رابطه ورزش و امنیت اجتماعی (عزیزالله محمدی)
![](https://hoorkhabar.ir/wp-content/uploads/2014/05/377739_969.jpg)
امنیت اجتماعی دارای ابعاد سیاسی و حکومتی بوده و به شدت آمیخته با مقوله اساسی قدرت است و در مطالعات و بررسیهای استراتژیک در ذیل امنیت ملی مورد مطالعه و بررسی قرار میگیرد. امنیت اجتماعی را از حیث شمولیت و فراگیری میتوان امنیت عمومی نیز قلمداد نمود که حوزههای امنیت جمعی و گروهی را میتواند پوشش دهد. در میان نظریهپردازان امور امنیتی، ویور ، امنیت اجتماعی را توانمندی جامعه برای مراقبت از خصوصیات و ویژگیهای بنیادین خود در شرایط تغییر و تهدیدات عینی و احتمالی تعریف نموده و بر ارتباط نزدیک میان هویت جامعه و امنیت تأکید داشته و خاطر نشان میکند که جامعه، امنیت هویتیاش را میطلبد بر این اساس، امنیت اجتماعی، آرامش و آسودگی خاطری است که هر جامعه موظف است برای اعضای خود ایجاد نماید.
امروزه تهدیدات امنیتی، بر اساس میزان، شدت و قدرت آسیبزاییشان نسبت به تمامیت و هویت ارزش نظام حاکم تعریف و طبقهبندی میشوند.
از این منظر باید به تهدیدات امنیتی، نگاه دوباره نمود. سایه تهدید در تمام جوامع وجود داشته و مصالح و منافع ملی، کیان کشور، استقلال، ثبات، مشروعیت و مقبولیت آنها را به خطر میاندازد. تهدیدهای امنیتی متناسب با وضعیت هر کشور و هر جامعهای متفاوت بوده و درجات آسیبپذیریشان متغیر میباشد. لذا میتوان گفت هر گونه رویدادی که ثبات، تعادل و انسجام جامعه را بر هم زند، «تهدید امنیتی» محسوب میگردد. به عبارت دیگر میتوان بیان داشت که: «تهدید امنیتی» به مجموعه اقداماتی گفته میشود که بقای رژیمها، نظام شهروندی، ارزشهای حاکم و هنجارهای پذیرفته شده، حاکمیت قانون و شیوه زندگی آحاد جامعه را مختل و موجودیت آنها را به خطر میاندازد.
در این رهگذر، برای چندین دهه است که مسابقات و رویدادهای ورزشی به طور عام و جام جهانی فوتبال بطور خاص کانون ضریب سلامتی جوامع، میزان شادی در جوامع، میزان توسعه یافتگی اجتماعی و اقتصادی کشورها، رونق کسب و کارها، احساس هویت ملی، انسجام اجتماعی، غرور جمعی و امنیت اجتماعی شناخته شده است. بر همین اساس، هیجان و قدرت نمادین فعالیتهای ورزشی و رخ دادهای آن به عنوان یک ابزار برای آشتی و اتحاد مجدد جوامع، مبارزه با نژادپرستی، مبارزه با فقر و گرسنگی، کاهش مرگ و میر کودکان، ترویج برابری جنسیتی و … در رخدادهای بین المللی ورزشی استفاده میشود.
