیت نشست. و بالفور دست چریک های فدایی، گروهک رجوی، توده ای ها، ملیون و سایر احزاب سیاسی مدعی خلق و دمکراسی خواهی رو شد.

زیرا این گروه ها فاقد رویکرد و روحیه ی ایثارگرانه ی حب الوطنی بودند!؟ البته این قول نه بدان معناست که آنها فاقد خصلت های متهورانه بودند، برعکس بلکه بسیار جان شسته و فدایی برای به کرسی نشاندن اعتقادات خود نیل بر دستیاری به قدرت، و ساقط کردن هیأت حاکمه بودند و هستند، اما این تهور و شجاعت فاقد سرشت ایثارگری های اسلام ناب محمدی اند. زیرا این تهور ماکیاولیستی تعریف می شود و بیان مارکسیستی که هدف وسیله را توجیه می کند برای تکیه ی بر اریکه ی قدرت به هر بهایی تعریف می شود ! ولو این که ملت و میهن در آتش جنگ خانگی بسوزد! ؟ این گروه ها برای رسیدن به قدرت با اجنبی متحد و با دشمن همکار گشتند تاجمهوری اسلامی را ساقط کنند!

و دیدیم چطور دوشادوش صدام برعلیه کشور و مردم جنگیدند! بعضی از آنها ستون پنجم دشمن در داخل کشور شده و تلاش می کردند تا وحدت مردم را باشایعات بی اساس، سیاه نمایی های واهی و یا از طریق نفوذ در حاکمیت نشانه روند.

در عوض امام خمینی (ره) که به عنوان مخالف رژیم پهلوی در نجف عراق بسر می برد به هیچوجه زیر بار اتحاد با صدام به توصیه ی منافقین نرفت و حاضر نشد به خاطر به قدرت رسیدن با حزب میشل افلقی بعث عراق برعلیه دولت و ملت ایران ، همکاری نماید. پس بر این اساس است که گفتمان ولایت فقیه، نهایتأ در ابعاد اقلی، حامل منافع زاد بوم گرایانه است.

پس باید این گونه به جناب فریدونی پاسخ داد که اگر خوب در پاسخ بنده خطاب به سید مجتبی غرابی و جناب آقای دکتر شلیش پور دقت بفرمایند خواهند دید که هدف بنده از نقد لجنه الوفاق و شورای مشترک فعالان عرب از بابت ماهیت قومی آنان و ایضا به منظور زیرسوال بردن افراد آن سازمان های سیاسی نبوده است ! زیرا دلاوری های مردم عرب و حس وطن دوستی شان به ایران و اسلام بر همگان روشن و مبرهن است و نیز بسیاری از اعضای این دو تشکل سیاسی، دارای سابقه ی خدمت به کشور و نظام جمهوری اسلامی هستند چه قبل و چه بعد از انقلاب و چه در دفاع مقدس .

بنده هرگز قصد فردیت سوزی و جمعیت زدایی در نوشته هایم را از آنان نداشتم! ؟ و کافیست که شما و هر صاحب بصیرتی، بروند و سری به بهشت شهدای شهرهای این استان بزنند بدون هیچ اغراقی خواهند دید بیشترین شهدای خوزستان را مردم ایثارگر عرب چه قبل و چه بعد از انقلاب و بویژه در دفاع مقدس تقدیم کشور اسلامی ایران کرده اند.

پس با علم به این مطلب، مردم عرب خوزستان آورده ی ملی دارند و به عنوان شهروندان نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران دارای حق و حقوق شهروندی هستند و احدی حق ندارد بخاطر نوع قومیت شان بر آنها تبعیض روا دارد و دفاع از این مردم یک تکلیف ملی و اسلامی است و این دفاع تنها یک حق انحصاری نیست که حالا باید فکر کنیم حتما باید از آن قوم بود تا از آن دفاع نمود، تا آن دفاع وجاهت یابد، خیر این طور نیست این اندیشه بسیار غلط است از هر دو سوی موضع، چه آن ایرانی که سلب مسئولیت از دفاع می کند به دلیل عدم تعلق قومیش به مردم عرب و هم آن فرد عربی که از دیگر هموطنش سلب تکلیف از دفاع به خویشتن می نماید. مخصوصا صاحب این نوشتار که خود خالق و شارح گفتمان اتحاد قومی “نخل و بلوط” بوده و اساساً اعتقادی جزء این نداشته و ندارد.

