نفت ملی و ملتی که هوای شان پس و نفس شان بس است
۲۹ اسفند روز ملی شدن نفت نامگذاری شده است. نفتی که نیاکانمان را به سمت تبدیل شدن به اولین کارگران صنعتی کشور سوق داد تا زمین و زمان را بدست نفت بسپارند و تا امروز و در جایی که ایستاده ایم یعنی ۲۹ اسفند سال۱۳۹۹ هنوز نفت نتوانسته موجبات رفاه و توسعه ی اقتصادی مردمم را موجب شود.
از دست نفت هوا پس و نفس بس شده است. مدیر پشت مدیر آمده و رفته اند و پس از کش و قوس های فراوان هنوز اهواز و دیگر شهرهای نفتی خوزستان نتوانسته اند حق آلایندگی خود را به حق و منصفانه بستانند.
بیشتر زمین ها در شهر در اختیار نفت است و هوا و تمیزی اش نیز، اما خدماتی را که باید به مردم شهر بدهد در هاله ای پر ابهام تحت عنوان قانون غیر شفاف پنهان کرده است.
استاندار سلیمانی دشتکی در مصاحبه ای گفته بود که عدم دریافت مطالبات ۳۰ هزار میلیارد تومانی شهرداری از وزارت نفت، غیر شفاف بودن قانون است.
علی رغم تلاش های ناکافی مدیران و نمایندگان که به صورت فردی و پراکنده در خصوص حل این مشکل داشته اند، هنوز نمایندگان مجلس که کار اصلی شان قانون گذاری ست و جریان های پر نفوذ ضرورت داشتن صدای واحد را در نیافته اند،چه برسد به همراه کردن نمایندگان دیگر استان های کم برخوردار.
لذا همه ی کنشگران اجتماعی، فعالین رسانه و دیگر دلسوزان استان زرگریز خوزستانِ به حق خود نرسیده باید این اهتمام را داشته باشند که پر کردن این خلا قانونی باید به صورت یک مطالبه ی عمومی در آید تا نمایندگان محترم مجلس با همراه نمودن دیگر همکاران خود در استان های دیگر با تصویب لایحه و یا تبصره ای،قانون را شفاف و اجرای آن را برای مجریانش الزام آور کنند.
یادمان باشد که از دست نفت در مناطق نفتخیز هوا پس و نفس بس شده است.
کوروش نجف پور