۴۰ سال پس انداز برای، خانهدار شدن خانوادههای ایرانی
هورخبر – مسکن یکی از مهمترین نیازهای انسان به شمار میرود و خانوادههایی که از مسکن مناسب برخوردار نباشند دچار پدیده فقر مسکن هستند.
مسکن مناسب دارای ویژگیهای مشخص است که فقدان هر یک به فقر مسکن میانجامد. از جمله این ویژگیها میتوان به مقرون به صرفه بودن مسکن و میزان دسترسی به آن اشاره کرد. بررسی وضعیت این شاخصها در یک دهه اخیر اقتصاد ایران، روند افزایشی فقر مسکن را نشان میدهد؛ همچنین عوامل دیگری نظیر مهاجرت روستائیان و ساکنان شهرهای کوچک به شهرهای بزرگ در این بحران موثر بوده است.
۳۶ درصد درآمد خانوادههای شهری، صرف تامین مسکن میشود
سهم مسکن در سبد هزینههای خانواده، مقدار هزینهای است که باید از درآمد خانواده جهت برخورداری از مسکن پرداخت شود؛ اگر این سهم بیش از ۳۰ درصد باشد، خانواده از مسکن مقرون به صرفه برخوردار نیست و هزینههای زیادی برای تامین مسکن متحمل میشود. این شاخص از مهمترین شاخصهایی است که در سنجش فقر مسکن در اقتصاد کشورها کاربرد دارد.
تحلیل دادههای تجمیعی مرکز آمار و وزارت راه و شهرسازی درخصوص درآمد خانوادهها و هزینه مسکن آنها، متوسط درآمد سالیانه برای خانوادههای شهری در سال ۱۴۰۰، حدود ۱۱۳ میلیون تومان و برای خانوادههای روستایی حدود ۶۴ میلیون تومان اعلام شده است. بررسی سهم هزینه مسکن در سبد هزینههای خانواده در یک دهه اخیر نشان میدهد که این سهم برای خانواده های شهری از حدود ۳۳ درصد در سال ۱۳۹۰ به ۳۶ درصد در سال ۱۴۰۰ افزایش یافته است؛ در حالی که خانوادههای روستایی افزایش کمتری در سهم هزینه مسکن، متحمل شدهاند و این سهم برای آنها از حدود ۱۸ درصد در سال ۱۳۹۰ به ۱۹ درصد در سال ۱۴۰۰ افزایش یافته است. گفتنی است سهم بیش از ۳۰ درصدی مسکن از هزینه خانوادهها نشان از وضعیت بسیار نامطلوب تامین مسکن، به خصوص برای اقشار کم درآمد دارد و افزایش ۳ درصدی آن در طول دهه ۱۳۹۰ فشار وارد شده از این ناحیه بر کم درآمدها را بیش از پیش افزایش داده است.
سهم ۴۰ درصدی هزینه مسکن در سبد هزینههای دهک دهم شهری
بررسی آمارهای سال ۱۴۰۰ مربوط به سهم هزینه مسکن از سبد هزینههای خانواده در دهکهای درآمدی شهری و روستایی نشان میدهد که متوسط این سهم در دهک اول درآمدی کل کشور حدود ۵۰ درصد و در دهک دهم حدود ۳۰ درصد است. دهک های بالاتر روستایی نسبت به دهک های پایینتر، سهم هزینه مسکن کمتری داشتهاند؛ بهطوری که مقدار متوسط این سهم در دهک دهم روستایی، حدود ۱۳ درصد و در دهک اول روستایی ۴۸ درصد است. اما در شهرها، تنها درخصوص کمترین دهک درآمدی مسکن سهمی بالاتر از ۵۰ درصد در هزینهها دارد و در دیگر دهکها، سهم مسکن بین ۳۴ تا ۳۸ درصد در نوسان است و تفاوت چشمگیری بین دهکهای مختلف دیده نمیشود.
طول دوره انتظار برای خرید مسکن در یک دهه ۲ برابر شده است
یکی دیگر از شاخصهای حائز اهمیت در حوزه تامین مسکن، شاخص دسترسی به مسکن، به معنی نسبت قیمت متوسط یک واحد مسکونی به متوسط درآمد سالانه یک خانواده است. این شاخص قدرت مالی خانوادهها در برابر قیمت مسکن برای صاحب خانه شدن را نشان میدهد. طول طبیعی دوره انتظار برای خرید مسکن، معادل ۳ برابر شاخص دسترسی به مسکن است؛ چرا که در محاسبه این شاخص، کل درآمد خانواده برای خرید مسکن تخصیص مییابد. بر اساس «طرح جامع مسکن» طول دوره انتظار طبق هنجارهای بینالمللی ۱۰ سال است.
طبق دادههای مرکز آمار و وزارت راه و شهرسازی، نسبت قیمت متوسط یک واحد مسکونی در سال ۱۳۹۰ برای کل کشور بر مبنای واحد ۹۰ متری، برابر با ۸ سال درآمد میانگین افراد و بر مبنای واحد ۷۰ متری، حدود ۷ سال بوده است. این بدین معناست که طول دوره انتظار برای خرید واحدهای مسکونی ۹۰ و ۷۰ متری در سال ۱۳۹۰ به ترتیب برابر با ۲۴ و ۲۱ سال بوده است؛ در حالی که طول این دوره در سال ۱۴۰۰ برای واحدهای ۹۰ و ۷۰ متری به ترتیب، به ۴۲ و ۳۶ سال افزایش یافته که به منزله افزایش حدود دو برابری در طول یک دهه است.
افزایش ابعاد سکونتگاههای غیررسمی با مهاجرت روستائیان
در یک دهه گذشته بسیاری از روستاییان و ساکنان شهرهای کوچک به علت درآمدهای پایین و از دست دادن مشاغل خود، به شهرهای بزرگ مهاجرت کردهاند. بر اساس آخرین دادههای موجود از مقصد مهاجران، مربوط به سال ۱۳۹۵، تهران با سهم ۲۰ درصدی از جمعیت مهاجرین، رتبه اول را به خود اختصاص داده است و استانهای خراسان رضوی، اصفهان و فارس، به ترتیب در جایگاههای دوم تا چهارم قرار گرفتهاند. با مهاجرت بیش از پیش روستائیان به شهرهای بزرگ، ابعاد سکونتگاههای غیررسمی در حال افزایش است.