هدف اصلی اوباما از توافق با ایران چیست؟

یک اندیشکده آمریکایی در گزارشی مدعی شد هدف اوباما تنش‌زدایی کامل با ایران است و اوباما حاضر است به هر قیمتی که شده حتی به بهای از دست دادن متحدان سنتی خود در منطقه،روابط خود را با ایران بهبود دهد.

اندیشکده آمریکایی هادسن در گزارشی به قلم مایکل دوران عضو ارشد این موسسه، دستیار معاون پیشین وزیر دفاع آمریکا نوشت: دستیابی به توافق هسته‌ای تنها آغاز راه است. هدف ریاست جمهوری تنش‌زدایی کامل – به بهای [از دست دادن] متحدان آمریکا- با ایران است. وقتی‌که اوباما، رئیس‌جمهوری آمریکا در روز دوم آوریل با احساس غرور آشکاری اعلام کرد که مذاکره‌کنندگان در لوزان به «تفاهمی تاریخی با ایران -که.. از دستیابی این کشور به سلاح هسته‌ای جلوگیری می‌کند- دست یافتند».

■در واقع مذاکره‌کنندگان به تفاهمی دست نیافتند■

در واقع مذاکره‌کنندگان به تفاهمی -تاریخ و یا غیرتاریخی- دست نیافتند. اوباما در حال جشن گرفتن چیزی بود که دست‌کم تاکنون وجود نداشت. جان کری، وزیر خارجه آمریکا و [محمد] جواد ظریف، وزیر خارجه ایران قادر نبودند بر سر متن مشترکی -که شرایط به اصطلاح «توافق بر سر چارچوب [مسئله هسته‌ای] را تشریح کند- به توافق برسند. هر یک از طرفین «فکت شیت جداگانه‌ای» را با توجه به موضع [مورد نظر] خود منتشر کرد. مستندات در برخی مسائل کلیدی ناقض یکدیگر بودند؛ آن‌ها در رابطه با مسائل دیگر کاملاً صامت بودند. بیانیه‌های مقامات رسمی به روشن ساختن تناقضات و یا تصحیح از قلم افتادگی‌ها اندک کمکی نکرد.

■چه چیزی اوباما را به اعلام رسیدن به یک تفاهم تاریخی ترغیب کرد؟■

[آیت‌الله] علی خامنه‌ای، رهبر عالی ایران، با صراحت رسیدن به [هرگونه] تفاهمی را در سخنانش درباره توافق بر سر چارچوب [مسئله هسته‌ای] رد کرد. وی همچنین برخی از شرایط خاص توافق پیشرو را -که توسط آمریکایی‌ها تشریح شد- مورد تردید قرار داد. وی برای نمونه اظهارات اوباما را – مبنی بر اینکه توافق بر سر چارچوب [برنامه هسته‌ای] بازرسی‌های سرزده را امکان‌پذیر می‌کند- رد کرد. در مقابل ورود بازرسان به مراکز نظامی ممنوع است؛ وی تشریح کرد: «مطلقاً نباید اجازه داده شود که به بهانه نظارت، به حریم امنیتی و دفاعی کشور نفوذ کنند». چنانچه شکاف میان دو کشور آنچنان عمیق است، چه چیزی اوباما را به اعلام رسیدن به یک تفاهم تاریخی ترغیب کرد؟ پاسخ این است که ریاست جمهوری آمریکا مشتاق بود تا نشانه‌ای محسوس از پیشرفت [در مذاکرات] را – به‌منظور جلوگیری از اعلام شکست مذاکرات در کنگره توسط جمهوری‌خواهان- ارائه کند. او گمان کرد که می‌تواند چالش به وجود آمده از طرف جمهوری‌خواهان را – با ارائه روایت پیشرفت [حاصل‌شده در مذاکرات] و با جلوه داده اختلافات باقی‌مانده تحت عنوان جزئیاتی که باید مورد بررسی قرار گیرند و نه موانع غیرقابل تفوق- دفع کند.

