تحمل پایین، بیبرنامگی بالا و فجایع نباید عادی شوند
هورنیوز – دکتر مجید ابهری جامعهشناس و رفتارشناس در گفتگو با خبرنگار ما در خصوص حوادث یک ماه گذشته و وضعیت جامعه گفتگوی مفصلی داشته که در ادامه می خوانید.
در کمتر از یک ماه سه اتفاق تلخ یعنی حادثه متروپل، حادثه قطار طبس به یزد و سرقت از بانک ملی رخ داد. در چنین شرایطی این سوال مطرح است که آیا جامعه ایران حادثهخیز شده است؟ چه عواملی در این حوادث نقش داشتهاند؟
گرانی و رشد بیقاعده قیمتها مردم مخصوصا اقشار کم درآمد را دچار عصبانیت نموده و بر اساس منطق رفتارهای انسانی و اجتماعی در این شرایط کاهش آستانه تحمل و افزایش دامنه تحریک هر حرکت خارج از مدار مدارا، را ممکن میسازد. در این میان رفتارهای آزار دهنده بعضی از سلبریتیها که در حرف و گفتار حامی و طرفدار مردم اما در عمل و واقعیت کاملا برعکس موازین اخلاقی و اجتماعی حرکت میکنند نفتی بر آتش این عصبانیت است. رفتن به عروسی یک دوست و همکار چندان مغایرتی با معیارهای انسانی و اجتماعی ندارد اما برگزاری این مراسم در کشوری دیگر و انعکاس حضور و اجزای رفتاری در سرتاسر فضای مجازی نوعی دهن کجی به جوانان جامعه و دیگران است که توانایی مالی سفر به شهرهای داخلی و حتی یک استخر و سینما را ندارند و در نتیحه اسباب پرخاشگری آنها میشود.
در یک ماه اخیر سه اتفاق تلخ رخ داد که در بین افکار عمومی جامعه بازتاب زیادی پیدا کرد. فاجعه متروپل، حادثه برخورد قطار طبس- یزد و سرقت از بانک ملی در تهران سه اتفاقی بود که در یک مقطع زمانی کوتاه رخ داد و واکنشهای زیادی بههمراه داشت. این اتفاقات چه پیامدهای اجتماعی در سطح جامعه خواهد داشت؟
در وقایع اخیر یعنی فاجعه متروپل آبادان که به ازدست دادن بیش از ۵۰تن از هموطنان ما منجر شد؛ چرا عوامل آشکار و نهان این سانحه ملی تا امروز به مردم معرفی نشدند؟ کسانی که برخلاف قواعد مهندسی بار مازاد بر تحمل بر این ساختار نهادند کجا هستند؟ اگر مراجع ارشد عوامل و افراد مقصر در این فاجعه در هر مقام و مسند و موقعیت را دستگیر و در یک محکمه عادلانه محاکمه و مجازات میکردند؛ همه افراد اعم از مصیبت دیدگان و یا دیگران دعاگوی دست اندر کاران میشدند. هنوز داغ سوزان از دست رفتگان بر سینهها بود؛ ناگهان قطار مسافربری طبس مشهد در کویر با یکدستگاه بیل مکانیکی تصادف کرده و موجب مرگ و جراحات سنگین بخشی از مسافران گردید. چرا این قطار با سرعت غیرمجاز حرکت میکرد؟ در آن ساعت صبح بیل مکانیکی وسط کویر و روی ریلها چه میکرد؟ البته فرسودگی قطارها و دشواری تامین قطعات یدکی بهخاطر تحریمهای ناجوانمردانه و غیرانسانی استکباریون در این فاجعه بیتاثیر نبوده است. متأسفانه افکار عمومی در شوک این دو حادثه بود که حادثه سوم اتفاق افتاد. بین این حوادث چند حادثه تلخ جادهای ؛ و سوانح از دست دادن چند تن از فرزندان خدمتگزار کشور نیز مزید بر علت شدند. آنقدر جامعه در تب و تاب حوادث ریز و درشت بود؛ که کشف اقلام مسروقه از صندوق امانات بانک اصلا به نظر نیامد. وقتی در مترو و اتوبوس گوش به گفتوگوهای مردم با یکدیگر میسپاری؛ حرفهایی میشنوی که کم میماند از سر انسان از تعجب به جای مو اسفناج سبز شود.
