۱۴ مهر در تاریخ چه گذشت؟
هورنیوز – ۱۷۶۸ – اعلان جنگ امپراتوری عثمانی به روسیه تزاری:
کاترین کبیر، ملکه روسیه تزاری در تداوم کشورگشایی های خود، نیروهای روسیه را به لهستان فرستاد که در پی آن، امپراتوری قدرتمند عثمانی در ششم اکتبر ۱۷۶۸م به روسیه اعلان جنگ داد. هرچند در طول قرن هجدهم، جنگهای متعددی بین دو امپراتوری روسیه و عثمانی درگرفت ولی جنگ این دو بر سر لهستان را میتوان مهمترین آنها برشمرد. در این جنگ، به علت ضعف داخلی امپراتوری عثمانی و توانمندی قوای روسیه، نظامیان عثمانی در زمین و دریا دچار شکستهای بزرگ شدند. از این رو، در سال ۱۷۷۴، پیمان متارکه جنگ بین دو طرف امضاء شد که بر اساس آن، ناحیه کریمه در شمال دریای سیاه، مستقل و پس از مدتی به روسیه ملحق گردید. همچنین در پی تحولات ناشی از جنگ دراز مدت روسیه و عثمانی، لهستان نیز بین سه کشور اتریش، پروس و روسیه تقسیم شد.
۱۹۰۶ – گشایش پارلمان ایران و انتخاب داماد شاه به ریاست آن
مجلس شورای ملی اولین جلسه نخستین دوره خود را ۱۴ مهرماه ۱۲۸۵ (ششم اکتبر ۱۹۰۶) در کاخ گلستان با حضور مظفرالدین شاه برگزار کرد و نظام حکومتی ایران پارلمانی سلطنتی (اصطلاحا مشروطه) شد. این مجلس در دومین جلسه که روز بعد (۱۵ مهرماه ۱۲۸۵) برگزار شد صنیع الدوله داماد شاه را به ریاست خود و وثوق الدوله – مردی را که بعدا با گرفتن رشوه و وعده پناهندگی سیاسی در لندن، با امضای یک قرارداد، ایران را تحت الحمایه انگلستان قرارداد – به نیابت ریاست مجلس بر گزید. انتخابات دوره های اولیه مجلس، عمومی نبود و صندوق آراء وجود نداشت و نمایندگان از میان طبقات مشخص بر گزیده می شدند.
پارلمان نوپا در جلسه سوم خود رای به انتشار روزنامه مجلس و خرید یک مطبعه (چاپخانه) برای آن داد که از سوم آذر ماه همان سال با هشت صفحه کار انتشار خود را آغاز کرد. در این جلسه، دولت از نمایندگان خواست که با یک قرضه خارجی به مبلغ دو میلیون و پانصد هزار تومان موافقت کنند زیرا که اوضاع مالی کشور خراب است (در آن زمان درآمد مفت نفت وجود نداشت). مجلس، نخست درخواست را موجه ندانست و چون دولت اصرار کرد قرار شد که هزینه ها بررسی و پس از حذف اقلام غیر لازم، پیشنهاد قرض خارجی دوباره نویسی و به مجلس آورده شود.
۱۹۷۳ – آغاز جنگ چهارم اعراب و اسرائیل معروف به جنگ رمضان
پس از مرگ جمال عبدالناصر و روی کار آمدن انور سادات به ریاست جمهوری مصر، زمینه برای یک رشته تحولات مهم سیاسی در خاورمیانه و جهان عرب فراهم آمد. سادات در آغاز حکومت خود به تدارک نظامی وسیعی برای جبران شکست جنگ سال ۱۹۶۷م از اسرائیل میاندیشید. از این رو در ششم اکتبر ۱۹۷۳م، حمله غافلگیرانهای را به مواضع رژیم اشغالگر قدس در صحرای سینا ترتیب داد و جنگ چهارم اعراب و اسرائیل را آغاز کرد. با آغاز چهارمین جنگ اعراب و اسرائیل، ارتش مصر در عملیاتی غافلگیرانه برضد نیروهای رژیم صهیونیستی، در آن سوی کانال سوئز یورش برد و پس از شکستن خط دفاعی و مستحکم بارْلو، به پیشروی در صحرای سینا دست زد. با پیوستن نیروهای نظامی سوریه به مصر در این جنگ، ارتش اسرائیل دچار تلفات و خسارات گستردهای گردید.
