شهید سلیمانی چگونه میاندیشید؟
هورنیوز – انقلاب جمهوری اسلامی ایران بهعنوان نهضتی معترض نسبت به جریان استعمار و استثمارگر، بهعنوان راه سوم توسط امام خمینی (ره) ترسیم شد. این مسیر جدید که برآمده از جهانبینی اسلامی ایرانی بوده، دارای شاخصههای متعددی است که شاید بتوان معرف و حداقل یکی از نمودهای آن را مقاومت، بهمبنای نفی سلطهگری و سلطهپذیری دانست. حال در نمود بیرونی و حوزه عملکردی، به نظر میرسد دو رویه فعال و منفعل برای «مقاومت» قابل شناسایی است. سردار شهید حاجقاسم سلیمانی، با حدود ۲۳ سال فرماندهی نیروی قدس سپاه انقلاب اسلامی، الگویی موفق و بیبدیل از مقاومت فعال را به نمایش گذاشت، لذا به مناسبت سالگرد شهادت ایشان به موضوع مقاومت فعال ایشان خواهیم پرداخت.
تعریف ما از «مقاومت» به معنای ایستادگی، تحمل و مبارزه در مقابل سلطه و قدرتهای زیادیخواه است که جمهوری اسلامی ایران با درنظر داشتن مختصات مقاومت اسلامی، به فعالیت و بازیگری در عرصه بینالملل مشغول بوده است. شاخص مقاومت در عرصه بینالملل و در عملکرد را میتوان به دو گروه مقاومت فعال و منفعل تقسیمبندی کرد:
۱- مقاومت فعال نوعی از کنشگری در عرصه منطقهای است که ازجمله اصلیترین شاخصههای عملکردی آن را میتوان برهمزدن طراحیهای دشمن و فراهم آوردن شکست عامل مهاجم دانست. سه ویژگی محوری این راهبرد را میتوان دولتمحور- ملتمحور بودن، دارای رویکرد انتقادی به نظام بینالملل و در پی تغییر پارادایم غالب دانست. با درنظرگرفتن اینکه نظام سلطه برای بیشینهسازی و تثبیت منافع خود در پی ایجاد سازوکار و نظم است، لذا مقاومتی ویژگی فعال بودن را داراست که بتواند روند اجرایی و هنجارسازی سلطه را نهتنها برهم بزند بلکه با ارائه بدیل برآمده از همین مقاومت، نظم و روندی جایگزین معرفی و ایجاد کند.
۲- مقاومت منفعل که در نقطه مقابل مقاومت فعال در حوزه عملکردی و نه مفهومی قرار دارد، مقاومتی است که فقط از شئون کامل ایستادگی در مقابل سلطه، در گام اول متوقف شده و عملا در مرزها قرار گرفته و تاثیری در روند و نظم سلطه ندارد.
مقاومت فعال به علت اینکه سازنده و جوشنده است، عملا مخالفان این روند را در سنگر و موقعیت دفاعی قرار میدهد، این روند، جریان و روندی سازنده و زاینده است. روند فعال مقاومت، ساختارشکن است و این ساختارشکنی، فقط کارکردی ضد نظام سلطه موجود ندارد، بلکه ابتکاری ایجابی برای جایگزینی نظام موجود است. به این معنا که نه فقط نظام فعلی را نفی میکند، بلکه جایگزینی برای آن را تعریف میکند؛ لذا عملکردی که در زمینههای مختلف از فرهنگی و اجتماعی تا اقتصادی و سیاسی در چهارچوب مقاومت فعال قرار گیرد، ضد نظام سلطه، نظمآفرین و نظامساز است.
ضرورت بررسی این موضع از آنجهت است که با درنظر گرفتن حاجقاسم بهعنوان مکتب و الگوی مدیریتی و فرماندهی در عرصههای متفاوت (از اقتصاد و سیاست خارجی تا عرصه نظامی)، که میتواند بسیاری از بنبستهای فرضی را از بین برده و موجب جهش در عملکرد مجموعهها شود. یافتن الگوریتم عملیاتی ایشان، که نگارنده معتقد است در چهارچوب مقاومت فعال قرار میگیرد، بسیار حائز اهمیت است.
