لبخند ترامپ، مشت اسرائیل؛ بازی خون و چانه زنی در خاورمیانه

هورخبر – تهران هنوز بیدار نشده بود که صدای انفجار در فرودگاه صنعا، جهان را به لرزه درآورد. اسرائیل بی هشدار زد، بیرحم و دقیق. بازی بزرگتری در حال اجرا بود؛ اما نه در خاورمیانه، بلکه در راهروهای بی پنجره اندیشکده هایی در واشنگتن دیسی که سیاست را نه با پرچم، بلکه با پاورپوینت می نویسند.
در اتاق فکرهای بنیاد هریتیج، هادسن و FDD، سیاست خارجی نه یک گفت وگوی دیپلماتیک، بلکه پروژهای راهبردی است. آنها راه می نویسند، ترامپ اجرا میکند. ایده ها از اینجا به کاخ سفید می رسند، مثل نسخه هایی برای یک بیمار مزمن: خاورمیانه.
وقتی ترامپ برای دومین بار به قدرت بازگشت، خیلی ها تصور کردند که کارزار فشار حداکثری باز هم به همان شدت سابق از سر گرفته خواهد شد. اما اتفاقی افتاد که هیچکس انتظارش را نداشت، ویتکاف، نماینده جدید ترامپ، حرف از گفت وگو با تهران زد. عربستان از این بازی جدید حمایت نکرد، اما در برابرش هم نایستاد. چین و اروپا، همچون تماشاگران خاموش یک مسابقه شطرنج، سکوت کردند و روسیه پشت صحنه لبخند زد.
آیا ترامپ تغییر کرده؟ یا این فقط یک تاکتیک جدید است؟
تحلیلگران با دقت به زبان بدن او نگاه کردند، نه فقط کلماتش. موضع نرم در برابر ایران، به ظاهر یک چرخش بود، اما در واقع بازتعریف زمین بازی بود. آمریکا، فرسوده از جنگهای بی پایان، حالا می خواهد کمتر هزینه کند و بیشتر امتیاز بگیرد. برای این کار، باید دشمن را به میز کشید، اما با دستی که هم چماق دارد و هم هویج.
در همین حال، اسرائیل، مثل یک بازیگر خودمختار و عاصی، فرودگاه صنعا را از کار انداخت. یک پیام روشن برای تهران و البته برای واشنگتن، نرمیات در برابر ایران، هزینه دارد. اینجا دیگر میدان مذاکره نیست، میدان واقعیت است. خون، باروت، و پیام.
عربستان کجای بازی ایستاده؟
در میانه. ریاض حالا دیگر فقط شریک واشنگتن نیست. در عین حال که دست دوستی به چین و ایران میدهد، نگاهش هنوز به کاخ سفید دوخته شده است. اگر لازم شود، پل های قدیمی را بازسازی می کند. آنها می دانند بازی جدید به مهارت «چنددستگی وفادارانه» نیاز دارد؛ نه دوستی ساده و نه دشمنی آشکار.
اما واقعیت ماجرا پیچیده تر از ظاهر آن است. در این بازی، هیچ بازیگری خیر مطلق یا شر مطلق نیست. هر کنش، واکنشی را شکل می دهد. ترامپ نرم می شود، اسرائیل می زند. ایران لبخند می زند، اما پشت پرده موشک ها را روغن کاری می کند. روسیه وانمود می کند بیطرف است، اما هر گامی از آمریکا را زیر نظر دارد. چین حرفی نمی زند، اما گوشهایش در بغداد، بیروت، و حتی تلآویو باز است.
و در دل این پیچیدگی ها، آنچه باقی می ماند سیاستی است که با لبخند نرم شروع می شود اما در بزنگاه، به مشت آهنین بدل می شود. شاید ترامپ با نرمی آغاز کرده باشد، اما او هرگز قواعد بازی را فراموش نمی کند: قدرت، باید دیده شود؛ حتی اگر پشت پرده باشد.
به قول یکی از استراتژیست های امنیتی در واشنگتن: “در خاورمیانه، صلح فقط زمانی امکانپذیر است که همه بازیگران مطمئن شوند، خطر جنگ از سود همکاری بیشتر است.” تا آن روز، سیاست ترامپ نه تغییر است، نه تکرار. یک بازی با چهره های متغیر اما هدفی یکسان، برتری در زمینی که همیشه از آن آمریکا نبوده است.
عمران بائوج پژوهشگر روابط بین الملل