حسب حالی ننوشتیم و شد ایامی چند… (ارسلان شهنی)

ارسلان شهنی
۱- سال ۸۸ بود به گمانم که مدیر روابط عمومی شهرداری بودم . آقای مهندس شمسائی بعد از جلسه ای به من گفت که میخواهد سازمانی به نام زیباسازی تشکیل دهد و مرا مدیرعامل آنجا نماید. گفتم آقای شهردار میخواهی محترمانه ردم کنی؟ هنوز که سازمان مصوب نشده؟ قاه قاه خندید و گفت :هنوز شمسائی را نشناخته ای …
به من کاغذی دادند. بنام حکم مدیر عاملی سازمان که در شورای شهر مصوب شده بود اما وزارت کشور هنوز تایید نکرده بود .اولین کار من اخذ تاییدیه از وزارت کشور بود و بعد…؟ و بعد همه جیز از دفتر و دستک بگیر تا تشکیل هیات مدیره وشورای سازمان وایجاد چارت واجاره ساختمان و… سرانجام شد آنچه که می دانید.
۲- حمایت مهندس شمسایی و بعدها مهندس کتانباف شهردار وقت تاثیر بسیاری در موفقیت سازمان داشت.. خرید تجهیزات بازی برای بسیاری از پارک های شهر، نقاشی های دیواری ، وسایل تندرستی در معابر عمومی، نصب مبلمان شهری، قرارداد طراحی با یکی از بهترین نور پردازان دنیا و اجرای پروژه های نور پردازی با تمرکز بر پل ها ، اجرای بزرگترین آبنمای کشور که حداقل یکی از آنها در خاورمیانه بی نظیر است (آبشار رنگین کمان پل هفتم) سفارش ساخت و خرید مجسمه ها و المان های شهری (که دو مجسمه آخر یعنی شهید علم الهدی و شهید دقایقی در مرحله نهایی ساخت بودند و تنها حسرت مانده به دلم هست که فرصت و سعادت نصبشان نصیبم نشد. طراحی میادین شهری ، طراحی وساخت پل طبیعت، طراحی و شروع عملیاتی اجرایی پارک شهروند، سازمان دهی تبلیغات و تلویزیون های شهری ، نصب بیش از هزار پرچم ملی و ….تنها بخشی از فعالیت های سازمان بودند .
۳- آقای شمسایی صدایم کرد و گفت : دارم میرم حج وقتی که برگشتم یکی از این بیلبرد های بدقواره در شهر نباشد کار سختی بود .بیلبرد ها سالها بود که قراردادشان به اتمام رسیده بود و مطابق گزارش های وقت اجاره ای نمی دادند جالب بودکه حتی یک بیلبرد نیز از طریق مزایده عمومی واگذار نشده بود با کمک و یاری دادستان محترم اغلب آنها جمع اوری شدند و این جمع آوری حاشیه های بسیاری داشت که بماند برای وقتی دیگر. مزایده های جدید برگزار شد…و اکنون سازمان سالانه حدود سه میلیارد تومان از همین بیلبرد ها در آمد دارد ودر این مدت حتی یک بیلبرد هم (در زمین متعلق به شهرداری) خارج از مزایده عمومی واگذار نشده است! باز هم ببخشایند اینجا اگر کسی را رنجی رسید و حلالش باد اگر کسی بابت قطع منافع اش دشنامی داد ! کینه ای به دل گرفت!
۴- زمستان سال گذشته بود هیاتی از طرف شهرداری به چین می رفت برای بازدید از تجهیزات آبنمای کارون،من هماهنگ کننده بودم .علی رغم تاکید و نهایتا دستور مهندس کتانباف مبنی بر سفر خودم نهایتا روز قبل از سفر ایشان را با خواهش متقاعد کردم که فقط نیرو های فنی بروند و من نروم تا بتوانم تا نیمه شب در پروژه پل طبیعت حاضر باشم که به عید برسد و عیدانه شهرداری و سازمان باشد به مردم اهواز .نرفتم و با تلاش همکارانم پل درست یک روز قبل از عید با حضور اهل رسانه بازدید شد بی افتتاحیه!
۵- من سعی می کردم کارکنان سازمان که بیست و چند نفر بیش نبودند (و از میان آنها هفت نفر کارشناس ارشد مرتبط هستند و در مجموع سازمان بالاترین سطح تحصیلات در شهرداری را دارد) آرمان خواه وکمال گرا پرورش یابند اگر شب های اهواز بابت نورپردازی ها و آبنماها و پل طبیعت و…. زیبا تر شده است مدیون زحمات آنها _حداقل من یکی هستم .ادای احترام می کنم به آنها و طلب بخشایش خالصانه دارم اگر آزاری بر کسی رسانده ام یا بخاطر فشار کار با کسی تندی کرده ام.
۶- من کارمند شهرداری ام و تابع سیاست های سیستم . گردش مدیریت در سیستم ها هم امری است طبیعی ومن اگر چه به عنوان اولین مدیر عامل به سازمانی که خودم و همکارانم با زحمت و مرارت شکل داده بودیم دلبستگی بسیار داشتیم اما هیچگاه به همیشه ماندن دل نبسته بودم. گذر این سال ها من را به کار اجرایی علاقمند واز هیاهو بسیار گریزان کرده است هم به این خاطر بود اگر سرزنش دوستان را به جان خریدم و مقابل هزار ان پیامک تخریبی سکوت وتنها به شکایت قضایی بسنده کردم. به شهردار محترم فعلی مهندس موسوی هم عرض کرده ام کارمند شهرداری ام و در هر حوزه ای که شهرداری صلاح بداند کار می کنم و تجربه ام با هزینه سیستم به دست آمده ودر اختیار سیستم است.
و سخن آخر اینکه ما نمی دانیم کارنامه مان از دید پروردگار چگونه است اما می توانیم آنگونه کار کنیم که وجدان و قلب مان آسوده باشد و آرامش داشته باشیم حسی که وقتی بر روی پل طبیعت راه میروم به من دست می دهد.
https://hoorkhabar.ir/2453کپی شد!
163
 

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

This site is protected by reCAPTCHA and the Google Privacy Policy and Terms of Service apply.