چرا جامعه حادثه خیز شده است؟ مسائل اقتصادی به چه میزان در این زمینه نقش داشته است؟
گرانی و رشد بیقاعده قیمتها، مردم مخصوصا اقشار کم درآمد را دچار عصبانیت کرده و بر اساس منطق رفتارهای انسانی و اجتماعی در این شرایط کاهش آستانه تحمل و افزایش دامنه تحریک هر حرکت خارج از مدار مدارا، را ممکن میسازد. در این میان رفتارهای آزار دهنده بعضی از سلبریتیها که در حرف و گفتار حامی و طرفدار مردم اما در عمل و واقعیت کاملا برعکس موازین اخلاقی و اجتماعی حرکت میکنند نفتی بر آتش این عصبانیت است. رفتن به عروسی یک دوست وهمکار چندان مغایرتی با معیارهای انسانی و اجتماعی ندارد اما برگزاری این مراسم در کشوری دیگر و انعکاس حضور و اجزای رفتاری در سرتاسر فضای مجازی نوعی دهنکجی به جوانان جامعه و دیگران است که توانایی مالی سفر به شهرهای داخلی و حتی یک استخر و سینما را ندارند و در نتیحه اسباب ناراحتی و سرخوردگی آنها میشود.
زخمهای ناشی از تبعیضهای تلخ و آزاردهنده از سوی نسلهای دوم و سوم و حتی چهارم رانتخواران در زندگی در ینگه دنیا و انعکاس تفضیلات بیمارگونه زندگی روزانه و شبانهشان در پلتفرمهای مجازی و شبکههای اجتماعی موجب تحقیر همسالان در وطن ماندهشان شده و آنها را به چالشهای رفتاری میکشاند. سلبریتیهایی که بهمدد حمایتهای همین جوانان به سکوهای مالی و معروفیت رسیدهاند در حرفها و رفتارهایشان کنشهایی را به ظهور میرسانند که افسردگی و نومیدی از سادهترین نتایج آنها است. هیچکس مخالف بوسیدن محارم از جمله همسر نیست اما براساس فرهنگ و ضوابط دینی و اجتماعی و عرفی ما از دیرباز تاکنون بهخاطر احترام به افکار عمومی باید از بعضی از حرکات خودداری کنیم. حتی در مورد همسر و خانواده خود؛ هیچیک از این رفتارها دلیلی بر امروزی بودن و حتی عشق و عاطفه نیست. هیچ یک از سلبریتیها روی فرش قرمز کلامی در مورد ظلم به مردم افغان بر زبان نراندند و اما در مورد برخی از کاستیهای جامعه ایران سخن پراکنیها نمودند، گویا اصلا ماموریتی داشتند که سیاهنماییهای دیگران در مورد وطنمان را غلیظتر نمایند؛ هیچ انسان عاقل و دلسوزی کاستیهای خانه و کاشانه خود را نزد بیگانگان و دشمنان آشکار نمیکند.
به نظر میرسد در شرایط کنونی جامعه ایران با انباشت چالشهای اجتماعی مواجه شده است؟ چرا چالشها در زمان خود حل نشده که امروز به صورت انباشته خود را نشان میدهد؟
در مورد ظهور یا افزایش روزمره چالـــــشهای اجتماعی و سبب شناسـی آنها باید گفت ضعـــــف سیستماتیک مدیریـــت از یک سو و عدم انسجام برنامهریزیها و نظارتها؛ از سوی دیگر ارکان بروز تنشهای اجتماعی است. وجود و حضور عناصــر اجرایی دولتهای قبلی در دولت رئیسی و عــدم تمایل سیاسی آنهـــا به توفیق دولت سیزدهم در تحقق برخی از وعدههای انتخاباتی از عوامل اصلی در بروز بعضی از رفتارهای نامتعارف و غیر همگون است. اجرای بعضی از سیاستهای اقتصادی بدون آمادهسازی بسترهای فکری واجتماعی؛ ریلگذاری مناسبی برای ناراضی تراشی و تشدید فشارهای اقتصادی ازسوی افرادی که درآمدهای نجومی حاصل از ارزهای رانتی برایشان قطع شده است اوضاع پیچیده و ناموزونی را خلق کرد که بعضی از تنشهای سیاسی جامعه یا حداقل تشدید آنها ناشی از وضعیت یاد شده است. درست است که حافظه عمومی جامعه خیلی زود برخی از رویدادها را به دست فراموشی میسپارد اما باتعجب بسیار باید گفت که عوامل متروپل و بانیان آن خیلی سریعتر و زودتر از حافظه جامعه پاک شد که همه نخبگان و دلسوزان امیدوار به پیگیریهای شخص رئیسجمهور محترم هستند. افرادی که شرایط حاضر جامعه را در کلاب هاوس و سایتهای مشابه عبور از براندازی قلمداد میکنند بد نیست بدانند که مردم دیگر عنان تفکرات و رفتار سیاسی خود را بهدست خارج نشینان و باعث و بانی اصلی شرایط حاضر نخواهند داد. واقعیت این است که در زمان حاکمیت غارتگران و همفکران گلوبالیست و نئولیبرالیست آنها اوضاع جامعه آش دهن سوزی نبود. دولت اگر با سرعتی خلاق و متفکرانه به ترمیم و پانسمان جراحیهای اقتصادی نپردازد؛ گرگهای در کمین نشسته در حمله به شاکله سیاسی و اقتصادی کشور تردیدی به خود راه نخواهند داد.
