سفری برای یافتن حلقه مفقوده؛ «مطالعه، پیش بینی، برنامه ریزی» گمشده های سازمان آب و برق خوزستان!

هورنیوز – اخیرا با بروز تنش های آبی و پس از آن خاموشی های خانگی و صنایع در استان خوزستان در اثر کمبود برق،این مساله نشان داد که چالش‌های موجود در این منطقه و زندگی عمومی مردم در حال توسعه یافتن است. در حالی که دو سال قبل استان خوزستان در یک غافلگیری تمام عیار با سیلابی مهیب روبه‌رو شد و همه امکانات استان و حتی استان‌های همجوار در خدمت دفع این حادثه بودند حالا می بایستی همه امکانات تدارک شوند تا بتوان از بحران دیگر زیست محیطی در حوزه آب و کمبود آن عبور کرد و بحران برق به دنبال آن تکمیل‌کننده ماجرا شده است!

 

درحالیکه انتظار بوده و هست تا عاملی اساسی و تاثیرگذار به نام«مطالعه، یش بینی و برنامه ریزی» بتواند نگرانی‌ دائم را از سر مردم این منطقه بردارد ملاحظه می‌شود که با وجود بروکراسی موجود نمی‌توان به این حلقه مفقوده دست یافت و ساکنین خوزستان می بایستی همیشه منتظر باشند که به صورت زیگزاگی درگیر سیلاب خواهند شد یا ناگهان با بحران بی‌آبی روبرو می شوند.

 

در همین رابطه بنظر می رسد از جمله وظایف بدیهی سازمان آب و برق خوزستان ارتباط دائمی با افکار عمومی منطقه و توجیه آنهاست به گونه‌ای که این سازمان عریض و طویل بتواند آخرین اخبار بررسی‌و مطالعات و دستاوردهای خود را در زمینه آب و برق در اختیار شهروندان قرار دهد تا آنها دریابند که با چه حوادثی در این حوزه مواجه خواهند بود.

 

اتفاقی که عملا تاکنون نیفتاده و بروکراسی گسترده این سازمان قدیمی به نظر می‌رسد خودش دارد خودش را می خورد.شفاف سازی و ارتباط ساده خبری و اطلاع رسانی های ساده مهندسی در اثر بی توجهی حالا به نوعی بی اعتمادی مزمن تبدیل شده است.به گونه ای که در شرایط خشکسالی هم برهان مدیریت های مجموعه این سازمان به باور عمومی نزدیک نمی شود. علاجی که این سازمان علیرغم هزینه های زیاد اما درمانده از ارتباط با افکار عمومی شده است. تافته های مهندسی خشک و کتابی در ساختمان پنج طبقه نیازمند تکانی جدی و میدانی است. وگرنه از صبح کارت زدن و پشت گوشی تلفن منتظر اخبار این و آن مامور بدون سرکشی و یافتن واقعیات شکافی است که نه در سیلاب دوسال پیش بکار این سازمان آمد و نه حالا مردم حرف های مدیران این سازمان را می پذیرند.براستی این شکاف نباید بلاخره ترمیم و بازسازی شود؟چه کسی مسئول پاسخگویی به جامعه است؟

 

سفر اصحاب رسانه برای بازدید از سدهای کرخه و دز
در همین راستا «خانه مطبوعات استان خوزستان» پس از ابهام در افکار عمومی استان و بروز عکس العمل هایی که نمونه اش در ساختمان آب و برق مرکزی (۵ طبقه)چند روز پیش از این روی داد تصمیم گرفت در یک تور بازدید از سد های کرخه و دز و با هماهنگی تمام عیار سازمان آب و برق خوزستان راه اندازی نماید.

 

روابط عمومی سازمان آب و برق مسئولیت تدارک این برنامه را تماماً و با هماهنگی مدیریت عالی سازمان مذکور بر عهده گرفت و ما خیال مان راحت شد. مقرر شد صبح جمعه ۱۸تیرماه ۱۴۰۰ همگی افراد در ساعت حد فاصل هفت تا هشت صبح در محل مهمانسرای گیت بوستان آماده عزیمت با چهار اتوبوس کولر دار و مجهز باشند. تاکیدات لازم در مورد پذیرایی در طول سفر به ویژه تامین مسئله آب سرد برای مسافران گوشزد شده بود چیزی که بعداً به عنوان یک معضل ساده به ویژه در برگشت ملاحظه شد.