■ اوباما با مطالبات آیت‌الله خامنه‌ای موافقت خواهد کرد ■

شاید مبالغه‌گویی درباره موفقیت [مذاکرات] لوزان یک مانور زیرکانه برای مقابله با منتقدین داخلی ریاست جمهوری آمریکا بوده باشد، اما این اقدام موضع او را در برابر ایران – با انتقال پیام انجام سرمایه‌گذاری شخصی سنگین در مذاکرات [هسته‌ای با ایران]- تضعیف کرد. اکنون شکست در مذاکرات رسوایی بزرگی به شمار می‌رود. فهم این واقعیت فرصت مناسبی را در اختیار [آیت‌الله] خامنه‌ای قرار داد که او [از آن] با ایراد سخنرانی مقتدرانه‌اش [به‌خوبی] استفاده کرد. این سخنرانی [هشدار را] به اوباما ارسال کرد. باید برای رسیدن به توافقی -که از قبل آن را جشن گرفته‌اید- با واگذاری امتیازات مورد نظر طرف مقابل هزینه‌ای بپردازید. چنانچه رفتار گذشته ملاک باشد، اوباما با مطالبات [آیت‌الله] خامنه‌ای موافقت خواهد کرد. مسلماً امتیازات واگذار شده توسط آمریکا مذاکرات را در هر مرحله‌ای به جلو پیش برده است. یک مثال مناسب از الگوهای ایجاد شده، سرنوشت فردو است: تأسیسات زیرزمینی واقع شده در نزدیکی شهر قم. اوباما در اوایل مذاکرات به‌طور علنی اعلام کرد که وجود تأسیسات [فردو با ماهیت] یک برنامه صلح‌آمیز هسته‌ای مغایرت دارد. اما [آیت‌الله] خامنه‌ای مخالفتش را با برچیدن تأسیسات هسته‌ای ایران ابراز داشت؛ اوباما با تعطیل نشدن فردو موافقت کرد. موضع او در دور پایانی مذاکرات از انعطاف بیشتری برخوردار شد. تأسیسات زیرزمینی نه تنها فعال باقی خواهد ماند، بلکه همچنین سانتریفیوژها فعال نیز در آن جای خواهند گرفت.

■ در واقع تنش‌زدایی با ایران هدف اصلی دیپلماسی اوباما است■

در نتیجه چنین عقب‌گردهایی در خطوط قرمز [آیت‌الله] خامنه‌ای و نه اوباما ماهیت توافق پیشرو را تعیین کرده‌اند؛ حقیقتی که منتقدین ریاست جمهوری آمریکا را وادار می‌کند تا او را به بی‌لیاقتی و ساده‌لوحی متهم کنند. اما این توصیفات اشتباه هستند. ریاست جمهوری آمریکا تحت تأثیر هیچگونه مطالبات خاصی قرار ندارد. شرایط خاص توافق هسته‌ای برای او بسیار کم‌اهمیت‌تر از صرف وجود [توافق] هستند. یکی از دستاوردهای بزرگ دیپلماتیک اوباما این است که اکثریت جهان – ازجمله بیشتر منتقدین خودش- متقاعد شده‌اند که مذاکره در خصوص رسیدن به «توافق بر سر کنترل تسلیحات هسته‌ای» هدف بنیادین دیپلماسی او در قبال ایران به شمار می‌رود. در واقع تنش‌زدایی [با ایران] هدف اصلی محسوب می‌شود.

