چرا در بحران کرونا کادر درمانی موفق، ولی مدیران بحران ناموفق بوده‌اند؟

 علی‌رغم این عملکرد نسبتا موفق کادر درمانی، مدیریت کلان بحران کرونا در کشور عملکرد نسبتا ضعیفی داشته است. مقایسهٔ ایران با اسپانیا و ایتالیا در این زمینه گویاست. مرگ‌های موج اول کرونا در هفته‌های ابتدایی در اسپانیا و ایتالیا تقریبا به اندازهٔ ایران بود، اما بعد از گذشت چند ماه تعداد مرگ روزانهٔ کرونا در ایتالیا به زیر ۱۵ نفر و در اسپانیا به زیر ۱۷ نفر کاهش یافته و به تعبیری کرونا در این دو کشور کاملا کنترل شده است، ولی در ایران با ۱۵۵ مرگ روزانه مشابه موج اول شده است. در نظرسنجی‌های معتبر هم رضایت شهروندان از مدیریت بحران کرونا توسط دولت پایین (عموما زیر ۲۲ درصد) است.

 

این شکاف بزرگ بین عملکرد کادر درمانی ایران (نسبتا موفق) و مدیریت بحران در دولت (نسبتا ناموفق) را چه چیزی توضیح می‌دهد؟

 

علل زیادی در کنار هم می‌تواند این تفاوت چشمگیر در عملکرد این دو سطح را توضیح دهد، اما در این یادداشت صرفا به یکی از این عوامل اشاره می‌کنم:

در سطح کادر درمانی در ایران ما سازوکارهای نسبتا شایسته‌پرور و تکثرپذیر و کم‌تبعیضی داریم، اما در سطح مدیران دولتی نظام گزینشی بسیار پرتبعیض و حذف‌کنندهٔ بسیاری از شایستگان است.

 

هر پزشک و پرستار آموزش‌دیده و شایستهٔ ایرانی، صرف نظر از گرایش سیاسی و مذهبی و فکری و سبک زندگی و سن و جنسیت‌‌اش می‌تواند در بیمارستان‌های دولتی و خصوصی ایران به بیماران (از جمله مبتلایان کرونا) خدمت‌رسانی کند. در کادر درمانی‌ای که در بحران کرونا فداکارانه عملکرد خوبی داشتند تکثری تقریبا به وسعت تکثر خود جامعهٔ ایران دیده می‌شود. در این کادر هم مذهبی می‌بینی، هم غیرمذهبی، هم معتقد به حجاب و هم بی‌اعتقاد به حجاب، هم اصولگرا و هم اصلاح‌طلب و هم مخالف نظام، هم کسی که برای بیمارانش می‌رقصد و هم کسی که برایشان دعا می‌خواند و هم کسی که هر دو کار را می‌کند یا هیچ کدام را نمی‌کند. نتیجه این می‌شود که کادر درمانی تقریبا از همهٔ ظرفیت پزشکان و پرستاران شایستهٔ ایرانی استفاده می‌کند و کارنامه‌ٔ نسبتا موفقی ارائه می‌دهد.

 

اما در سطح مدیران دولتی و ستاد مدیریت بحران کرونا انواع تبعیض‌ها مانع برآمدن بسیاری از شایستگان ایرانی است. بخشی از شایستگان با رویه‌های پرتبعیض استخدامی و مداخلهٔ حراست‌ها و نهادهای امنیتی مجال استخدام و ارتقا پیدا نمی‌کنند و بخشی دیگر به خاطر مداخلات شورای نگهبان در انتخابات‌ها مجال برآمدن در انتخابات آزاد و عادلانه پیدا نمی‌کنند. در ساختار جذب و ارتقا، به ویژه در سطوح عالی مدیریتی در نهادهای حکمرانی کنونی ایران، در برابر زنان، جوانان، غیرشیعیان، شیعیان غیرمذهبی‌، غیرمحجبه‌ها، غیراصولگرایان، ایرانیانی که ساکن تهران و شهرهای بزرگ نیستند و بسیاری از شایستگان ایرانی نوعی تبعیض ساختاری وجود دارد. نتیجه این می‌شود که کیفیت مدیران در حدی نیست که مدیران تحول نهادی در جهت افزایش ظرفیت‌های حل‌مساله‌ای نهادهای حکمرانی و بسط خیر همگانی شوند، کسی رئیس دولت و ستاد مدیریت بحران می‌شود که تازه بعد از شش ماه از شروع بحران کرونا حاضر به زدن ماسک می‌شود، مدیران عالی‌رتبهٔ یکی از نهادهای پرقدرت کشور از سازندهٔ دستگاه مستعان فریب می‌خورند، وزیر بهداشت بدون پشتوانه از «پیروزی خارق‌العاده ایران در بحران کرونا که جهانیان را به تعجب وا خواهد داشت» حرف می‌زند و بعد هم معلوم نمی‌شود وعدهٔ چه چیزی را داده است، مدیران شایستهٔ بحران‌های سلامت (مثلا کامیار علایی) امکان برآمدن در نظام سلامت را نمی‌یابند، علی‌رغم پیشنهاد و هشدار بسیاری از کارشناسان ایرانی مدیران بحران در دولت در محدودسازی‌های تردد و تجمع و تمهید تست و رصد گسترده و اجبار ماسک تاخیر پرهزینه داشتند و علی‌رغم عملکرد نسبتا خوب کادر درمان، موج دوم کرونا در ایران بلند و پرقربانی می‌شود.

 

اگر حاکمیت ایران می‌خواهد در ستاد ملی کرونا و مدیریت اقتصاد و بحران‌های پرشمار و هم‌افزای کنونی هم به اندازهٔ عملکرد کادر درمان موفق عمل کند، در این حوزه‌ها هم باید مثل حوزهٔ درمان انواع تبعیض‌ در رویه‌های استخدام و ارتقا و حذف‌های ناروا را برچیند و تکثرپذیر شود و مجال برآمدن شایستگان و استفاده از توان همهٔ مدیران و متخصصان لایق ایرانی (صرف نظر از گرایش مذهبی و سیاسی و فکری‌‌شان و جنیست و سن‌ و سبک زندگی‌شان) را بدهد.

محمدرضا جلائی‌پور

https://hoorkhabar.ir/686359کپی شد!
35
 

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

This site is protected by reCAPTCHA and the Google Privacy Policy and Terms of Service apply.