الگوی مقاومت فعال حاجقاسم
برای یافتن الگوی مقاومت سردار شهید حاجقاسم، بعد از بررسی و مرور خاطرات مکتوب و نوشتاری، نسبت به نحوه فرماندهی او در سالیانی که وظایف و ماموریتهای متفاوتی داشتهاند، شاخصهایی قابل شناسایی است که در ادامه ضمن نام بردن این موارد به شواهد عملیاتی آن، اشاره خواهیم کرد.
دیدگاهی فراساختاری
دیدگاهی فراساختارگرایانه به این معناست که نظام تصمیمگیری و تصمیمسازی حاجقاسم، ورای استانداردهای موجود بوده و خود را محصور به ساختارها نمیکرد. در هر زمینه و عرصه مدیریتی و فرماندهی، ساختارها و هنجارهایی بهصورت سنتی موجود است، که بازدهی، هدف و کارکرد هرکدام از آنها شاید بهطور دقیق مشخص نباشد، اما بههرحال موجود هستند. ازجمله شواهد عملکردی این حوزه میتوان تعقیب اشرار در خارج از مرزهای ایران در سالهایی که مسئولیت امنسازی مرزهای شرقی را برعهده داشتند، نام برد. این هنجارهایی که اساسا نظامهای تعریفشده قبلی را فرع بر موضوع میدانستند در عموم نوع تصمیمگیریهای ایشان قابل شناسایی است، شاهدمثالی دیگر حضور در سیل خوزستان که شاید از دستورکار سنتی و متعارف فرمانده نیروی فرامرزی سپاه خارج باشد، اما بهدلیل مصالحی بالاتر، این امر را بر خود فرض دانسته و در آنجا حضور پیدا کردند.
ترسیم زمین بازی جدید
مورد دیگری که در نوع تصمیمگیریهای ایشان قابل شناسایی است، ترسیم زمین بازی مستقل و بدیل در مقابل فضای فعالیت دشمنان است. معنی این ویژگی آن است که سردار شهید، با فهم و اطلاع از نقاط قوت و ضعف خود و دشمنان در عرصههای متفاوت، سعی در ترسیم و ایجاد فضایی داشت که جبهه مقاومت در آن دست بالاتر را در اختیار داشته باشد. برای مثال در تهاجمات رژیمصهیونیستی به لبنان با فهم این نکته که در زمینه تسلیحات، تانکهای رژیمصهیونیستی نقش مهمی ایفا میکنند و نبود ظرفیتی در سمت حزبالله با ابزاری مشابه یعنی تانک، بهسمت سلاح و شیوههای عملیاتی غیرکلاسیک رفته، و سعی در استفاده از مزیتهای نسبی نیروهای مقاومت داشته و زمین بازی جدید و بدیلی را ترسیم میکند که براساس ظرفیتهای جبهه مقاومت ایجاد شده است. شاهدمثالی دیگر از این موضوع، اتخاذ راهبرد موشکی برای گروههای مقاومت در فلسطین در مقابل رژیمصهیونیستی و گنبد آهنین است.
شناسایی و شناخت عمیق
یکی از اصلیترین روشهای عملکردی حاجقاسم در مواجهه با موضوعات و تهدیدات، اولا شناخت و فهم میدانی و ترجیحا بومی از پدیده است. این شاخصه بارها در طول سالیانی که ایشان مسئولیتهای عملیاتی و فرماندهی داشتند، مشهود است. در بحرانهای شرق ایران و گروههای تکفیری در عراق و سوریه، بارها با کمکگرفتن از افراد بومی مناطق، آنها را به مرزهای درگیری عزیمت میکردند. سفر و سرکشی به خط مقدم در آمرلی درعین محاصره ۳۶۰ درجه آن، حضور در موصل، اصرار به دیدن خط اول درگیری در سوریه با وجود نگرانی شهید اصغر پاشاپور، فرمانده محور و تاکید اصلی ایشان نسبت به واحدهای اطلاعات و عملیات برای شناسایی دقیق و میدانی برای شناخت مناطق، محصول اهمیت شناسایی تهدیدات و فرصتها بوده است.