در حالی که ارتشهای عرب با به دست آوردن پیروزیهای پیدرپی در جبهه های شمال و جنوب غربی به سرعت در حال پیشروی بودند، با کمکهای سریع ایالات متحده امریکا به رژیم صهیونیستی، ارتش این رژیم به تسلیحات پیشرفتهتر دست یافت و توانست بر اعراب غلبه کند. در روز چهاردهم اکتبر، به دنبال بمباران سنگین مواضع سوریه در ارتفاعات جولان، نیروهای اسرائیلی تمامی مواضعی را که در هفته اول جنگ از دست داده بود، باز پس گرفتند و در پایان دومین هفته جنگ، تا شصت کیلومتری دمشق، پایتخت سوریه پیش رفتند. همچنین پیشروی نیروهای صهیونیستی تا یکصد کیلومتری قاهره، پایتخت مصر ادامه یافت. در این مرحله بود که با مذاکرات محرمانه بین امریکا و شوروی و تحت فشار بینالمللی، صهیونیستها به نیروهای خود فرمان توقف دادند تا اینکه در روز ۲۴ اکتبر ۱۹۷۳م، فرمان آتش بس، تحت نظارت سازمان ملل به اجرا درآمد. چهارمین جنگ اعراب و اسرائیل که به دلیل تقارن با ماه مبارک رمضان آن سال، موسوم به جنگ رمضان نیز میباشد در نهایت به مذاکرات مستقیم بین مصر و اسرائیل و سفر سادات به بیت المقدس و انعقاد قرارداد خائنانه کمپ دیوید برای به رسمیت شناختن اسرائیل منتهی شد.
۱۹۷۳ – ترس دولت شاه از احتمال طرح ایجاد جمهوری خراسان
دوم اکتبر ۱۹۷۳ پس از دو ماه و دو هفته محدودیت انتشار خبر در رسانه های ایران (نشریات و رادیو ـ تلویزیون) درباره سردار محمد داودخان رهبر کودتا و موسس نظام جمهوری در افغانستان برطرف شد. کودتای سردار محمد داودخان بر ضد محمدظاهرشاه (پسر عمویش) هفدهم جولای ۱۹۷۳ (۲۶ تیرماه ۱۳۵۲) انجام و سردار روز بعد از آن (۱۸ جولای و زادروز خود) نظام افغانستان را «جمهوری» اعلام کرد. افغانستان مرکب از استان های خاوری ایرانزمین و بخشی از خراسان بزرگتر، از زمان جداشدن از ایران تا آن روز، نظام پادشاهی داشت. «ایرانیان» خروج ایرانزمین از دست عرب و احیاء استقلال و حاکمیت ملی میهن را باید مدیون مردان همان استانها بدانند ازجمله طاهریان (برخاسته از هرات)، یعقوب لیث، استادسیس و پسران آذرک (برخاسته از سیستان خاوری)، هاشم حکیم (المقنّع)، ابومسلم و … از خراسان، سامانیان (برخاسته از میان تاجیکیان فرارود) و نیز دیلمیان و زیاریان (برخاسته از گیلان و مازندران) و بابک خرّمدین برخاسته از آذربایجان بدانند. یعقوب لیث خوزستان را از دست عرب آزاد کرد و ادامه مهاجرت عرب به این سرزمین را ممنوع ساخت و در همانجا درگذشت و نفت ایران عمدتا از همین منطقه است. جدایی قطعی استانهای خاوری از ایران در نیمه دوم قرن نوزدهم و به دست دولت لندن و در پی لشکرکشی این دولت به بوشهر، خارک و خوزستان صورت گرفت.
در تیرماه ۱۳۵۲ در توجیه محدودیت انتشار اخبار مربوط به افغانستان، به سردبیران رسانه ها (نشریات و رادیوتلویزیون) گفته شده بود که سردار محمدداود یک پشتون ناسیونالیست است، قبلا با تاجیک ها (تاجیکیان ـ پارسی زبانان) رابطه خوب نداشت و تا اواخر دوران نخست وزیری اش (۱۹۵۳ ـ ۱۹۶۳) برای جداکردن پاتان ها (پشتون ها به مرکزیت پیشاور) از پاکستان و ایجاد کشور پختونستان و نیز تشکیل یک کشور مستقل بلوچستان (تا به دریای آزاد راه داشته باشد) تلاش می کرد و با این تفکر، افغانستان را در آستانه جنگ با پاکستان قرارداده بود که شاه (پهلوی دوم) میانجی گری کرد. «سَردار» سپس به مسکو روی آورد و به تشویق روس ها دم از تاسیس جمهوری خراسان بزرگتر (عملا تجزیه ایران و گسترش قلمرو اتحاد شوروی) زد و کودتای او نیز با حمایت و ترغیب روس ها بوده است و ما (ایرانیان) باید مراقب حرف ها و حرکات بعدی او باشیم و در نوشتن اخبار و مقالات احتیاط کنیم. [از قدیم الایّام و بویژه در مناطق خاوری ایرانزمین ازجمله کرمان، خراسان، بلوچستان، هرات، سیستان و …، فرماندهان و برجستگان نظامی را «سَردار» می خوانده اند.
