مادرم مرد و مرا در یم غم/ چو یکی کشتی بی لنگر کرد

در رثای ارتحال شیرزنی که مادر شهید علی هاشمی بود.

هورخبر –  «مادر هرکاری برایت کردم حلالت باشد تو من را حلال کن عزیز دلم! پسرم! نور چشمم! به تو افتخار می‌کنم. برای دفاع از وطنت رفتی خدا را شکر که به وطنت برگشتی. آرزو داشتم تو برایم فاتحه بخوانی و جنازه‌ام را بلند کنی. حالا من برایت فاتحه می‌خوانم خدا را شکر این آرزویت بود که هر موقع می‌نشستی می‌گفتی؛ خوش به حالش، هرکسی که با حضرت زهرا محشور شود. پسرم به آرزویت رسیدی عزیز دلم. اخلاقت خوب بود.رفتارت خوب بود.چه بگویم دیگر؟ کمرم شکست…

آری، این آخرین نجواهای عارفانه ی سوزناک مادر علی هاشمی در وداع فرزند شهیدش بود که بعد از ۲۲ سال چشم انتظار ماندن با صلابتی بی نظیر بیان گردید.

آن مادری دلشکسته ی کاسه صبر لبریز شده، چه زیبا و شکوهمند می سرود: همان سوگ چامه هایی که سالها مجال سرایشگری ساده و بی تکلف آنها را نداشت.

«می‌خواهم او را ببینم. بعد از این همه سال چشم انتظاری، دیدنش برایم آرزو شده، این را از من دریغ نکنید»

«مادر! ای نور چشمانم! خوش آمدی… مادر! ۲۲ سال چشم انتظارت بودم، چشم‌هایم رفتند، پدرت رفت، خواهرت رفت، پیکرت را ندیدند. من هم ندیدم. دعایم کن که خدا به من یا صبر دهد یا مرا پیش خودت بیاورد»

بدون تردید حافظه تاریخی ایثارگری ملت ایران نام زنده‌یاد زکیه اهوازیان که ملقب به ننه علی بود را هرگز فراموش نمی کند. همان مادری که در دامان پاکش سرداری دلیر، نجیب و پرافتخاری چون شهید علی هاشمی را پرورش داد.

روحش شاد و به امید حق که در جوار فرزند شهیدش در بهشت سکنی گزیند.

https://hoorkhabar.ir/713685کپی شد!
3754
 

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

This site is protected by reCAPTCHA and the Google Privacy Policy and Terms of Service apply.