■تنش‌زدایی میراث اوباما را تضمین خواهد کرد■

تنش‌زدایی از دیدگاه ریاست جمهوری آمریکا بهتر از هرگونه توافقی رفتار ایران را به‌طور مؤثری محدود خواهد کرد. بعلاوه تنش‌زدایی زمینه را برای انجام همکاری بیشتر با ایران در خصوص مسائل منطقه‌ای ایجاد خواهد کرد. تنش‌زدایی به ایالات متحده امکان می‌دهد که از خاورمیانه خارج شود و بر روی اولویت‌های [سیاست] داخلی خود تمرکز کند. در نهایت تنش‌زدایی رویکرد همکاری اوباما را – که او به عنوان یک راه‌حل جایگزین بهتر برای مفاهیم مبتنی بر [قوای] نظامی رهبری آمریکا که توسط مخالفان جمهوری‌خواه مورد حمایت قرار می‌گیرد، تلقی می‌کند – تقویت خواهد کرد. به‌طور خلاصه تنش‌زدایی میراث اوباما را تضمین خواهد کرد.

■تحریم‌ها باید در روز نخست توافق به صورت کامل لغو شوند■

در مقابل [آیت‌الله] خامنه‌ای به دنبال اهداف بسیار ویژه‌ای است. سه هدف از میان آن‌ها حائز اهمیت هستند: نخست وی در صدد حفظ تمامی زیرساخت هسته‌ای ایران است؛ ثانیاً وی به دنبال لغو تحریم‌های اعمال شده بر اقتصاد ایران است؛ ثالثاً وی به دنبال برچیدن نظامی حقوقی بین‌المللی است که ایران را به مثابه یک کشور خطاکار قلمداد می‌کند. اوباما از قبل در تمامی این سه مورد مطالبات اصلی طرف مقابل را برآورده کرده است. اینکه هنوز اختلافات قابل‌ملاحظه‌ای باقی مانده، صحیح است. زمان لغو تحریم‌ها یکی از دشوارترین مسائل به شمار می‌رود، [آیت‌الله] خامنه‌ای در سخنان مقتدرانه‌اش بر مورد دیگر [اختلاف] تأکید کرد. درحالی‌که اوباما می‌گوید که تحریم‌ها باید به صورت گام به گام لغو شوند، [آیت‌الله] خامنه‌ای خواستار لغو همه تحریم‌ها به صورت فوری است. وی اظهار داشت که «تحریم‌ها باید در روز توافق به صورت کامل لغو شوند».

■ اوباما چگونه شکاف باقی‌مانده را پر خواهد کرد؟■

اوباما چگونه شکاف باقی‌مانده را پر خواهد کرد؟ او دو ابزار را [برای نیل به این هدف] در اختیار دارد. نخست او به [آیت‌الله] خامنه‌ای چیزی برابر با پاداش امضای [توافق] را پیشنهاد خواهد کرد. تمامی تحریم‌های مصوب کنگره اختیار ابطال آن‌ها را -چنانچه او احساس کند که به‌خاطر امنیت ملی ملزم به انجام چنین کاری است- به ریاست جمهوری می‌دهد. اوباما حساب‌های وجه‌الضمان [اسکرو] ایران را در چین، هند، ترکیه و کشورهای دیگر – حساب‌هایی که رقمی نزدیک به ۱۰۰ تا ۲۰۰ میلیارد دلار را در بر می‌گیرد- با بکارگیری اختیار ابطال [مصوبات کنگره] آزاد خواهد کرد. بخش قابل‌ملاحظه‌ای از این مبلغ –بر طبق یک گزارش معتبر حدود ۵۰ میلیارد دلار- در همان لحظه امضای [توافق] به ایران تحویل داده خواهد شد.

■توافق هسته‌ای موجب افزایش همکاری نظامی میان ایران و روسیه می‌شود■

سپس ریاست جمهوری آمریکا در صدد – و مسلماً دریافت- تأیید توافق [هسته‌ای] از طرف شورای امنیت سازمان ملل متحد خواهد بود. این مهر تأیید به اروپایی‌ها، روس‌ها و چینی‌ها و دیگران اجازه می‌دهد تا روابط تجاری‌شان را با ایران گسترش دهند. اما تجارت تنها حوزه‌ای نیست که گسترش خواهد یافت. همچنین توافق هسته‌ای موجب افزایش همکاری نظامی میان ایران و روسیه می‌شود. تصمیم اخیر ولادیمیر پوتین برای تحویل موشک‌های ضد-هوایی اس- ۳۰۰ به ایران مقدمه انجام چنین همکاری است.