 

در چنین سفرهایی و با توجه به حضور بیش از ۵۰ نفر از اصحاب رسانه قاعدتاً می بایستی از مدیران عالی دستگاه میزبان کسی همراه می بود که در این مسافرت به جز دونفر، یکز واحد نقلیه و دیگری از روابط عمومی سازمان که به صورت جداگانه و در یک ماشین دیگر همراه بودند هیچ کس از آنها در اتوبوس ها حضور نداشت و این سنگینی مدیریت را بر دوش ما بیشتر می کرد و مدام مراقبت می نمودیم که در سایر اتوبوس ها مشکلی پیش نیاید. هر چند که در بازگشت یکی از خبرنگاران حالش به هم خورد ولی نه امکانی برای رساندن وی به اورژانس وجود داشت و نه اخلاق رانندگان اتوبوس ها که عصبی شده بودند و می گفتند زمان قرارشان تمام شده و مدام در بازگشت غُرغُر می کردند اجازه می‌داد او را به جایی برسانیم و لاجرم وی مجبور شده بود تا درد را تا اهواز تحمل نماید.

 

ناگفته نماند که در مقر پلیس راه اندیمشک هم ۲ نفر از افراد جامانده اند که بعداً با تاکسی خودشان را به اتوبوس رساندند. یکی از اتوبوس‌ها هم همه مسافران را در تقاطع اندیمشک اهواز پیاده کرد و ما با اتوبوس دیگری که کولر هم نداشت مجبور شدیم تا گیت بوستان گرمای داخل آن را تحمل کنیم و عرق ریزان به اهواز رسیدیم.

 

از جمله نکات قوت سفر که با تجربه قبلی توانستیم با نیروی انتظامی و پلیس راهوار هماهنگ نماییم این بود که یک ماشین پلیس راه بدون هرگونه چشمداشتی در اختیار ما گذاشتند و چهار مامور در طول مسیر در رفت و بازگشت صادقانه همراه ما بودند و مراقبت کاملی از نحوه رانندگی اتوبوس ها را مد نظر داشتند و تا اهواز هم این مسئله ادامه داشت.

 

علی رغم همه تاکیدات قبلی ملاحظه نمودیم که دو اتوبوس در گیت بوستان آماده اعزام خبرنگاران است و این ما را غافلگیر نمود. پس از نیم ساعت یک اتوبوس دیگر اضافه شد و در نهایت هم در ساعت ۹ صبح اتوبوس چهارم به کاروان اضافه شد و ما با تأخیر زیاد به سمت سد کرخه حرکت نمودیم. تاخیری که می دانستیم ما را در نهایت با گرمای مسیر کلافه خواهد کرد.

 

کسی منتظر ما نبود
در حالیکه فکر می کردیم وقتی وارد محوطه سد کرخه می شویم، لابد کسی منتظر ماست با کمال تعجب هیچ کس منتظر ما نبود و ما با اتوبوس ها سرراست رفتیم روی تاج سد! حالا ساعت ۱۲:۱۵ رسیده بود و گرما با نور مستقیم آفتاب توأم گشت و تحمل را سخت می کرد. همه از اتوبوسها پیاده شده بودیم و در یک فاصله کوتاه، پراکنده شده بودند. در این میان یک نفر به نام آقای «دهقان» که عکاس روابط عمومی سد بود، تلاش می کرد پاسخگوی افراد کاروان باشد.