دوم اکتبر رفع محدودیت به این صورت توجیه شد که واشنگتن موفق شده است سردار را به جانب خود جلب و از مسکو دور کند و لذا، دیگر خطری از ناحیت او متوجه تمامیّت ایران و پاکستان نیست.
مرور زمان نشان داد که همین نزدیک شدن سَردار محمدداودخان به آمریکا سبب شد که مسکو حزب کمونیست افغانستان را تقویت و تحریک به کودتا کند و این عمل در اپریل ۱۹۷۸ انجام و سَردار ضمن آن کشته شد و ایران از جمله نخستین کشورهایی بود که رژیم کمونیستی افغانستان را به رسمیت شناخت! که باعث رنجش دولت واشنگتن شد. همین اقدام دولت وقت ایران سبب شد که نورمحمد تره کی رهبر افعانستانِ کمونیست زمزمه قبلی ایجاد جمهوری خراسان را به تشکیل کنفدراسیون ایران و افغانستان مرکب از دو کشور کاملا مستقل تبدیل کند.
مسائل جاری خاورمیانه و آسیای جنوبی و منطقه فرارود بار دیگر بحث بازگرداندن نقشه جغرافیایی این مناطق را به حالت اولیه به میان آورده است. دولت لندن و دولت تزاری روسیه این نقشه هارا بدون توجه به سوابق تاریخی، نیاکان مشترک و فرهنگ واحد تغییر دادند و دولت لندن پس از پیروزی در جنگ جهانی اول، در شبه جزیره عربستان و مناطق شمالی آن و نیز در آسیای جنوبی چند کشور که قبلا و در تمامی طول تاریخ وجود نداشتند تاسیس کرد و مسائل امروز نتیجه همین کشورسازی غیر طبیعی لندنی هاست. کشورهای سعودی، کویت، عراق، اردن و … و بعدا پاکستان طبق سیاست انگلیسی ها به وجود آمده اند. پاکستان از بلوچستان خاوری که دولت لندن آن را قبلا از ایران جداکرده بود، دهها میلیون پشتون که باز لندنی ها با کشیدن خط مرزی «دورَند» از افغانستان جدا ساخته بودند، منطقه تقریبا مستقل سِند و چند ایالت باختری هندوستان ازجمله پنجاب به وجود آمده و هماهنگی میان مردم این مناطق نیست و به احتمال زیاد نخواهد بود.
در طول تاریخ، تنها دو امپراتوری یکپارچه وجود داشته است؛ ایران و روسیه. بنا به تعریف مورخان، امپراتوری یکپارچه یک قلمرو به هم پیوسته است و متصرفات برون مرز و دوردست ندارد. قلمروهای امپراتوری های روم، اسپانیا، انگلستان و فرانسه در سراسر جهان پراکنده و متصرفات آنها از دولت مرکزی جدا بودند. امپراتوری ایران بر اثر مداخلات خارجی و بعضا اشتباهات دیپلماتیک فروپاشیده و امپراتوری روسیه ۷۴ سال پس از کمونیست شدن، از درون و عمدتا بر اثر سوء مدیریت و اغفال رقیب شدن به همان سرنوشت دچار شده و بیم قدرت های جهانی از احیاء آنها حتی به صورت کنفدراسیون و جامعه مشترک المنافع است. این دو امپراتوری فروپاشیده همسایه یکدیگربوده اند.
چند مورخ در ژانویه ۱۹۹۲ و چند روز پس از فروپاشی اتحاد شوروی (جانشین امپراتوری روسیه با همان قلمرو) در یک میز گرد علل فروپاشی شوروی را بیان کرده بودند ازجمله توجه نکردن به نظر تروتسکی پس از پیروزی انقلاب بلشویکی و پاسدار قانون اساسی و شعارهای انقلاب قرارندادن ارتش سرخ و نیز بی اعتنایی و به فراموشی سپردن وصیت های لنین. این موخان گفته بودند که اگر در قانون اساسی جماهیریه شوروی، پاسداری از اصول این قانون و شعارهای انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ به ارتش سرخ سپرده شده بود، این ارتش به موقع وارد عمل می شد و فروپاشی صورت نمی گرفت. این مورخان همچنین گفته بودند که این رویداد باید یک درس عمومی باشد و افزوده بودند که جمهوری اسلامی ایران برخلاف شوروی، دارای گارد انقلاب است.