■در هر صورت ایران در موضع بسیار نیرومندتری مذاکره خواهد کرد■

نپذیرفتن پاداش پیشنهادی ریاست جمهوری آمریکا برای امضای [توافق] توسط [آیت‌الله] خامنه‌ای دشوار خواهد بود، چونکه این پیشنهاد گزینه‌های وی را تحت هیچ شرایطی محدود نخواهد کرد. حتی چنانچه وی عزمی حقیقی برای پایبندی به شرایط توافق نداشته باشد، هنوز به سود او است که این توافق را مورد تأیید قرار دهد؛ حتی اگر تنها به این دلیل باشد که این پاداش و دیگر مزایا را – که بلافاصله حاصل خواهد شد- دریافت کند. بعدها ایران وقتی‌که ایران [مفاد] توافق را نقض می‌کند، احتمالاً ایالات متحده برای اعمال مجدد تحریم‌ها [علیه ایران] تلاش خواهد کرد. اما این کشور در آن هنگام کار متقاعد ساختن اعضای شورای امنیت سازمان ملل متحد را – به این دلیل ساده که یک لابی تجاری ذی‌نفوذ اروپایی طرفدار قاطع [حفظ] منافع انجام دادوستد با ایران خواهد بود- [برای اعمال مجدد تحریم‌ها] دشوارتر از هر زمان دیگری خواهد یافت. همچنین تضمینی برای [کسب] حمایت روسیه و چین به‌منظور اعمال مجدد تحریم‌ها وجود نخواهد داشت. در هر صورت ایران -در مقایسه با حال حاضر- در موضع بسیار نیرومندتری مذاکره خواهد کرد.

■اوباما به مهار ایران به مثابه یک اصل سیاست خاورمیانه‌ای آمریکا خاتمه داد■

شاید این تنش‌زدایی یک تغییر کوچک در سیاست آمریکا به نظر برسد، اما در حقیقت یک دگرگونی است. اوباما به مهار ایران به مثابه یک اصل رهنمودی سیاست خاورمیانه‌ای آمریکا خاتمه داد. مسلماً او از عقیده مقابله با نفوذ ایران حمایت ظاهری می‌کند، اما اقدامات او با گفتارش یکسان نیست. اوباما برای مدت‌ها نگرش متواضعانه در قبال منافع ایران -به‌ویژه در سوریه و عراق- داشته است؛ در عین‌حال او با تهران به عنوان یک شریک صامت در مبارزه با گروه دولت اسلامی (داعش) برخورد کرده است.

■آمادگی نتانیاهو برای انجام خرابکاری علیه ایالات متحده خطرناک است■

تنش‌زدایی مستلزم این است که اوباما همه متحدانی را که ظهور ایران را به مثابه تهدیدی بنیادین علیه امنیت ملی خود تلقی می‌کنند، تنزل درجه دهد. این روند –که از قبل برای ماه‌ها در جریان بوده است – بیشترین پیشروی را در مثال اسرائیل داشته است. البته که اوباما هرگز نپذیرفته که او در حال تنزل رتبه دادن اسرائیل است. در عوض او و مقامات رسمی دولتش ترجیح می‌دهند که مشکل وخامت روابط را به ناکامی شخصی نخست‌وزیر اسرائیل ربط دهند. آن‌ها هیچگونه کوششی در جهت آگهی بخشی به ما -درباره اشتباهات بسیار زیاد بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل- نکرده‌اند. به ما گفته شده است که عقاید او درباره شهروندان عرب اسرائیل متعصبانه است؛ شکست او در نیروی تازه دادن به فرآیند صلح غیرقابل دفاع است؛ آمادگی او برای خدمت کردن به عنوان مهره حزب جمهوری‌خواه خفت‌آور است؛ همچنین آمادگی فرضی او برای انجام خرابکاری علیه ایالات متحده خطرناک است.