 

در شرایطی که همه سراغ مدیرعامل سد و نیروگاه کرخه(محمد رضا یزدانی پور) را می‌گرفتند اما وی آنجا نبود. اینکه او چگونه در جریان این سفر قرار گرفته بود و چگونه او را توجیه کرده بودند از جمله نکاتی است که می بایستی از دریچه تحلیل مدیریتی و روابط فی مابین به آن نگریسته شود. تحلیلی که قاعدتاً به مناسبات میان سازمان آب و برق خوزستان و هلدینگ زیرمجموعه آن باز می‌گردد. شاید هم بتوان به این استنباط رسید که مدیریت سد کرخه چندان خود را در برابر مدیریت سازمان آب و برق ملزم نمی داند و بیشتر نگاه وی به پشتوانه ای است که او را در این موقعیت شغلی قرار داده و نگاه داشته است وگرنه چگونه ممکن است مدیریت سازمان آب و برق خوزستان با نامبرده هماهنگی قبلی در مورد حضور بیش از ۵۰ نفر خبرنگار و عکاس نموده باشند اما وی در آنجا حضور نداشته باشد؟ چنین استنباطی وقتی هیچ مدیری از سازمان آب و برق هم به آنجا نیامده، تشدید می شد.

 

یکی از همراهان در برابر این استنباط گفت:«ممکن است علاقه ای به مواجه شدن با هم را نداشته و یا شکافی میان آنها وجود داشته باشد»! در این وضعیت هر یک از افرادی که آنجا بودند تلاش می کردند برداشت خود را از شرایط سد با آنچه به یاد داشتند، تطبیق دهند. جمعی از فعالان محیط زیست نیز در این مجموعه حضور داشتند. در جستجوی مدیرعامل وقتی پاسخگویی نباشد شیرازه کار به خودی خود از دست می رود و فضای عصبی ایجاد می گردد.

 

عکاس روابط عمومی در حالیکه بشدت تحت فشار قرار گرفته بود و از هر طرف سوالات وی را کلافه کرده بود تلاش می کرد جواب لازم را بدهد اما عملا کسی از وی نمی پذیرفت و این بر فشار عصبی به جمع می افزود. حالا برخی از افراد حس می کردند، سرکار رفته اند. برای اداره اوضاع پیش آمده در حالیکه بیش از نیم ساعت از آمدن مان به محوطه سد گذشته بود همه را دعوت کردیم تا سوار اتوبوس ها شوند تا به ساختمان اداری سد برویم. در آنجا همگی با هدایت آقای دهقان به سالن اجتماعات رفتیم تا بلاخره جناب مدیر عامل هم آمد. مردی با سن حدود ۴۰ سال که در ردیف اول جای گرفت. البته معمولا چون در این نوع مراسم میزبان به رسم تشریفات اداری کُت بر تن دارد و وی با یک پیراهن معمولی نشسته بود تا زمان معرفی او را نشناختیم. ناگفته نماند که محمدرضا یزدانی پور در اردیبهشت ماه سال ۱۳۹۶ به جای فریدون صالحی فر به سمت مدیرعامل سد و نیروگاه کرخه قرار گرفته است.

 

بهم خوردن کنفرانس مطبوعاتی مدیرعامل سد کرخه
من پشت تریبون رفتم و تلاش نمودم با ایجاد آرامش همه را دعوت کنم تا با پرزنت نمودن مدیرعامل سد از شرایط عمومی آب پشت سد و نحوه مدیریت آب و برق، تاثیر خشکسالی و کمبود منابع پشت سد شرایط را بیشتر درک کنیم تا پس از آن هم وی بتدریج پاسخگوی سوالات حاضران شود. پس از سخنان اینجانب مدیرعامل سدکرخه پشت تریبون قرار گرفت در حالیکه یک میکروفون به خودش بسته بود که چندان معمول نبود و وی را تمایزی می بخشید که با تشریفات میزبانی، همخوانی نداشت. بر پرده سالن چند جدول به نمایش درآمد و مدیرعامل سد کرخه در مورد هر یک از آنان شروع به توضیح نمود. از وضعیت آب پشت سد و تاثیر خشکسالی بر ذخیره آب سخن گفت. در اینجا یکی از حاضران در میان سخنان وی از او تصاویر هوایی برای درک بهتر شرایط را درخواست نمود و یزدانی پور در جواب او با خشکی و طعنه پاسخ داد که «ما با زبان ریاضی سخن می گوییم!». جوابی که لحن آن چندان جذاب نبود و همین تکیه کلام مسیر را غیر دوستانه نشان می داد. در حقیقت می توان از درون این جمله نوعی توهین هم به مخاطب استنباط نمود.