۱۹۷۸ – دولت کویت مانع ورود امام خمینی (ره) به آن کشور شد
۱۳ مهر ماه سال ۱۳۵۷ دولت کویت در لحظاتی حساس در یک پاسگاه مرزی از ورود آیت الله عظمی خمینی که قصد خارج شدن از عراق را داشت به خاک کویت جلوگیری کرد که باعث تظاهرات و اعتراض ایرانیان مقیم کویت به عمل آن دولت شد و آن را اقدامی غیر انسانی خواندند. آیت الله خمینی پس از بازگشت از مرز کویت، روز بعد (۱۴ مهر ماه برابر با ششم اکتبر ۱۹۷۸) عازم فرانسه شد. چند روز پیش از آن دولت عراق اعلام کرده بود که محل سکونت امام خمینی را تحت نظر قرارداده است و رفت و آمد به خانه او کنترل می شود.
۱۹۷۸ – افتتاح آخرین دوره مجلس سنا و شورای ملی
از زمان وقوع انقلاب مشروطه در ایران تا پیروزی انقلاب اسلامی، مجلس شورای ملی ۲۴ دوره از عمر خود را سپری نمود. در مراسم افتتاحیه هر دوره شاه ایران به عنوان فرد اول مملکت به نطق افتتاحیه میپرداخت و در آن ضمن ترسیم سیاستهای آینده کشور جهت بهبود رفاه اقتصادی و گسترش آزادیهای سیاسی وعدههایی میداد با این حال همه ملت و حتی مسئولان مملکتی میدانستند که هم مجلس شورا و مجلس سنا جنبه سمبلیک و صوری دارد و هیچگونه کارایی و توانایی برای رسیدگی به اوضاع مملکت را ندارند و همه سخنان شاه چیزی جز سخنرانی نیست. با این حال، مجلس در آغاز دوره بیست و چهارم همانند سایر دورهها شاهد سخنرانی افتتاحیه محمدرضا پهلوی بود و این همزمان با روند رو به رشد تظاهرات و راهپیماییها علیه شاه و حکومت شاهنشاهی در سراسر ایران بود. در آخرین اجلاسیه مجلسین که بر خلاف همیشه هیچ کدام از اعضای خاندان سلطنتی حضور نداشتند شاه در نطق خود ضمن اشاره به اجرای سیاست توسعه آزادیهای دموکراتیک و ایجاد فضای بازتر سیاسی به وقوع اشتباهات و سوء استفادههایی که باعث ایجاد نارضایتیها شده بود، اعتراف نمود. با این حال ۴ ماه بعد با درهم پیچیده شدن طومار حکومت پهلوی، نهادهای صوری مشروطه نیز به تاریخ پیوست.
۱۹۸۱ – ترور انور سادات
ششم اکتبر سال ۱۹۸۱ انور سادات رئیس جمهوری مصر که در مراسم روز ارتش این کشور و در جایگاه ویژه، رژه سربازان را نظاره می کرد ترور شد. این مراسم رژه از سال ۱۹۷۴ هرسال در همین روز بمناسبت سالروز جنگ رمضان انجام می شد.
در اثنای رژه؛ یک سرگرد، یک ستوان، دو درجه دار و دو سرباز از صف رژه روندگان خارج شدند و با نارنجک و سلاحهای خودکار به سوی جایگاه انور سادات حمله بردند که در این حمله رئیس جمهوری مصر و ۹ تن دیگر کشته شدند و گروهی نیز مجروح گردیدند.
انور سادات پس از بریدن از شوروی، با پادرمیانی جیمی کارتر رئیس جمهوری وقت آمریکا و برغم مخالفت اعراب، با اسرائیل به طور یکجانبه صلح کرده بود، و اعلام شده است که قتل او در ششم اکتبر ۱۹۸۱ به همین سبب بود. در پی صلح سادات و بگین در کمپ دیوید و دیدار انور سادات از اسرائیل و حضور در پارلمان این کشور و ایراد نطق، سران کشورهای عربی همان زمان در بغداد جمع شدند، مصر را تحریم، مناسبات خود را با آن دولت قطع و مقرّ اتحادیه عرب را هم از قاهره منتقل کردند.
ترور انور سادات عمدتا نتیجه صلح یکجانبه وی با اسراییل بود. سه تن از نظامیانی که به سوی جایگاه انور سادات تیراندازی کردند همان دم بر اثر تیراندازی متقابل محافظان او جان سپردند.
در پی ترور سادات، حسنی مبارک ژنرال هوایی مصر متولد ۱۹۲۸ و معاون وی جای اورا گرفت که ۳۳۰ سال در این مقام بود. مبارک با این که در شوروی دوره نظامی دیده بود همان سیاست انور سادات و دوستی با غرب را ادامه داده بود.