■ تلاش اوباما برای بی‌اعتبار ساختن نتانیاهو■

حملات علیه نتانیاهو به‌طور فوق‌العاده‌ای شخصی بوده است. اوباما – به دلیل اینکه نخست‌وزیر اسرائیل مجاب‌کننده‌ترین مخالف توافق با ایران است- برای بی‌اعتبار ساختن او همانند وکیل مدافعی که برای لکه‌دار کردن شخصیت شاهد اصلی شاکی تلاش می‌کند، در حال فعالیت است. او همچنین در حال درس عبرت دادن به متحدان دیگری است که شاید برای مخالفت کردن [با او] دچار وسوسه شوند. منتقدین بالقوه توافق با ایران نیز [افراد] کمی نیستند. فرانسه و عربستان و دیگر کشورهای عربی همه نسبت به سیاست اوباما [در قبال ایران] به‌طور خصوصی شکوه می‌کنند. هرچند هیچ یک از این کشورها به صورت مستقیم – به شیوه نتانیاهو- به آن حمله نکردند.

■بنابراین اولویت نخست باید انجام اصلاحات سیاسی داخلی باشد■

ریاست جمهوری آمریکا گوشه‌ای از تنبیهات خود را برای تقویت این درس عبرت به کشورهای حاشیه خلیج فارس ابراز داشته است. اوباما برای نمونه در مصاحبه اخیرش با توماس فریمن نگرانی‌های کشورهای متحد حاشیه خلیج فارس را درباره ایران مورد بحث قرار داد. او به‌طور تلویحی خاطرنشان کرد که این نگرانی‌ها نابجا هستند. در واقع ایران بزرگ‌ترین تهدید علیه امنیت ملی این کشورها نیست؛ ناآرامی داخلی [خود این کشورها] مهم‌ترین عامل نگرانی است. او تشریح کرد که جوانان راه‌های مشروعی برای ابراز نارضایتی‌شان در دسترس ندارند و بنابراین اولویت نخست باید انجام اصلاحات سیاسی داخلی باشد. ریاست جمهوری آمریکا در مصاحبه‌اش برای تبادل نظر با کشورهای حاشیه خلیج فارس – درباره اینکه «چگونه ما می‌توانیم شهروندان را در این کشورها به‌گونه‌ای تقویت کنیم که جوانان اهل سنت احساس کنند که آن‌ها گزینه‌ای دیگری را [بجز گروه دولت اسلامی] برای انتخاب کردن در دسترس دارند»- عمیقاً ابراز تمایل کرد.

■ کشورهای حاشیه خلیج فارس آتش نبرد نظامی را گاهی‌اوقات شعله‌ور می‌کنند■

اوباما متحدان آمریکا را به دامن زدن به فرقه‌گرایی و خشونت در سرتاسر خاورمیانه متهم نکرد، اما تهدید پنهان او مبرهن بود. بعلاوه او یک هفته بعد این تهدید را روشن‌تر ابراز کرد؛ وقتی که -در یک نشست بحث‌وگفتگو درباره لیبی- گفت: «کشورهای حاشیه خلیج فارس آتش نبرد نظامی را گاهی‌اوقات شعله‌ور می‌کنند». پیام اوباما برای اسرائیل و یا کشورهای حاشیه خلیج فارس یکسان است: مشکل نه ایران، بلکه خود شما هستید. خانه خودتان را مرتب کنید. درحالی‌که اوباما و مقامات ارشد رسمی دولتش متحدان آمریکا را به‌خاطرکوته‌اندیشی نکوهش می‌کنند، آن‌ها ایران را به دلیل ماهیت فرضی جهانی این کشور مورد ستایش قرار می‌دهند. ریاست جمهوری آمریکا در مصاحبه‌ای اواخر ماه اوت اظهار داشت: «گمان می‌کنم آنچه ایران انجام داده، نهایتاً رسیدن به این شناخت است که موضع بیشینه‌گرای شیعیان در داخل عراق در طول درازمدت با شکست مواجه می‌شود. ضمناً این درس عبرت بزرگ‌تری برای تمامی کشورها است: شما ۱۰۰ درصد را مطالبه می‌کنید و این عقیده که حقیقتاً برنده همه مزایا را تصاحب می‌کند. چنین دولتی دیر یا زود فرو می‌پاشد». از دیدگاه کاخ‌سفید ایران می‌تواند به عنوان الگویی عالی برای کشورهای حاشیه خلیج فارس در نظر گرفته شود.