 

پس از پایان یافتن سخنان مدیر عامل سد کرخه و قرار گرفتن وی در کنار اینجانب نوبت به پرسش گری اصحاب رسانه رسید. «علی میلاسی» اولین نفری بود که نقطه نظرات خود را بیان نمود. در همین حال یزدانی پور رو به من کرد و گفت: «اگر خبرنگاران توهین کنند، من جوابشان را می دهم» و من در پاسخ گفتم: «کسی به جنابعالی توهین نخواهد نمود». این ذهنیت برای من تعجب برانگیز شد.

 

بنظر می آمد وی آمادگی قبلی برای سوق یافتن این جلسه پرسش و پاسخ ساده به سمت بهم خوردن را در ذهن می پروراند لذا با طرح سوال «نعیم حمیدی» که نسبت به اعداد و ارقام مطرح شده از سوی مدیرعامل سد کرخه با تشکیک و تردید می نگریست بلافاصله یزدانی پور برای پاسخ دادن به سوال حمیدی پشت تریبون رفت و با کنایه رو به جمعیت گفت؛«……..وقتی برخی از راه رسیده و اشتباها خبرنگار شده اند! ». همین جمله برای احساس تحقیر و توهین حاضران کافی بود تا آنها را به ترک نشست و بهم ریختن جلسه هدایت نماید! حالا دیگر نظم جلسه هم از دست رفته بود و از هر گوشه سالن جواب مدیر عامل داده می شد. در نهایت هم به بحث دو طرفه میان «ناصر عبیات»یک فعال محیط زیست و وی انجامید.

 

در حقیقت یزدانی پور از نقش یک میزبان کاملاً خارج شده و فراموش نموده بود که این همه میهمان در محل کار وی هستند و به شکل عصبی به پرخاش می پرداخت. بی تردید اگر کارکنان حفاظت داخل سالن نبودند که جلوی او را گرفتند، می توانست به درگیری فیزیکی هم بیانجامد!

 

رویدادی که کمتر می توان از یک مدیر پاسخگو سراغ داشت و در جمهوری اسلامی فقط می تواند تأسف برانگیز باشد. یقیناً وی با توجه به تجربه های قبلی بایستی می دانست که رفتار یک مدیر آنهم در شرایطی که همه حساسیت های هفته های اخیر به اخبار و تحلیل ها در خصوص نحوه مدیریت سد کرخه باز می گشت، چرا رفتارش حالا سوژه ساز رسانه های بیگانه می شود!

 

انتشار فیلم های پس از این واقعه در فاصله ای اندک در همه فضای مجازی می بایستی مسئولان عالی رتبه وزارت نیرو را قانع نماید که امثال این مدیران قبل از تصدی می بایستی با پشتوانه ای از آموزش های فرهنگی برخوردار باشند و صرف معرفی از طرف فلانی نمی بایستی دلیل شایستگی برای برخورد با بحران هایی مثل سیلاب و یا خشکسالی و یا بی آبی باشند.

 

در حقیقت بحران ابتدایی به نزاکت و رفتار این مدیر باز می گشت. رویدادی که در خلاف این رفتار از سوی مدیرعامل سد دز (رئوفی نسب) به ظهور رسید. وی و معاونان با ابراز محبتی در خور به استقبال از اصحاب رسانه آمدند و با سعه صدر به پرسش های آنان پاسخ دادند و هیچ رخداد تأسف انگیزی هم شکل نگرفت.

 

حادثه درگیری مدیر عامل سد کرخه را در حقیقت می توان به حساب مدیریت از راه دور سازمان آب و برق خوزستان گذاشت که احتمالاً بخاطر شیوع ویروس کرونا مدتهاست از این منطقه زیر بلیط خویش خبر ندارد. کما اینکه شیوه مدیریت ۴ اتوبوس از بازدید کنندگان رسانه نمی بایستی به اینجا و به این گونه ختم می شد.

