خاورمیانه جدید در راه است (دکتر حمید صالحی)
پس از راهبرد جدید ایالات متحده آمریکا در انتقال توجه استراتژیک خود از خاورمیانه به حوزه پاسفیک، بحث بر سر چگونگی نظم آتی و ریخت شناسی آن در خاورمیانه یا آسیای جنوب غربی داغ شده است. در این میان با توجه به دوره گذار اجتماعی، سیاسی در کشورهای عربی و کاهش اقتدار مرکزی به ویژه پس از انقلابهای عربی ما شاهد رشد و خیزش نیروهای گریز از مرکز در منطقه بودهایم؛ نیروهایی همچون داعش با رویکرد نو القاعدهای خود، عملا با خلأهای امنیتی در فردای پس از انقلابهای عربی به راهبردی جدید دست زدهاند که پیامدهای آن، باعث شده بحث بر سر خاورمیانه جدید و «راه بالکانی» تقویت شود.
خاورمیانه جدید بر خلاف نظمهای پیشین که مبتنی بر دولت ـ ملتهای شبه سنتی بوده با تقویت گروههای جهادی و تکفیری، عملا راه بالکان دهه نود را در پیش گرفته و از خلأ امنیتی موجود بیشترین بهره را برده اند. نظم خوارجی امروز با عملیات موصل، نشان دهنده ایدئولوژی مخرب هرج و مرج گسترده و ورود منطقه شیعه و قلب جهان اسلام به مسیر سومالیایی است. تخریب عمق و نفوذ منطقه شیعه به این دوره تاریخی، امری است که راهبردهای جمهوری اسلامی ایران باید با دقت فراوانی دنبال شود.
ریشههای عملیات موصل، نتیجه عوامل و مؤلفههای مختلفی است که بررسی آنها ضروری است.
۱ـ حزب بعث عراق با توجه به مشغولیت حکومت سوریه در بحران جنگ داخلی با کمک عناصر فراری خود درصدد برآمدند پس از شکست نخبگان سیاسی مخالف دولت نوری المالکی در انتخابات اخیر، یارگیری سیاسی کرده و شورش موصل را با یک خیانت بزرگ رقم زند. طلایهداران این عملیات از گروه داعش بوده که با هدایت نو بعثیها و برخی عشایر سنی منطقه، عملیات فوق را پیریزی کردند.
۲ـ همچنین مسأله کرکوک میرفت تا پس از انتخابات اخیر از روی میز گفتوگوی میان نخبگان سیاسی برداشته شود، عملیات داعش در موصل، باعث شد تا کردهای عراق بتوانند دوباره موضوع کرکوک را با بازیهای سیاسی به میز گفتوگوها برگردانند.
۳ـ گسل در هلال شیعه، نشان دهنده عزم جدی عربستان، قطر و امارات برای مهار نفوذ منطقه ای ایران است. پس از عملیات موصل، محور نو جهادیها از منطقه شرق سوریه تا شمال غرب و غرب عراق در حال تقویت و حتی ایجاد امارتی اسلامی در هلال خصیب است. این امارت خواهد توانست گسلی اساسی در پیوند جغرافیایی ایران با هلال خصیب ایجاد کند؛ هرچند بحران سوریه نتوانست این گسل عمیق را ایجاد کند، کشورهای محافظهکار عربی در صددند از این پویش جدید بهره کافی را ببرند.
۴ـ از بعد بینالمللی نیز تعلل کشورهای بزرگ به ویژه ایالات متحده و انگلستان در مقابل پیشرویهای سریع داعش در منطقه، نشان از استراتژی جدید آنها در منطقه، بازی جدید در خاورمیانه و مدیریت بحران به نفع راهبردهای خود هستند. منافع قدرتهای بزرگ پس از عملیات موصل، وابسته به شاخصهایی همچون درگیری گسترده شیعه و سنی و سومالیایی شدن منطقه پیرامونی ایران است. با سومالیایی شدن منطقه، این قدرتهای بزرگ هستند که بدون پرداخت هیچ هزینهای دردصد بازسازی نظم منطقه ای خود برخواهند آمد.
۵ـ البته بافت عشیره ای عراق هر گونه طرحهای خارجی را ناکام و نتیجه آن را مبهم خواهد کرد. مرجعیت در عراق و بافت قبیلهای و عشیره ای عراق، عاملی اساسی بر سر آینده طرحهایی چون امارت داعشی خواهد بود. کشورهایی همچون ترکیه و اردن نیز از این امر به خوبی آگاه بوده و در تلاشند از این کلاف سردرگم برای خود کلاهی بدوزند. ترکیه در راهبرد خود از درگیری درازمدت پیشمرگان کرد با داعش استقبال کرده و اردن نیز از روند جدید برای سرکوب اپوزسیون خود کمال استفاده را خواهد برد.
این عوامل همگی در خلق پدیده جدید در موصل از بعد داخلی گرفته تا منطقه ای و جهانی دخیل بودهاند. این مؤلفهها همگی نشان دهنده استراتژی جدید عربستان در مقابله با نفوذ منطقه ای ایران پس از روندهای موفقیت آمیز گفتوگوهای هستهای ایران و غرب تحلیل میشود. عربستان پس از خروج تدریجی ایالات متحده آمریکا در منطقه، شروع به تحریک گسلهای اجتماعی ـ سیاسی در منطقه ضد منافع ایران کرده است. غرور سعودیها پس از روی کار آمدن السیسی در مصر و همراهی آنها با اسرائیلیها برای نظمهای آتی منطقه، همگی نشاندهنده این است که خاورمیانه جدید در راه است.
در این میان هوشمندی نخبگان سیاسی ایران در قبال این پویشهای نو در منطقه الزامی است. همچنین بازبینی اساسی ایران در طرحهای منطقهای خود، نیازمند پیگیری راهبردهای نو و جرح و تعدیل در برخی از مانیفستهای منطقه ای خود است. بدون این دکترین منطقه ای نیازمندیهای سیاسی و امنیتی ما در منطقه اسیاسی جنوب غربی برآورده نخواهد شد.
در پایان ضرورت دارد تا دولت نوری المالکی خود را در حکم بخشی از مشکل وارد میدان کرده و مسئولیت برخی مشکلات جدید عراق از جمله تکروی در میدان سیاست عراق و به حاشیه بردن بخش عمدهای از شیعیان و سنیهای معتدل را بپذیرد.
وی عنصری اساسی در واگرایی شیعیان در عراق محسوب شده که ایجاد و تقویت کانالهای گفتوگو جهت همگرایی میان تمامی شیعیان ضروری است. همچنین اعتمادسازی آقای مالکی با گروههای کردی و عشایر سنی عراق قویا توصیه میشود.