■چشم‌انداز جدیدی از نقش آمریکا در خاورمیانه■

چشم‌انداز جدیدی از نقش آمریکا در خاورمیانه ورای چنین اظهاراتی دیده می‌شود. ایالات متحده از دیدگاه اوباما دیگر ائتلافی را برای به ارمغان آوردن نظم به این منطقه رهبری نمی‌کند. در عوض این کشور گردهم‌آوردنده مذاکرات عالی میان ایران شیعه و قدرت‌های سنی است. ریاست جمهوری -در طول سال‌ها – در هنگام توصیف هدف دیپلماسی [دولتش] از واژه یکسانی به‌کرات استفاده کرده است: «توازن». او به فریمن گفت: چنانچه ایالات متحده وظیفه‌ای را به‌درستی انجام دهد، «مشاهده توازن در تمام منطقه رویدادی محتمل خواهد بود» و «سنی و شیعه، عربستان و ایران خواهند گفت که شاید ما باید تنش را کاهش دهیم و بر روی گروه‌های افراطی مانند داعش تمرکز کنیم که تمامی منطقه را در صورت توان به آتش می‌کشیدند».

■ایالات متحده دیگر حکومت ایران را دشمن تلقی نمی‌کند■

ریاست جمهوری آمریکا بر این باور است که سیاست تنش‌زدایی او – به‌ویژه تمایل او برای سازش بر سر برنامه هسته‌ای ایران- رهبران را در تهران متقاعد خواهد کرد که ایالات متحده دیگر حکومت آن‌ها را دشمن تلقی نمی‌کند. سپس آن‌ها با واشنگتن به‌ویژه در کشورهایی مانند عراق و سوریه – جایی که فرضاً ما در ایجاد ثبات و شکست گروه دولت اسلامی منافع مشترکی داریم- بیشتر همکاری خواهند کرد. در ابتدا این تغییر شاید زنگ خطر را در میان متحدان سنتی آمریکا به صدا درآورد، اما آن‌ها به کمک میانجیگری آمریکا در نهایت ترس کژپندارانه‌شان را از ایران کنار خواهند گذاشت و توازن به وجود خواهد آمد.

■هرچند پروژه ریاض برای بسیج اهل سنت مملو از دشواری‌ است■

پاسخ عربستان به [سیاست ایجاد] توازن اوباما اخیراً اتفاق افتاد، وقتی‌که ریاض ائتلافی از کشورها متحد سنی را گردهم آورد و در [اوضاع] یمن مداخله کرد. مسلماً این مداخله –آنگونه که گفته می‌شود- تلاشی در جهت مقابله با شورشیان حوثی مورد حمایت ایران در یمن محسوب می‌شود. اما همچنین [این مداخله] ارسال پیامی بود به اوباما: اگر شما منطقه را برای مقابله با ایران بسیج نمی‌کنید، ما این کار را خواهیم کرد. سعودی‌ها به منظور روشن ساختن مسئله تنها یک ساعت قبل از شروع عملیات [نظامی] به واشنگتن اطلاع دادند. هرچند پروژه ریاض برای بسیج اهل سنت مملو از دشواری‌ها است. سه قدرتذی‌نفوذ – عربستان سعودی، مصر و ترکیه- به‌طورکلی همه موافق بودند که یک خاورمیانه تحت نفوذ ایران نامطلوب است. اما آن‌ها ورای این مسئله یک چشم‌انداز یکپارچه‌ای در نظر ندارند. این سه قدرت حتی درباره سوریه نیز قادر به اتخاذ سیاست مشترکی نیستند، چه رسد به اتخاذ یک راهبرد برای کل منطقه. واقعیت آشکار این است که چیزی تحت عنوان بلوک سنی وجود ندارد.

■نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران این نظام را یکپارچه نگاه می‌دارد■

هرچند هنوز یک بلوک ایرانی وجود دارد: «اتحاد خودساخته مقاومت» که شامل سوریه، حزب‌الله و شبکه‌ای از شبه‌نظامیان شیعه می‌شود که در حال حاضر در عراق، سوریه و به‌طور روزافزونی در یمن فعالیت می‌کنند. «نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب [اسلامی ایران]» این نظام را یکپارچه نگاه می‌دارد. نیروی در حال گسترش نفوذ ایران در سرتاسر منطقه است. هیچ کشور [با اکثریت] سنی نیرویی نظامی قابل‌قیاس با نیروی قدس را در اختیار ندارد. به‌طور خلاصه [سیاست ایجاد] توازن اوباما به نیرومند ساختن [نقش] ایران – با بکارگیری بهترین ابزارها برای اعمال قدرت و نفوذ و با کمترین میزان احترام به حق حاکمیت همسایگانش – کمک می‌کند.

■آیا اسرائیل سیاست اوباما را به چالش خواهد کشید؟■

اسرائیل – غیر از ایران – تنها قدرت در منطقه خاورمیانه است که عملاً قادر به اعمال قدرت نظامی است. اما اندازه کوچک آن توانایی‌اش را برای اجرای یک راهبرد منطقه‌ای محدود می‌کند. بعلاوه واقعیت‌های جنگ‌های اعراب و اسرائیل انجام همکاری با قدرت‌های سنی را با مشکل مواجه می‌کند. درحالی‌که منافع عربستان سعودی و اسرائیل در حال حاضر تا اندازه زیادی هم‌پوشانی دارد، یک شکاف تاریخی همچنان ریاض و بیت‌المقدس را از همدیگر جدا می‌کند. این دو می‌توانند به صورت پنهانی همکاری کنند، اما احتمالاً موانع آشکار ساختن همکاری غیرقابل تفوق خواهند بود. آشفتگی و تجزیه شدن کشورهای مخالف ایران در خاورمیانه بدین معنی است که آن‌ها (مانند کنگره آمریکا) احتمالاً قادر به مخالفت سرسختانه با [سیاست] تنش‌زدایی اوباما نخواهند بود. اما عدم توانایی آن‌ها بدین معنی نیست که آن‌ها چنین سیاستی را می‌پذیرند. آن‌ها همچنان متعهد خواهند بود تا سیاست اوباما را به چالش بکشند و آن‌ها همچنان به مبارزه علیه ایران و پروکسی‌های این کشور در یمن، سوریه و عراق – فارغ از جاهای دیگری که در طول گذر زمان پدیدار خواهند شد- ادامه خواهند داد.

بنابراین تنش‌زدایی به عدم توازن -دقیقاً عکس تأثیر مورد نظر- منجر می‌شود؛. ریاست جمهوری آمریکا با انجام مذاکره درباره «توافق بر سر کنترل تسلیحات» نظم صفحات تکتونیک خاورمیانه را تغییر داده است. و تنها حرکت چند اینچ صفحات تکتونیک کافی است تا تمامی کشورها با خاک یکسان شوند.

https://hoorkhabar.ir/569961کپی شد!
73
 

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

This site is protected by reCAPTCHA and the Google Privacy Policy and Terms of Service apply.