با زیرزمینی کردن کنسرتها و پدیدههای فرهنگی چه بلایی نازل میشود؟
به گزارش «تابناک»، پهنه وسیع فرهنگی کشور در دو ماه و اندی گذشته از سال ۱۳۹۳ و به ویژه در هفتههای اخیر، با نقدهای شدیدی روبهرو شده که متأسفانه غالباً در ضمیمهشان راهکارهای عملی و غیرشعاری دیده نمیشود و به همین دلیل، در حد یک اعتراض میماند و در کوتاه مدت به فراموشی سپرده میشود و در بهترین حالت، دوباره با تکرار از تریبون یا محفل و گردهمایی دیگری بازگویی میشوند و کارکردشان در حد تکرار میماند.
نقدهای مطرح به وضعیت حجاب، برگزاری برخی کنسرتها، برخی تئاترها و مواردی از این دست، بیشک وارد است؛ اما ادبیات بیان این نقدها چالش برانگیز و بیدستاورد است؛ چالش برانگیز از این حیث که معمولاً یک (وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی) یا حداکثر دو دستگاه (وزارت فرهنگ و ارشاد و سازمان صداوسیما) با هجمه سنگین روبهرو میشوند و دیگر دستگاههای مسئول ـ که اتفاقاً بخش اعظمی از بودجه را میبرند و کم کاریشان در فعالیتهای اثرگذارِ فرهنگی مشهود است ـ در سایه قرار میگیرند.
در ماجرای اعتراضات وارد آمده به مقولههایی چون حجاب و کنسرتهای موسیقی و تئاترها، هنوز مشخص نیست در کنار برخورد سلبی ـ که خواسته اکید گروهی است ـ چه راهکارهای ایجابی در نظر گرفته شده است؟ در همین فضا، بحث پخش نشدن زنده فوتبال در سینماها مطرح شد که بر مبنای این رویه پخش زنده فوتبال با حضور مشترک زنان و مردان در سالنهای سینما، ممنوع شد که این اتفاق نیز در نوع خود منحصربفرد و در راستای دو مسأله تأکید بدون راهکار به برخورد حذفی با مسأله حجاب و اجراهای زنده موسیقی و به طور خاص موسیقی پاپ است.
فرهنگ نسبت به بسیاری از عرصهها، پیچیدگیهای پرشماری دارد و همچون مؤلفههای اقتصادی با چند منحنی نمیتوان پاسخی علمی برای چالشهای پیش رویش داد؛ متغیرهای گستردهای که در این حوزه است و شتاب تغییرات فرهنگی با توسعه ارتباطات و بینالمللی شدن در لحظه پدیدهها، عملاً برخورد حذفی و سلبی را ـ که در گذشته یکی از راهکارهای زودبازده در قبال اتفاقات آسیب رسان به فرهنگ بود ـ ناممکن ساخته و تأکید بر آن نیز حکم کوبیدن میخ بر سندان را دارد.
در همین چند مصداق مشخص، برخورد سلبی در گذشته، پیامد سنگینی داشته و اتفاقاً به همین دلیل، مسئولان تأکید دارند این مسائل در سطح جامعه بماند که قابل مدیریت باشند. در مقوله حجاب یا مدیریت نشدن روابط دختر و پسر در سطح جامعه و رفتن این مسائل به درون خانهها، ناگفته عوارضش مشخص است و جامعه از به خانه رفتن این روابط ضربات بسیار سنگینی خورده که سالهای آینده، بخش گستردهای از نتایجش در آمارهای آسیبشناسی اجتماعی نمایان خواهد شد.
در موسیقی نیز کنسرتپژوهی راهکاری برای مدیریت گروههای تازه رسته موسیقی در قالب آموزشگاههای موسیقی بود که هم به واسطه جمعیت بسیار محدود حاضران حکم کنسرت را داشت و هم قابل مدیریت و نظارت بود. زمانی که این فرصت نیز محدود شد، کنسرتهای زیرزمینی شکل گرفت. برخی خوانندگان یک آخر هفته در پنج خانه به مدت دو ساعت برای جمعهای سی تا پنجاه نفره با حقالزحمههای چشمگیر کنسرت برگزاری میکردند و هنوز نیز برخیها از آنها این کار را انجام میدهند و اساساً این زیرزمینی شدن یک امتیاز شد!
در پخش فوتبال نیز همین گونه شد و با گسترش ویدیو پرژکتور و سینماهای خانگی و تلویزیونهای ابعاد بزرگ، عملاً محافل تماشای دسته جمعی فوتبال با استانداردهایی که قطعاً یک درصد نیز به محیط سالم پخش در سینماها شباهتی ندارد، شکل گرفت که قمارهای سنگینی نیز در حاشیهاش شکل میگیرد. درباره همه پدیدهها نیز همین فضای زیرزمینی صادق است و در همین بحث حجاب، خطر بزرگتر از بدحجابی، توسعه فضایی است که شاهد کشف حجاب و بدتر از کشف حجاب دختران، در صورت نبود دوربین یا مامور و ناظر انسانی باشیم.
مگر تا کجا و چه تعداد میتوان دوربین گذاشت و نظارت انسانی داشت؟! آیا به جای اینکه تنها به حفظ پوسته جامعه پرداخت و عملاً تأکید کرد هرکاری میخواهید در خانههایتان بکنید، ضربه بازگشت ناپذیر به فرهنگ نخواهد زد؟ آیا بهتر نیست به جای زیرپوستی کردن چنین مسائلی، تلاش کرد نظارت با نگاه ایجابی را در پیش گرفت؟