این شناخت موضوعات فقط محدود به موضوعات عملیاتی نبود، بلکه بهواسطه شناخت میدانی و دقیق، در عرصههای کلان هم موجب آیندهنگری و پیشبینی روند حوادث میشد؛ مانند پیشبینی ایشان از ظهور داعش در آفریقا.
دیدگاهی امتمحور
یکی دیگر از شاخصههای شناختی آن است که اساسا نوع رفتار فردی و تشکیلاتی ایشان در مواجهه با مردم منطقه از افغانستان گرفته تا شامات، براساس این پیشفرض بود که همه این افراد را امتی میدانستند که ورای تقسیمبندیهای سیاسی، مردمی ظلمدیده هستند و مستحق یاری، ازاینرو نیروهای جبهه مقاومت برآمده از مردم منطقه و همراه با مردم منطقه بودند و رعایت حال آنها و آسایش این امت، ورای مقابله با گروههای تکفیری، مساله و دغدغه فرماندهای مانند حاجقاسم بوده است. ازهمینرو زمینههای متفاوت غیرنظامی مانند احداث چاه آب (کمک حاجقاسم به تاسیس چاه آب در اقلیم کردستان به روایت ناظم دباغ، نماینده اقلیم کردستان)، قبول سرپرستی ایتام و استفاده عمومی از بیمارستانهای صحرایی در طول این مقاومت صورت گرفت. شاهدمثال دیگر نیز کمک به اقلیم کردستان و مسعود بارزانی در مقابله با گروههای تکفیری درعین غفلت و کمکاری ایشان در دفاع از موصل در مقابل گروههای تکفیری است؛ این مساله نشان میدهد سردار سلیمانی موضوعات را صرفا سیاسی درنظر نمیگرفتند و حتی در بازپسگیری مناطق بیشترین اهتمام را بر آسیب نرساندن به افراد غیرنظامی و حتی زیرساختها داشتند. مقایسه آزادسازی بوکمال توسط جبهه مقاومت و رقه که بیش از ۹۰ درصد از زیرساختهای این شهر و مناطق اطراف آن بر اثر بمباران عمدی و وحشیانه ائتلاف آمریکایی ویران شده است و علاوهبر آن دهها هزار نفر از مردم محلی مجبور به ترک شهر شدهاند، نشانهای دیگر برای این موضوع است.
قدرت تکثیر
یکی از ظرفیتهای فردی ایشان، شناسایی افراد مستعد و بهویژه بومی، برای پیادهکردن سبک مدیریت جهادی و اجرای مقاومت فعال بوده است. ازهمینرو است که در مدل مدیریت حاجقاسم در لبنان (شهید عماد مغنیه) و عراق (شهید ابومهدی المهندس) تکثیر میشوند که گاهی حتی در جزئیات رفتاری و فرماندهی نیز مانند ایشان رفتار میکنند. جذب و رشد در کنار ایجاد تعلق به آرمان مقاومت اسلامی، در گسترهای وسیع ازجمله ویژگیهای ایشان است که در شکلگیری مقاومتی فعال و کارآمد بسیار مهم است.
اعتماد به ظرفیت داخلی کشورها
ایشان با این پیشزمینه که معتقد هستند مردم هر کشوری، باید زمینه امنیت و آرامش کشور خود را حفظ کنند و در این مسیر باید توانمند شوند، از روزهای ابتدایی مقابله با جریانهای تکفیری بر اعتماد به ظرفیتهای بومی اصرار داشتند که موجب رویشهایی مانند حشدالشعبی شد.