بنابراین هدف نگارنده از مقایسه آن دو تشکیلات قومی با حزب موتلفه ی اسلامی و جمعیت ۱۴ معصوم (ع)، نشان دهنده ی قصد و غرض نگارنده نیل بر نتایج بحث بوده نه صرفاً از روی ترفند و نیات رندانه ی معطوف به اعمال قوم ستیزانه آن گونه که متاسفانه در مرقومه ی ظن آلود جناب شلیش پور بوده است!

همان گونه که ما در علوم سیاسی اساسأ هر گفتمانی را بر مبنای نوع منافعی که برای مردم در نظر می گیرد و به ارمغان می آورد مورد مداقه قرار می دهیم و نه از آن جهت، که شیک و سانتی مانتال { جلب توجه کننده} عرضه می شود. پس دقیقا می بینید هدف نگارنده در زاد بوم گرایی همانی است که در فرمایش مدنظر امام خمینی (ره) نهفه است یعنی توجه به ارزش های والای ایثارگرانه ی اسلامی، یعنی این که، ای فلان گروه ، ای فلان جمعیت، ای فلان حزب، ای فلان رجل، ای فلان عالم، ای فلان دکتر، مهندس، روحانی، دانشجو، کارگر، ای فلان بانوی محترم، وقتی مردم کول و شانه هایشان را پلکان ترقی شما کرده اند و کمک کردند تا شما بالا روید انصاف نیست که آن پلکان ترقی را پس از بالا رفتن بیاندازید!
لذا به مردم وفادار باشید به آنها رکب نزنید، قدرت سیاسی و موهبت های آن را شخصی و خانوادگی نکنید! خودپرستی ، بد اعتقادی به مردم و نفع شخصی را کنار بگذارید! نگاه غارتی به قدرت سیاسی را برچنید.

وقتی با انرژی قومی کرسی های شورای شهر را گرفتید به جای این که موجب افتخار قوم خویش بشوید مایه ی سرافگندگی آنها نشوید !
شورای شهر امین منافع مردم است و نباید نگاهش به قدرت سیاسی غارتی باشد نباید شهردار ذلیل و ترسو و باج بده را سرکار بیاورید که از قبال او شهر را غارت کنند و نباید به این منوال و روال مخرب، شالوده های عمران و آبادانی شهرهای استان را به مخاطره بیافکنید.!

حالا شما برای امتحان، یک تست بزنید و بیایید یک سوال ساده را از هر شهروند خوزستانی بپرسید که آیا او چه اظهار نظری در مورد نمایندگان شورای شهر و مجلس دارند، قطع به یقین اعلام رضایتی در کار نیست و این آغاز بدبختی و ابتدای بحران خانمانسوز مشارکت گریزی است!

وقتی مردم از رأی دادن نفعی نمی برند و ضرر می بینند کار بدینجا کشیده می شود که چه بلایایی بر سر راه توسعه و نوسازی خوزستان کمین کرده است و چه خساراتی را که به بار نمی آورد.!

انگار، این ما مردم خوزستان نیستیم که در یک کشتی نشسته ایم و نباید تصور شود هر کدام بافته ی جدا تافته در کلانشهر اهوازیم و این غلط مصطلح، که معتقداست کار عرب را به عرب و کار عجم را به عجم واگذارید. نباید تبدیل به یک باور سیاسی شود و بویژه این شعار برای یک جامعه مدنی در هزاره ی سوم اسفناک است و نمی دانیم که مردم دیگر دیار، چه قضاوتی بر ما خوزستانی ها خواهند داشت!؟

شما خوب دقت کنید به وفامندی افراد به شعارها، اهداف و آرمانهایشان، و یک بررسی ساده از جمله اتفاقات سیاسی که در استان خوزستان بوقوع می پیوندد بدرستی بیاندازید! ؟ مثلا خوب توجه کنید به رفتار برخی از سران شورای مشترک فعالان عرب، که در مانیفست خود یک مطالبه ی اساسی داشتند به نام تقسیم عادلانه ی مناصب دولتی بر حسب و مقیاس ترکیب جمعیت قومی، حالا باید ببنیم مواضع این برادران در قبال انتصاب اعضای مجمع مشورتی توسعه خوزستان چه بوده است!؟ آیا ترکیب اعضای انتصابی آن مجمع مشورتی، طبق مدل آرمانی آنها شکل گرفت!؟ آیا تعداد عرب های انتصابی با فرمول آنها همخوانی داشت!؟ چرا تا اسم سه یا چهار نفر از سران دست اندرکار شورای مشترک فعالان عرب را، آقایان جادری و نوبخت در لیست گذاشتند همه ی قول و قرار های آرمانی فراموش شد.!؟

