وقتی فردوسی، سیاستمدار میشود؛ شاهنامه بهمثابه نقشهای پنهان از قدرت، اقتصاد و سیاست جهانی

هورخبر – مقدمه: شعر؟ نه، سیاست!
اغلب ما شاهنامه را با نام رستم و سهراب، زال و سیمرغ، یا شاید با تصویر شاهان افسانهای میشناسیم. اما اگر کمی دقیقتر شویم، شاهنامه فقط یک دفتر شعر حماسی نیست؛ بلکه سندی است پنهان از آنچه امروز آن را سیاست جهانی، اقتصاد منابع، و حتی هویت ملی در نظام بینالملل مینامیم.
فردوسی، با زبانی از جنس شعر و روحی از جنس سیاست، جهانی را ترسیم میکند که در آن، قدرت نه فقط با شمشیر، بلکه با فرهنگ، زبان، عدالت و اقتصاد معنا مییابد.
توران و ایران: مدل ابتدایی نظم جهانی
در شاهنامه، ایران و توران نه فقط دو سرزمین، بلکه دو قطب قدرتاند؛ مثل آمریکا و چین امروز. میانشان جنگ هست، رقابت هست، گاه صلح و گاه پیمان. این دو قدرت درگیر چیزی هستند که نظریهپردازان روابط بینالملل آن را نظام آنارشیک جهانی مینامند. فردوسی بدون آنکه در کلاس سیاست نشسته باشد، رئالیسم سیاسی را در دل قصهها میآورد.
جنگهای شاهنامه و نبردهای نفت امروز
ضحاک، با اژدهایی بر شانه، فقط یک هیولا نیست. او تصویر تمام پادشاهانی است که برای منابع بیشتر، زمین حاصلخیزتر و فرمانروایی طولانیتر، از جان مردم تغذیه میکنند. داستانش را اگر امروزی کنیم، شبیه دیکتاتورهایی است که با چنگ انداختن به منابع طبیعی، مردم را در فقر نگه میدارند.
کیخسرو و مفهوم دولت محبوب
کیخسرو در شاهنامه نه فقط پادشاهی نیرومند، بلکه محبوب است؛ مردی که با عدالت میتازد و با حکمت حکومت میکند. فردوسی اینجا دقیقاً همان حرفی را میزند که بعدها متفکرانی مثل آنتونیو گرامشی زدند: قدرت بدون رضایت مردم، پایدار نمیماند.
فردوسی؛ نظریهپرداز بیادعا
شاهنامه را اگر با عینک روابط بینالملل بخوانید، میبینید که فردوسی درباره ائتلافها، خیانتها، قراردادها، توازن قوا و حتی فروپاشی امپراتوریها حرف میزند. او در واقع، سیاست در دوران افسانهها را بازگو میکند.
زبان؛ ابزار هژمونی فرهنگی
وقتی فردوسی تصمیم گرفت شاهنامه را به زبان فارسی و با کمترین واژه عربی بنویسد، در حال اجرای یک پروژه فرهنگی بود. او با شاهنامه زبان فارسی را حفظ کرد و با این کار، ایران را از بلعیدهشدن در امپراتوری خلافت نجات داد.
شاهنامه؛ افسانهای که آینده را پیشبینی کرد
شاید فردوسی نمیدانست که قرنها بعد نظریهپردازانی مانند مورگنتا، والتز، گرامشی و فوکو بهدنبال توصیف روابط قدرت، جنگ، اقتصاد و فرهنگ خواهند بود. اما آنچه نوشت، چیزی کمتر از این نظریات نبود.
نتیجهگیری: فردوسی را فقط در ادبیات خلاصه نکنیم
شاهنامه باید در کلاسهای روابط بینالملل، تاریخ اندیشه، اقتصاد منابع و هویت ملی هم تدریس شود. فردوسی با کلماتش، بنیان فکری ایران را ساخت و آن را در برابر امواج بیهویتی قرنها، استوار نگاه داشت.
نویسنده: عمران بائوج پژوهشگر روابط بین الملل