اخلاق و منش فردی
نمیتوان از الگوی مقاومت فعال حاجقاسم بحث کرد، اما از اخلاقمدار بودن و سلوک ویژه ایشان بهعنوان ویژگیهایی فردی و تاثیر آن بر الگوی مقاومت و روندهای عملیاتی بحث نکرد. با درنظر گرفتن این نکته باید توجه کرد که اساسا ویژگیهای فردی در تاثیرگذاری بر اشخاص موثر و بهمثابه آن بر موضوعات غرب آسیا بسیار مهم است. ویژگیهایی که حاجقاسم با تذهیب نفس و جهاد به دست آورده بود؛ شجاعت بینظیر، صداقت، قابل اعتماد بودن، داشتن پشتکار و بصیرت در تشخیص تهدیدات و فرصتها، باعث میشد که افراد موثر در منطقه به ایشان اعتماد کنند و به کلام و اقدامات ایشان باور داشته باشند. صداقت، نوعدوستی، محبت و توجه به جزئیات افراد و نیروهای تحت فرمان که در خاطرات روایتشده از سردار سلیمانی بسیار پررنگ است، برآمده از حقیقت و معنویت بود و نه فرصتطلبانه و با دید معاملهگرانه، لذا در مخاطب تاثیر میگذاشت. خوانندگان باید این التفات را داشته باشند که صفتهایی که بیان شده به علت ارادت شخصی یا پر کردن اوقات شخصی نبوده، بلکه مواردی است که بهجد در خروجی مقاومت تاثیر داشته و به تواتر از سلوک فردی ایشان، تجربه شده است.
این ظرفیت شخصی حتی در داخل کشور نیز بسیار موثر است. ویژگیای که علاوهبر موارد مطروحه تاثیر بیشتری در داخل دارد، فراجناحی و دلسوز بودن واقعی ایشان برای همه گروههای سیاسی و افراد مسئول در داخل کشور بود، که قدرت چانهزنی و اقناعگری ایشان در مراکز تصمیمسازی نظام را بالا میبرد و سایرین را در جهت انجام آن موضوعات همراه میکرد؛ لذا گفتگو با عناصر تصمیمساز داخلی و خارجی شاید برای فردی نظامی و از عرصه میدان دور از ذهن باشد؛ اما به تعبیر امیرعبداللهیان ایشان را میتوان دیپلمات «تمامعیار» نامید.
نتیجهگیری
سردار شهید حاجقاسم سلیمانی در شرایطی مسئولیت نیروی قدس سپاه پاسداران را در اختیار داشت که ۶۰ درصد نیروی انسانی ارتش آمریکا در منطقه مستقر شده بودند. او سپس پس از کاسته شدن از تاثیرات حضور نظامی آمریکا در منطقه با بحران گروههای تکفیری و داعش مواجه شد که مساحت مناطق تحت تصرف این گروه بهتنهایی از کل عراق و بهتنهایی از کل سوریه بزرگتر بود.
این عرصه بسیار چالشبرانگیز و پربحران، نمیتوانست به ثبات و امنیت و خروج نیروهای بیگانه برسد، مگر در سایه رشادت و زحمات فرماندهی که کل این پیکره ملتهب را بتواند با تیزبینی درمان کند. به جرات میتوان گفت سایر عرصههایی که در مقابل مدیران و فرماندهان ما قرار دارد، دشوارتر از عرصهای نیست که سردار رشید اسلام با آن مواجه بود؛ لذا روش و به تعبیر مقاممعظمرهبری، مکتب حاجقاسم میتواند بهعنوان مقاومتی فعال، شاخصسازی و تبیین شود، زیرا تجربه ثابت کرده که قادر است راهگشا و بنبستشکن باشد. توفیقات مقاومت فعال از این هم فراتر رفته و ته تنها عملیاتهای دشمن را خنثی کرد بلکه نظم و روندی علیه استکبار در منطقه ایجاد کرد. از آن پس بود که حتی گذشتن زمان نیز به سود ایران بود، لذا نهتنها الگوی عملکردی حاجقاسم کاملا منطبق بر مقاومت فعال بوده است، بلکه در بعضی شاخصهها این عملکرد وی بود که مقاومتی فعال را تعریف کرده است. در پایان باید اذعان کرد که این روحیه فرماندهی و حضور فعال، یا به تعبیر ایشان امامت در عرصه میدان، ارثیه و حاصل هشت سال دفاع مقدس است که این نگاره با استخراج شاخصههایی ملموس و قابل استفاده در سایر عرصهها، سعی در گشایش دریچهای محدود به این مکتب بوده است.