خب، این سوال ها و نقدها کجایش تخریب است!؟ کجایش اهانت و تحقیر و توهین است!؟ جامعه ی بی منتقد و بدون پرسشگر، جامعه ای مرده است. جوامعی پیشرفت کردند که منتقدین و پرسشگران در آن جایگاه و ارزشمند تلقی می شدند.

متاسفانه جامعه خوزستانی بدجوری منتقد ستیز شده است. ریشه ی این مصایب چیست و از کجا نشات می گیرد!؟ چرا نقد از درون و آسیب شناسی رفتاری  و عمل گرایانه در کار نیست!؟ چرا باید این معنای جعلی را القاء کنیم که مسایلی همچو ن مهاجرت، فقر و بیکاری و تبعیض را بر اساس توهم توطئه برآورد و برای آن دشمن فرضی و منشاء داخلی تصور کنیم که ناشی از رقابت های سیاسی قومی است و ریشه های مقصر آن، یعنی وجود عوامل تمزکزگرایانه که بموجب بروز جنگ های جناحی است را در این گیرودار تبرئه کنیم!؟

القصه سال گذشته، شاهد بودیم که جناب آقای ابراهیم عامری یکی از سران موسوم به اصلاح طلب عرب در مصاحبه ای با پایگاه خبری شوشان نسبت به برخی از اشتباهات گذشته که در تشکیلات لجنه الوفاق رخ داده بود زبان به اعتراف گشود و صراحتاً ابرازکردند که نباید از اردوگاه اصلاح طلبان جدا می شدند و قس علی هذا…..

ابراهیم عامری می گفت در عصر اصلاحات با وجود این که از نمایندگان اهواز، ما عرب ها یک سهم قومی داشتیم اما بیشترین خدمات را ، در حق قوم خودشاهد بودیم تا نسبت به دوره ی احمدی نژاد، که ما عربها سه نماینده در اهواز داشتیم !

البته، به نظر نگارنده منظور اصلی جناب عامری از خدمات، همان تقسیم حزبی مناصبی است که از موهبت قدرت، نصیب کنشگران سیاسی از سازمان های دولتی بود زیرا ما ندیدیم در ازای اعطای انرژی قومی عرب به جناح اصلاح طلب میزان فقر و تبعیض و محرومیت از مردم عرب مرتفع شود!

خب حالا کاری به کار این نوع مسایل نداریم، زیرا ما می خواهیم با یک کنکاش ساده از سخنان آقای ابراهیم عامری پی به حقیقتی ببریم که جناب ایشان به عنوان یک اصلاح طلب عرب به ضرس قاطع اعتراف به پذیرش آن نمود یعنی بی اعتقادی و عدم اصرار نسبت به سهمیه بندی کرسی های نمایندگی برحسب مقیاس ترکیب جمعیت قومی، حالا ببنیم بعد از سپری شدن یکسال جناب عامری چقدر برروی اعتقادات و برآوردهای جدیدش وفادار مانده است!؟

در فکر یافتن پاسخ همین سوال بودم که چندی پیش یکی از فعالان سیاس شهر اهواز بامن تماس گرفت و گفت که جاسم شدید زاده با خبرگزاری ها مصاحبه کرده یا مقاله نوشت مبنی بر این که سهم مردم عرب از سه کرسی مجلس اهواز نباید کمتر از دو کرسی باشد.

آن دوست از من خواستند که پاسخ علمی و منطقی به شدید زاده بدهم ! که در پاسخ آن دوست عزیز گفتم کار بنده این نیست زیرا این مردم هستند که تعیین می کنند کی نماینده باشد!

زیرا رأی نجومی مردم اهواز اعم از عرب و عجم به سید شریف حسینی و رای قابل توجه شان به سید شکرخدا موسوی گواهی بر این ادعاست .

