۱۰ دغدغه تولیدکنندگان ایرانی/ تولید تشنه ی قانون و سیاستگذاری
هورنیوز – “حمایت از تولید ملی” ، “لزوم حمایت از فعالان اقتصادی”، “جهاد اقتصادی” و… کلیدواژه هایی است که در چند سال گذشته در بیان مسئولین به عنوان اولویت عنوان شده است. وضعیت آشفته ی اقتصادی کشور در چند سال اخیر نیز بهترین دلیل بر اهمیت این رویکرد است.
اما سوالی دقیقتری که باید پرسید، سوال از سیاستهای لازم برای حمایت از تولید است. معمولا وقتی از سیاستهای دولت در راستای تقویت اقتصاد ملی صحبت میشود ذهن بسیاری از ما به مواردی مشهور و معدود، محدود است:«پروژههای عمرانی، وام دادن یا امحای بدهی، خرید تضمینی.» معمولا در نگارش بودجههای سنواتی همین سه مورد به عنوان سیاستهای حمایت از تولید مطرح می شوند و سیاستگذاران ما نیز در بسیاری از موارد حمایت از تولید را در همین موارد خلاصه میکنند. در نتیجه کسانی که برای حمایت از تولید مورد مطالبه قرار میگیرند نیز معمولا شخصیتهای حقوقی ثابتی هستند که با سوالی یکسان مواجه میشوند. رییس بانک مرکزی بابت اعطای وام و امحای بدهی،وزیر جهاد کشاورزی بابت خرید تضمینی و رییس سازمان برنامه نیز بابت پروژههای عمرانی مورد سوال قرار میگیرد. و جالب اینکه شخصیتهای مزبور نیز هنگام ارائه گزارش به مجلس، افکار عمومی و… بر همین نکات تاکید و افتخار دارند. آیا واقعا سیاستهای لازم برای تقویت تولید ملی در این امور خلاصه میشود؟
برای پاسخ به این سوال میتوان به گزارش پایش فضای کسب و کار مرکز پژوهشهای مجلس مراجعه کرد. این گزارش که حاصل پرسش از تولیدکنندگان و فعالان اقتصادی است؛ دغدغه ی آنها را نسبت به فضای کسب و کار میسنجد و اولویت بندی آنها را استخراج میکند. با توجه به این گزارش میتوان دغدغهی فعالان اقتصادی را احصا و برمبنای آنها سیاستهای لازم برای حمایت از تولید را استخراج کرد. در آخرین نسخه گزارش مذکور که مربوط به زمستان ۹۵ است، ۱۰ دغدغه ی اول تولیدکنندگان ایرانی به شرح زیر است:
۱) دریافت تسهیلات بانکی
۲) ضعف بازار سرمایه و نرخ بالای تامین سرمایه در بازار غیررسمی
۳) مفاسد اقتصادی دستگاهها
۴) بی تعهدی دولت نسبت به بدهی هایش
۵) چک برگشتی
۶) نرخ بالای بیمه اجباری نیروی انسانی
۷) ضعف دادسراها در رسیدگی به دعاوی تضمین قراردادها
۸) قاچاق
۹) بیثباتی قوانین و مقررات سرمایه گذاری
۱۰) ضعف استاندارد و وجود کالاهای تقلبی در بازار.
دغدغه ی فعالان اقتصادی نشانگر اشتباه بودن سیاستهای چندساله اخیر در حمایت از تولید بوده است. گزارش مزبور در مورد فضای کسب و کار نشانگر ناکارآمدی “قانون و سیاستگذاری” در کشور است؛ درحالی که مشی مسئولین کشور همواره بر این بوده که با تزریق منابع بر مشکلات سرپوش بگذارند.
نیاز فعالان اقتصادی، تزریق منابع بیحساب و کتاب نیست؛ بلکه انتظار آنها ایجاد فضایی است که فعالان اقتصادی در آن فقط دغدغهی مسائل فنی تولیدشان را داشته باشند و بتوانند در آرامش اقتصادی کار کنند. از جمله عوامل برهم زننده ی آرامش اقتصادی میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
*وجود کالاهای قاچاق و غیراستاندارد(دغدغه ۸ و ۱۰) که به دلیل کیفیت نازل، قیمت کمتری دارند و تولیدکنندگان را در شرایط غیرمنصفانه از بازار خارج میکنند.
*بی ثباتی در مقررات و قوانین(دغدغه۹) از جمله تعرفه ها، ممنوعیتها، نرخها و… که امکان برنامه ریزی بلندمدت را از فعال اقتصادی میگیرد.