چرا معتقدید رسیدگی به حوادث اخیر به خصوص متروپل فراموش شده است؟
در وقوع رویدادهای یک ماه جاری سهلانگاری اجرایی بر اهل خردورزی و تفکر پوشیده نیست؛ و توجیه و پوششهای توجیهی تنها باعث کاهش اعتماد به دولت و دستگاههای دولتی خواهد شد. جوانانی که در۵۰ سال قبل یا هنوز بهدنیا نیامده بودند یا در آن عهد خردسال بود کینههای کشورهای همسایه را نسبت به وطن عزیز ما نمیشناسند؛ همانها که مترصد حمایت از مهاجمان به ایران و یا برنامه ریزان مربوطه هستند تا انتقام برتریهای نظامی، سیاسی و جغرافیایی ما را با حداکثر توان جبران نمایند. صادقانه باید گفت که غفلت از دشواریهای پیش رو چه در ابعاد اقتصادی و چه در مسیرهای سیاسی و ژئوپلیتیکی عوارض سختی را در مقابل ما قرار خواهد داد. بدون تردید دعوت از دلسوزان و نخبگان بدون تفکیکهای سلیقهای و درخواست برنامههای تفضیلی آنها برای چاره جویی برای مشکلات پیش روی اولین حرکت در مسیر برنامهریزیهای مقدور و منطقی خواهد بود. عرضه شفاف وقایع اخیر ومجازات واقعی عوامل واسباب رویدادهای جاری مرهمی بر جراحتها خواهند بود. قطعا بعضی از فجایع وحوادث اخیر بدون حمایت وپشتوانههای قدرتمند مقدور و میسور نبوده و امروز نیز مستظهر به این حامیان برخی خود را معاف از پاسخگویی قلمداد مینمایند. گرانی افسار گسیخته، اقشار زیر خط فقر مطلق را از آستانه تاب آوری به مرز بیتابی رسانده است. یارانههای نقدی که آن هم بهطور ناقص به افراد پرداخت میگردد جوابگوی افزایش قیمتها نبوده و کمک چندانی به اقشار آسیب پذیر نکرده است. عقلای قوم بهدور از سهم خواهیهای سیاسی باید خرد عمومی را چراغ راه خود نموده و به چاره جویی بنشینند.
ما نه از شعارهای حمله به سر هشت پا و نه بلوفهای مشابه آن ترسی نداریم، بلکه وحشت ما از اختاپوسهای داخلی و ایادی آنهاست و در موقع خود به آنها همدلی و وحدت ملی را نشان خواهیم داد؛ اما تا آن وقت باید ساده اندیشی و زود باوری و اعتماد به بیگانگان را بهطور امانت به موزه بسپاریم.
دولت چگونه میتواند در شرایط کنونی سرمایه اجتماعی را تقویت کند؟
اعتماد اجتماعی بزرگترین پشتوانه هر نظام برای رشد و ایجاد دوام در ارکان آن است. درست است که گرانی لجام گسیخته و کاهش ارزش پول ملی و کاهش تاسفبار ارزش ریال موجب آزار اقتصادی مردم مخصوصا اکثریت کم درآمد و بازنشسته و بیکار در جامعه است اما به نظر من درد دشوارتر از عوامل یادشده احساس دوری مردم از دولت است. از نگاه علم سیاست آنچه که یک نظام را در مقابل حوادث و مشکلات قدرتمند نموده و به آن توان مقاومت و ایستادگی میدهد؛ یکرنگی و محرم دانستن مردم در مورد وقایع ریز و درشت جاری است. با شهامت عرض میکنم هیچ ملت و هیچ دولت و کشوری در جهان به اندازه ایران ما مورد هجوم دوست و دشمن نیست. بیش از ۴۰۰شبکه ماهوارهای فارسی زبان بهطور شبانه روزی به سخن پراکنی از راست و دروغ مشغولند. ۲۰۰۰ نفر در تمام مدت روزو شب در مجاری و پلتفرمهای متعدد در فضای مجازی به فعالیتهای بسیار جدی مشغول و علیه دولت و مردم انواع دروغها را نشر میدهند. کسی هم از این دلسوزان بشریت نمیپرسد بودجههای کلان اداره آنها از کجا تامین میشوند و چرا؟ در این شرایط ملتهب برخی از رسانههای داخلی ودر راس آنها صدا وسیما بهعنوان تنها مرجع قانونی و مجاز خبری و تحلیلی چرا با تاخیرهای آزار دهنده به نشر اخبار مشغول هستند. مردم و مخصوصا نخبگان فرهنگی و اجتماعی اگر نکات تحلیلی و خبری مورد نیاز خود را از رسانه اصلی کشور کسب نمایند چه نیازی به پیگیری و کسب خبر از رسانههای معاند دارند؟