حرف های شدید زاده به نظر نگارنده دیگر گوشی برای شنیدن ندارد. و به منزله ی شلیک تیر هوایی است. زیرا امروزه آن کس که رانت دولتی، پول کافی و یا عقبه ی مردمی سازمان یافته داشته باشد و به شرطی که تایید صلاحیت شود و جو انتخابات را بتواند مدیریت کند خواه عرب باشد یا عجم، سهمیه از سه کرسی می برد.

خواه بیانک باشد که شیرازی تبار بود و یا هاشمی زاده عرب، یا حمید زنگنه ی لر تبار و یا کیانوش راد که دزفولی است و کهرامی که اصالتا فارس بود.

آری سهمیه گرفتن که بخشنامه ای نیست یا پروپاگاندایی و شانتاژی، کسی نمی تواند سهمیه بگیرد.باید ابر و مه و باد و فلک در کار باشند تا سهمیه ای نصیب کسی شود.

بهتر است ما به پیشینه ی تاریخی انتخابات اهواز بنگریم خواهیم دید هم عرب ها به عجم ها رأی دادند و هم عجم ها به عرب ها، بقول حمید زنگنه ما در عصری زندگی می کنیم که دو کبوتری که سر از یک تخم بیرون می آورند، را نمی توانیم به زور هم رأی کنیم. تاچه رسد به اقشار مدنی و سنتی کلانشهر اهواز، با تنوع قومیتی و فرهنگی بسیار ، این حرف ها تخیلی بیش نیست!

سهمیه گرفتن طبق یک فرمول خاص و پیچیده ای حاصل می شود با اجرای یک کار حرفه ای و با چاشنی بخت و اقبال میسر می شود، لذا هیچ نامزدی را نباید دست کم گرفت ممکن است سه عرب بتوانند این سهمیه را بگیرند یا سه عجم و یا ترکیبی اقلی و اکثری ی از این دو بطور متناوب !

ممکن است نوع فرمول کسب سهمیه ها، لزوماً به نتایج مطلوب حمایت قومی نیانجامد مثلا درست است که سه عرب و یا سه عجم و یا ترکیبی اقلی و اکثری از این دو بطور متناوب، به مجلس راه یابند اما ممکن است شهد پیروزی شان به کام غیر همتبارانشان را بیشتر شیرین کند.

پس این خدمت به توسعه ی شهر اهواز و استان خوزستان نیست که قاطبه ی مردم را به تخصیص سهمیه ای بر حسب ترکیب جمعیتی قومی حساس کنیم و توقع معادلاتی برایش مهندسی نماییم.

نباید اگر سه نفر عرب تبار موقعیت برجسته یافتند و سهمیه را گرفتند عجم ها دست به واگرایی بزنند و در محفل ها جمع بشوند و نقشه بریزند تا آنها را ناکار آمد بکنند. و بلعکس از این که عده ای به هر حال حکم بلند گوی قومی را دارند اما فاقد اقتدار لازم قومی اند!

در این مسأله شکی نیست اما نوع تاثیر گذاری های شان بر روی جریان های تصیمیم ساز کشوری و منطقه ای بسیار بعید و دور از دسترس نیست. که این سلسله نقدها سبب می شود که میزان آگاهی های مدنی، آنقدر افزایش یابد تا دیگر این بلندگوها خاموش شوند و هراس این افراد از منتقدین و جو سازی بر علیه آنها تاکید بر روی همین مسایل است.!

به هر حال نگارنده این مقال جواب جناب شدید زاده را ندادم زیرا معتقد بودم که این وظیفه ی ابراهیم عامری است که باید جواب او را بدهد زیرا ، این عامری بوده که پارسال در پایگاه خبری شوشان مصاحبه نموده و منطق سهمیه بندی قومی در تصاحب کرسی های مجلس را رد کرده و به مدنی شدن فعالیت های قومی در چارچوب آرمان های اصلاح طلبانه تاکید ورزیدند!

این ابراهیم عامری بوده که با اتحاد و ائتلاف مجدد خود با کیانوش راد پای جاسم شدید زاده را باز به فعالیت های سیاسی گشوده است که امروز او نیامده بتواند روی قول و قرار ابراهیم عامری “ان قلت” زند و اینچنین اردوگاه اصلاح طلبی را با چالش سهمیه بندی کرسی های نمایندگی به مخمصه اندازد!