مزایای اجتماعی و تربیتی ورزش موجب گسترش آن در میان طبقات مختلف اجتماع شده است. این قلمرو مقوله ای است که با زنجیر ه ای از جاذبه ها و تأثیرات، ایده ها را به واقیعت تبدیل کرده است ؛ به عملکرد صحیح اجتماعی همراه با افزایش غرور ملی کمک می کند، ورزش یعنی تلاش مستمر برای اعتلا ، بنابراین این رشته می تواند به عنوان یک نیروی پویا و رو به رشد در جامعه مطرح شود. در بعد کسب و کاری و حرفه ای نیز امروزه ورزش در کشوری همچون ایالات متحده امریکا بعنوان یک صنعت۲۵۰ میلیارد دلاری با رشدی ۵۰ درصدی در طول یک دهه و اشتغال ۲۴۰۰۰ نفر بطور مستقیم و ۵/۴ میلیون شغل بطور غیرمستقیم در میان صنایع این کشور پیشرفته، به عنوان ششمین صنعت به شمار می رود و سبب گسترش موقعیتهای شغلی و افزایش گردش مالی و عدالت اجتماعی در اجتماع خود است(محمدکاظمی، ۱۳۸۶). در این راستا شناسایی و تجزیه و تحلیل میزان تاثیر این عامل در افزایش امنیت اجتماعی در کشور خودمان می تواند اقدامی کارا و موثر جهت برنامه ریزی تلقی گردد .
به طور کلی، سیاستگذاران ورزشی و پژوهشگران این حوزه در بسیاری از کشورهای محروم و در حال توسعه برای بهبود و توسعه زیرساختهای اجتماعی و اقتصادی، پروژههای تحقیقاتی زیادی را از نقطهنظر توسعه فعالیتهای ورزشی همگانی و قهرمانی به عنوان یک ابزار نیرومند انجام دادهاند که در ذیل به برخی از این تحقیقات اشاره میگردد؛ مبارزه با نژاد پرستی، برقراری ارتباطات اجتماعی، فرهنگی و قومی؛ مبارزه با بیماری ایدز؛ از بین بردن بیماریهای غیرواگیر؛ کمک به برابری جنسیتی ؛ التیام آسیبهای روانی در میان قربانیان بلایای طبیعی، جنگ یا ناآرامیهای مدنی؛ و امنیت اجتماعی.
با عنایت به تحقیقات گذشته مشخص میگردد که در مطالعات مرسوم در توسعه زیرساختهای اجتماعی-اقتصادی، بویژه در جوامع در حال توسعه از جمله کشورهایی مثل ایران و برزیل به امنیت اجتماعی از طریق توسعه ورزشی باید توجه چندانی بشود. لذا، شناسایی معیارهای توسعه یافتگی جوامع از طریق فعالیتهای ورزشی همواره به عنوان یک دغدغه بزرگ برای سیاستگذاران و مدیران ورزشی در توسعه زیرساختهای اجتماعی-اقتصادی جوامع مطرح بوده است.
به طور کلی، سیاستگذاران ورزشی و پژوهشگران این حوزه در بسیاری از کشورهای محروم و در حال توسعه برای بهبود و توسعه زیرساختهای اجتماعی و اقتصادی، پروژه های تحقیقاتی زیادی را از نقطه نظر توسعه فعالیتهای ورزشی همگانی و قهرمانی به عنوان یک ابزار نیرومند انجام دادهاند که در ذیل به برخی از این تحقیقات اشاره میگردد؛ مبارزه با نژاد پرستی، برقراری ارتباطات اجتماعی، فرهنگی و قومی(Meier & Saavedra, 2009)؛ مبارزه با بیماری ایدز (Banda et al, 2008)؛ از بین بردن بیماریهای غیرواگیر (WHO, 2008a)؛ کمک به برابری جنسیتی (Meier & Saavedra, 2009)؛ التیام آسیبهای روانی در میان قربانیان بلایای طبیعی، جنگ یا ناآرامیهای مدنی(UN, 2003)؛
البته به نظر مى رسد استمرار زندگى عمومى همان بقاى حیات اجتماعى و تأمین سلامت عمومى است و احتمالاً با امنیت عمومى برابرى مى نماید. به این دلیل که دورکیم مخاطرات علیه امنیت فکرى و امنیت اخلاقى جامعه و بدبختى هاى ناشى از آن را با همبستگى اجتماعى و حیات عمومى پیوند مى زند (آرون ریمون، ۱۳۷۰).
