استیو ویتکاف و میز مذاکره با ایران؛ تاجر املاک نیویورک در نقش معمار توافق؟

هورخبر – در حالی که مذاکرات میان ایران و ایاالت متحده در یک وضعیت پرابهام، اما پرظرفیت قرار دارد، ورود چهره هایی خارج از دستگاه دیپلماتیک سنتی به میدان گفتگو، میتواند قواعد بازی را دگرگون سازد. یکی از این چهره های تازه وارد، استیو ویتکاف، تاجر مشهور املاک و مستغالت نیویورک است که گفته میشود قرار است نقشی مهم در شکل دهی به رویکرد جدید واشنگتن در قبال تهران ایفا کند. اما پرسش مهم اینجاست: آیا نگاه معاملاتی ویتکاف می تواند بر مناسبات پیچیده، تاریخی و امنیتی ایران و آمریکا مؤثر واقع شود؟ این مقاله می کوشد با تحلیل مدل ذهنی و سابقه تجاری ویتکاف، الگوی احتمالی او در مذاکرات با ایران را ترسیم نماید.
پیشینه استیو ویتکاف: سرمایه گذار بحران محور
استیو ویتکاف بنیانگذار گروه Witkoff است، یک شرکت عظیم در حوزه سرمایه گذاری و توسعه املاک که در شهر نیویورک فعالیت دارد. او در دوران رکودهای بزرگ اقتصادی، به ویژه بحران مالی دهه ۹۰ و بحران سال ۲۰۰۸، با خرید دارایی های دچار مشکل مالی یا حقوقی و تبدیل آنها به پروژه های سودآور، به شهرت رسید. از جمله پروژه های شاخص او میتوان به خرید ساختمان تاریخی Woolworth و توسعه برج ۱۱۱ Murray Street اشاره کرد. در تمام این پروژهها، او با استفاده از مدلهای مالی چندلایه، شامل ترکیب وام ارشد، وام مزایا و سرمایه سهام، ریسک پروژه ها را پخش کرده و سودآوری بالایی کسب کرده است.
از معاملات املاک تا مذاکره بین المللی: انتقال یک منطق؟
با نگاهی به سابقه و مدل ذهنی ویتکاف، درمی یابیم که او به چهار اصل بنیادین پایبند است:
۱.معامله محوری به جای آرمان محوری
۲.استفاده از بحران برای ایجاد فرصت
۳.طراحی مالی چندلایه برای تقسیم ریسک و پاداش
۴.شخصی سازی مذاکره و ایجاد رابطه فراتر از قرارداد
به نظر میرسد که همین منطق، اگرچه از جنس املاک و مستغلات است، اما به نحوی تطبیق پذیر با مذاکره در سطح بین المللی نیز خواهد بود؛ به ویژه وقتی پای کشوری چون ایران در میان باشد که در شرایط بحران اقتصادی به سر می برد، اما همزمان به لحاظ ژئوپلیتیکی موقعیتی کلیدی دارد.
تحلیل SWOT: ویتکاف در میز مذاکره با ایران
مدل مرحله ای مذاکره ویتکاف: یک چارچوب معاملاتی دیپلماتیک
در صورت ورود جدی ویتکاف به عرصه میانجیگری یا تسهیل گری مذاکره، مدل احتمالی او را میتوان در پنج مرحله تصور کرد:
۱.شناسایی فضای تعامل از طریق واسطه ها
گفتگوهای غیررسمی با کمک کشورهایی چون عمان یا قطر برای سنجش زمینه های مشترک و کاهش بی اعتمادی.
۲.ارائه بسته های مشوق چندلایه
طراحی «پکیج های مرحله ای» شامل رفع محدود برخی تحریم ها در برابر اقدامات مشخص ایران، نظیر توقف غنی سازی ۶۰ درصد
۳.وارد کردن سرمایه گذاران منطقه ای
مشارکت بازیگران عرب حوزه خلیج فارس در پروژه های مشترک با ایران، برای کاهش حساسیت های امنیتی و افزایش سود اقتصادی مشترک.
۴.تثبیت توافق در قالب مکانیزم های ثالث
ایجاد سازوکارهای مالی بین المللی برای اجرای تدریجی توافق، با نظارت نهادهایی نظیر سازمان ملل یا بانکهای واسطه.
۵.بهره برداری رسانه ای در داخل آمریکا
ارائه توافق به افکار عمومی آمریکا به عنوان یک موفقیت اقتصادی بدون امتیاز سیاسی، جهت مقابله با حملات احتمالی جناح رقیب.
نتیجه گیری: آیا «تاجر نیویورکی» می تواند مسیر دیپلماسی را هموار کند؟
هرچند حضور استیو ویتکاف در روند مذاکرات با ایران، به عنوان یک چهره اقتصادی-سیاسی غیرسنتی، ممکن است در ابتدا غیرمعمول به نظر برسد، اما واقعیت این است که منطق معاملاتی او – در شرایط فعلی ایران و آمریکا بیش ازهرزمان دیگری کاربردی است. رویکرد مبتنی بر معامله، مرحله سازی انگیزشی، و شخصی سازی روابط ممکن است راهی تازه برای بازگشایی مسیر دیپلماسی باشد؛ هرچند موفقیت آن، به میزان پذیرش این رویکرد درون ساختار قدرت ایران و هماهنگی با نهادهای کلاسیک دیپلماتیک آمریکا بستگی دارد.
در هر صورت، ویتکاف بیش از آنکه دیپلمات باشد، معمار توافق های مبتنی بر فرصت در دل بحران است. و چه بسا همین ویژگی، در مقطع فعلی، بزرگترین شانس برای کاهش تنش میان تهران و واشنگتن باشد.
عمران بائوج دکترای روابط بین الملل