خب ، ما هرچه نظاره کشیدیم صبر کردیم و ندیدیم که ابراهین عامری چیزی به شدید زاده بگوید و معترض وی شود ! نه بقول پارسالی و نه به عمل امسالی! بگذریم و بگذاریم این سوخته حدیث را، که بعد دلم برای کیانوش راد سوخت که چقدر گرده ی پهنی دارد برای هزینه کرد جرم های دیگران!

و اما جناب نوبخت، که سخنگوی دولت است و مرد حزب گردان جریان عدالت و توسعه ی روحانی! که مشاهده می شود به سیاق و روش معاون اول احمدی نژاد، یعنی آقای محمدرضا رحیمی، بلکه بدتر و تابلوتر از آن، در استانها ظاهر می شود و ازطریق رانت سیستم دولتی به تعیین وکیل الدوله ها اقدام می نماید.

نمونه اش همین انتصاب اعضای مجمع شورای مشورتی توسعه بعد از گذشت دو سال و اندی از عمر دولت است که زیر چتر این مجمع قصد دارد اتاق فکر ستادهای انتخاباتی دولت ساز را بوجودآورد.{ ای یادش نه بخیر! رضا شاه و حزب تجدد چه رسم بدی گذاشتند در این مملکت}.

اخیراً متوجه شدیم که جناب نوبخت به ظاهر امر آمدند برای شرکت در سمینار طرح ۵۵۰ هزار هکتاری در مرکز استان خوزستان یعنی کلانشهر اهواز، ولی در واقع پشت پرده با رییس ستاد روحانی جناب آقای جادری که استاندار هرمزگان و رییس ستاد انتخاباتی روحانی درانتخابات ریاست جمهوری بوده، قول و قرار گذاشتند دور از چشم استاندار فعلی خوزستان یعنی جناب دکتر مقتدایی، شورایی را به بهانه ی تحقق یک امر قانونی ، بنام مجمع مشورتی توسعه در خوزستان تشکیل دادند.که در واقع اتاق فکر انتخابات دولت تدبیر و امید باشد تا وکیل الدوله ها را با امکانات و امتیازات مادی و معنوی دولت به مجلس شورای اسلامی بفرستند تا در مقابل رقیب سیاسی خودشان کم نیاورند. زیرا این کلک های مرغابی دیگر نخ نما شده است و بر هر فعال سیاسی روشن است. زیرا ما از ترکیب و تیپولوژی سیاسی اعضای ۲۱ نفری مجمع مشورتی پی می بریم که تناسب این ستادگردان های حزبی با امر نوسازی و توسعه استان ناهمخوانی دارد.

مثلا اگر به جای جاسم جادری، آقای دکتر افقه را که نیز هم حزبی خودشان بود را می آوردند و به عنوان سرتیم در مجمع مشورتی می گذاشتند باز زبان منتقدی چون نگارنده ی این مقال دراز نمی شد، زیرا افقه یکی از اساتید صاحب کرسی در امر توسعه و نوسازی در مراکز آموزشی و آکادمیک کشور و نیز خود ایشان از اهالی خوزستان است.حالا با این تفسیر ، هرگز سکوت بر زادبوم گرایان زیبنده نیست!؟

آیا براستی نوبخت قوی تر از محمدرضا رحیمی، در قدرت دولتی است یا فکر می کند وجیه تر و متنفذتر از اوست، و یا واقعا وی منهای سیاست های روحانی و دولتش دارد این نقش را برای قدرت شخصی خودش ایفاء می نماید!؟

زیرا این عمل که نوبخت با همدستی جادری انجام دادند در واقع نوعی دهن کجی به استاندار خوزستان در افکار عمومی تداعی شد که این مسأله ضربه ی مهلکی به اتوریته ی استاندار خوزستان وارد نموده است!

اینجا نگارنده در حیرت می ماند که چرا دولت اساساً به جای درمان تورم توأم بارکود، وقت خودش را صرف این مسایل پیش پا افتاده می نماید و ناشیانه بجای اعمال قدرت اجرایی خودنیل بر کارآمدی در کسب مصادره ی اختیارت قوه مقننه بر می آید!؟
یا اولی الابصار!
والسلام

https://hoorkhabar.ir/590016کپی شد!
65