*ناتوانی قوه قضاییه در تضمین قراردادها (دغدغه۷) و نبود رسیدگی سهل و ارزان به دعاوی مالی بصورت بالقوه مانع بسیاری از قراردادهای تجاری خواهد شد؛ زیرا هزینه ی تخلف از قرارداد پایین بوده و ریسک فعالیت اقتصادی افزایش خواهد داشت. در این شرایط فعال اقتصادی به بسیاری از قراردادها ورود نمیکند و دایرهی طرفحسابان خود را در بین افرادی خاص محدود نگه میدارد؛ زیرا مطمئن است که قوه قضاییه توانایی صیانت از قرارداد منعقد شده را نخواهد داشت.
*هزینه های جانبی بالا در تولید همچون بیمه ی اجباری کارگران(دغدغه۶) مانع از سودآوری فعالیت تولیدی شده و علاوه براینکه اجازهی سرمایه گذاری مجدد و توسعه ی فعالیت اقتصادی را نمیدهد؛ ایجاد اشتغال بنگاه را نیز محدود نگه میدارد. نتیجه این قانون نویسی ناآگاهانه در عدم توسعه ی فعالیتهای تولیدی و بالا ماندن نرخ بیکاری به مدت بیش از ۲۰ سال نمایان است.
*ناتوانی بانک مرکزی در مدیریت ابزار پرداختها باعث میشود که چک به مثابهی ابزار پرداخت مدت دار نه تنها نتواند گرهگشای تولید باشد؛ بلکه به تهدیدی برای فعالان اقتصادی تبدیل شده و به دلیل بیاعتبار شدن چک، تولیدکنندگان از بسیاری از فعالیتهای اقتصادی چشم پوشی کنند.(دغدغه۵)
*ناتوانی مجلس و دولت در تنظیم بودجه ی متوازن باعث ناتوانی دولت در پرداخت دیون(دغدغه۴) خواهد شد. در نتیجه بسیاری از فعالان اقتصادی به دلیل عدم وصول طلب خود از دولت، توانایی تولیدمجدد، پرداخت دستمزد، سرمایه گذاری و توسعه فعالیت تولیدی و حتی پرداخت دیگر بدهی های خود را نخواهند داشت و این امر زنجیرهای از اعسار و ورشکستگی را بوجود خواهد آورد. نکتهی جالب اینکه بخشی از این کسری بودجه به دلیل برنامه های نادرستی است برای حمایت از تولید انجام میشود!
*ناتوانی دولت در امر نظارت بر فعالیتهای اقتصادی به دلیل رخنهی فساد در حکومت (دغدغه۳) باعث میشود فعالیتهای نامولد با شریک کردن عناصر فساد در منافع نامشروع خود هر روز ریشه بدوانند و محدویتهای دولت فقط دست وپاگیر فعالیتهای مولد بشود. در نتیجه انگیزه ی رها کردن فعالیتهای مولد و کوچ به فعالیتهای نامولد هر روز بیشتر شده که ضربه ای مهلک به انگیزهی فعالان اقتصادی است.
نکته ی جالب اینکه حتی دغدغه های اول و دوم که ظاهرا کمبود منابع مالی را نشان میدهند؛ ریشه در ناکارآمدی قوانین و سیاستها دارد. با وجودی که مسئولین همواره به دنبال اعطای وام از منابع صندوق توسعه ی ملی و تسهیلات تکلیفی بوده اند، فعالان اقتصادی منتظر اصلاح نظام بانکی و مالی به شکلی هستند که در آن دسترسی به منابع مالی بدون تبعیض و در نرخی پایین صورت بگیرد. در اینصورت فعالان اقتصادی دغدغهی سرمایه در گردش نخواهند داشت (دغدغه ی اول) و مجبور به تامین مالی در بازار غیررسمی نخواهند بود(دغدغه ی دوم).باید توجه داشت که بدون اصلاح قانون پولی و بانکی و اصلاح نظام بانکی، اتکای صرف به تزریق منابعی که کسری بودجه دولت را تشدید میکنند؛ مشکل تامین مالی فعالیتهای اقتصادی حل نخواهد کرد.
نتایج حاصل از گزارش پایش فضای کسب وکار نشان میدهد کهبخش تولید تشنه ی قانون و سیاستگذاری خوب است، نه تزریق منابع (که معمولا نصیب خواص و رانتخواران میشود).
تزریق منابع مالی به بخش تولید سیاستی است که سالها اجرا شده و نتیجه ی آن همین وضعیت فعلی است. تا زمانی که هوای سالم مورد تنفس بخش تولیدی که همانا قوانین و مقررات و سیاستهاست؛ فراهم نگردد؛ نفس مصنوعی دادن بوسیله ی تزریق منابع ثمربخش نخواهد بود.
در این چارچوب ذهنی، تمامی نظام سیاستگذاری اعم از دولت و قوه قضاییه و مجلس مسئول حمایت از تولید هستند و باید عملکرد خود را برای حمایت از تولید ملی سامان دهند. مطالبهگران و نخبگان نیز باید دایرهی مطالبهگری خود را گسترش داده و از تمام نظام سیاستگذاری، حکمرانی خوب را طلب کنند.