احتمالاً به اعتقاد دورکیم سلامت اخلاقى، فکرى و جسمانى جامعه نشانه اى از، امنیت عمومى است و هر جا امنیتى باشد سعادت هم درکار است. بدبختى هاى بشر، ناامنى هستند چون در این حالت مرگ بر زندگى غلبه کرده است. وى از شاخص هاى غلبه بدبختى بر سعادت وخوشبختى را تعداد خودکشى ها مى داند. به عبارتى، امنیت عمومى و اجتماعى با میزان دگرکشى و خودکشى به مخاطره مى افتد. خصوصاً این که، اگر دگرکشى ها و به طور عام جرائم بدون مجازات بماند. به این ترتیب، وجود مجازات (نظیر قصاص)، امنیت تولید مى کند. البته برخى بدبختى ها، مشکلات و جرایم مجازات سرکوب گرانه ندارند (نظیر بحران هاى اقتصادى، ورشکستگى، رفتار ضدّ رسوم اجتماعى) ولى نیروهایى علیه امنیت جمعى و اجتماعى تلقى مى شوند وبه طورکلى به دلیل این که ناسامانى ها و جرایم، حیات جمعى را به خطر مى اندازند، ضدّ امنیت اجتماع هستند (دور کیم امیل، ۱۳۸۱: ۷۱ و ۲۰۹ تا ۲۱۸).
ورزش به عنوان یک زبان بین الملل این توانایی را دارد که در بین فرهنگهای مختلف، برنامههای مربوط به ورزش را به مانند پلی ارتباطی در بین جوامع با قومیتهای مختلف مرتبط سازد. در نتیجه، ورزش میتواند به عنوان یک ابزار قدرتمند برای ارتقای آسایش و امنیت هم به صورت نمادین در سطح جهانی و هم به صورت خیلی خاص در جوامع محسوب گردد(UN,2003).
قدرت ورزش میتواند به عنوان یک ابزار برای جلوگیری از تعارضات اجتماعی و نیز برای ساخت آسایش و امنیت پایدار مورد استفاده قرار گیرد. و هنگامی که کاربردی میشود، برنامهها و فعالیتهای ورزشی موجب ارتقای سطح انسجام اجتماعی و سطح تحمل (تلرانس) اجتماعی میگردد. این ارزشهای اساسی همانهایی میباشند که برای ایجاد صلح پایدار ضروری هستند. خصوصاً در محیطهای دارای تعارض این ارزشها میتوانند برای کاهش تنشها به کار گرفته شوند(UN,2003).
ارتقای امنیت اجتماعی، به سامان اجتماعی و به تبع، کاهش نرخ جرایم و آسیب های اجتماعی می انجامد. جامعه ای که به توسعه پایدار و همه جانبه می اندیشد (جامعه سالم)، باید زیر ساخت های توسعه و تأمین حقوق شهروندی را در دستور کار اولویت دار خود قرار دهند . در چنین جامعه ای حقوق شهروندان، امنیت عمومی، جانی، مالی، احساس امنیت (ارتقای شاخص امنیت روانی) مورد توجه و احترام پایه ای قرار م یگیرند. برقراری چنین وضعیتی، عزم، اهتمام و اراده دولت و مردم را بسیار طلب می کند. دولت از طریق فراهم سازی زیرساخت های محوری در برقراری نظم و امنیت، تدوین راهبردها و طرح های امنیتی، اجرا و ارزیابی این طرح ها و مردم نیز با مشارکت فعال و مؤثر خود می توانند به مدیریت بهینه نظم و امنیت و افزایش میزان احساس امنیت کمک شایانی نمایند. در نتیجه، میزان امنیت و آسیب های اجتماعی با میزان توسعه یافتگی، شاخص امنیت، مشارکت عامه مردم، کارآمدی نهادها و دستگاه های امنیتی و مرتبط با امنیت ملازمه دارد.