 

سوالات افکار عمومی
اساسا ابهامات افکار عمومی این است که چرا داستان سیلاب دوسال پیش و حالا بی آبی بدون تلفات مدیریتی ختم شود؟ چرا همیشه ما با چنین رویدادهایی غافلگیر می شویم. گویی امکانات فوریتی در دسترس از سوی؛ سپاه، ارتش، فولاد، نفت، حفاری، پتروشیمی و در نهایت مردم باید در صحنه حاضر شوند تا باعث شود ضعف مدیریتی در «مطالعه، پیش بینی و برنامه ریزی» و در نهایت «عملیات اجرایی» در مجموعه هلدینگ سازمان آب و برق خوزستان گم شود؟

 

می بایستی حلقه مفقوده در چنین بحران هایی را در«مدیران و شیوه مدیریت» آنان جستجو نمود؟ آیا آنها ارتباط با زیر مجموعه های خود دارند؟ چقدر به آنها سرکشی می کنند؟ این مدیران دانش کافی برای این پست ها را دارند یا با مناسبات سیاسی در چنین نقاط حساسی که با سرمایه و جان مردم درگیرند، گذاشته می شوند؟ و وقتی هم منتصب شدند هیچکس را یارای درگیر شدن و سوال و جواب نمودن به آنها را ندارند زیرا که اهرم های سیاسی مثل سایه، وزیر و معاونان و همچنین مدیریت سازمان آب و برق خوزستان را می پیچانند و یا به طرح سوال در مجلس وا می دارند؟

 

بهر حال این سفر تلخ با بازدید از سد دز و استقبال قابل تقدیر مسئولان سد دز به سرانجام رسید در حالیکه ساعت ۱۶ به مهمانسرای سد دز رسیده بودیم و پس از صرف یک ناهار مختصر و بعد از آن برگزاری یک جلسه پرسش و پاسخ با مهندس «رئوفی نسب» مدیر عامل سد به بازدید از سد قدیمی و تاریخی دز پرداختیم. در اینجا همراهان بیش از هر چیزی محو تماشای یک اثر ماندگار مهندسی شده بودند که پس از هفتاد سال قدمت هنوز هم در عرصه تأمین آب و برق می درخشد. در حالیکه خسته و کوفته عرق ریزان جاده را به سمت اهواز طی می کردیم علائم نارضایتی رانندگان اتوبوس ها همه را کلافه کرده بود. شاید اگر همراهان پلیس ما نبودند تکمیل این رویداد به شکل ناجورتری رقم می خورد که خوشبختانه این اتفاق تلخ تر نشد. هر چند وقتی در ساعت ۲۳:۳۰ به محوطه گیت بوستان رسیدیم، هیچکس در اینجا هم انتظار ما نبود! و در تأمین حداقل وسائل نقلیه جهت همکاران رسانه‌ای که فاقد خودرو بودند و در ابتدای این سفر با تاکسی خود را به گیت بوستان رسانده بودند، تلاش نمودیم که آنها را با دوستانی که ماشین داشتند، همراه سازیم تا در چنین ساعاتی که عموماً برای خانم ها سخت تر است، خیال مان راحت می شد.

 

نتیجه

بدین ترتیب تجربه ای به مجموعه تجارب قبلی مان اضافه شد. تجربه ای که برای جوانان همراه مان شاید تازگی داشت اما برای ما یک صفحه از مدیریت ناکارآمد را بر سایر صفحات مدیران استان خوزستان اضافه نمود و ما را بر آن داشت که در پایان این گزارش خطاب به مدیر محترم سازمان آب و برق خوزستان بنویسم: «جناب آقای فرهاد ایزدجو!… برایتان متأسفیم! با این مدیریت نمی توان هیچ رخدادی را پیش بینی نمود. نه سیل و نه بی آبی و نه خشکسالی و نه بی برقی…! به چنین تراژدی می گویند: روزمرگی!».

غلامرضا فروغی نیا

https://hoorkhabar.ir/696180کپی شد!
70
۱
 

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

This site is protected by reCAPTCHA and the Google Privacy Policy and Terms of Service apply.

منتشر شده۱