خودکشی “عمران” و مسوولیت نفت
خودکشی کارگر نفتی میدان یادآوران در ظاهر به شرکت نفت ربطی ندارد. چرا که میدان نفتی بر اساس قرارداد بای بک متعلق به شرکت ساینوپک چین بوده که بهرهبردار میدان است و آن شرکت هم با پیمانکار دست دوم، قرارداد تامین نیروی انسانی بسته و مرحوم عمران روشنی کارگر آن شرکت بوده است.
میدان یادآوران امروزه بین ۹۰ تا ۱۰۰ هزار بشکه نفت تولید میکند و یکی از بزرگترین میادین نفتی ایران در غرب کارون است. غرب کارون دقیقا منطقهای است که بسیاری از علمیاتهای دوران دفاع مقدس در آن رخ داد، مهمترین آنها خیبر و بدر. بسیاری از نامآوران دفاع مقدس چون همت و باکریها و عباس کریمی، علی هاشمی، حمید رمضانی در این منطقه به شهادت رسیدند.
منطقه دشت آزادگان (هویزه، سوسنگرد، حمدیده و بستان) یا همان غرب کارون یا هورالعظیم در این سالها از صدمات ویرانگر جنگ رهایی نیافت که نفت هم بر آن مشکلی دیگر افزود و به گفته کارشناسان محیط زیست ۲۵۰ کیلومتر از هور خشک شد برای چاههای نفتی. میادینی چون آزادگان شمالی، جنوبی، یاران و یادآوران.
این در حالی است که اقتصاد منطقه به شکل سنتی بر پایه زیستبوم هور تنظیم شده، چنان که زندگی مردم اساسا بر ماهیگیری و پرورش گاومیش میگذشت و گذرد. اما ویرانی مانده از جنگ و تخریب توسعهگرای خشن نفت، زیست مردم را بهم ریخت و جایگزینی هم به آن نداد.
نفت دقیقا اینجا مسوول است. گله مردم از سختی معیشت و عدم اشتغالزایی نفت (انتظار مردم) در منطقه اینجاست که چرا معیشت سنتی مردم بهم ریخت. در واقع توسعه غرب کارون (که حتی صحبت یک میلیون بشکه تولید هم میشود) برای دشت آزادگان دستاوردی نداشته است.
اما مساله فقط هم نفت نیست. نفت مدل و الگو برای مسوولیت اجتماعی ندارد و کمکاری مزمنی در این زمینه وجود دارد. اما در واقع در این منطقه و مناطق دیگر نفتی اصلا چیزی به نام حکومت و دولت وجود ندارد.
شرکت نفت نماینده همه حاکمیت است. وزارتخانه و نهادهای دیگر دولتی فقط یک ساختمان و چند ماشین اداری هستند با مدیرانی معمولا فاقد تواناییهای مدیریتی. به شکل جالب هم همه آموختهاند که مشکلات را متوجه نفت کنند که پول دارد و خرج نمیکند. در واقع آنجا نه نهادهای آموزشی کشور خوب عمل میکنند نه نهادهای حمایتی و نه بهداشتی و نه زیرساختی. مساله اصلی دشت آزادگان فقدان دولت است.
مساله این است که شرکت نفت در کارهای خودش مانده و ناتوان است. اما باید بار فقدان بهداشت منطقه، فقدان نهادهای آموزشی، فقدان نهادهای حمایتی قدرتمند را نیز بدهد. در مصاحبهای گفته بودم که زندگی در هویزه و دشت آزادگان با ۲۰۰ هزار تومان از این رو به آن رو میشود.
این یعنی عمق فاجعه. بسیاری از مردم در آن مناطق زندگی دردناکتری از عمران روشنی دارند. او حداقل کار داشت و حقوقش ماهی به تعویق افتاده بود اما کنار بازار میوه هویزه، میدان اصلی سوسنگرد، خروجی حمیدیه به سمت چزابه، پر از جوانانی است که چشم به راه کاری هستند برای تمشیت همان روزشان که غالبا ناامید و دست خالی به خانه برمیگردند.
من در مستند زیر صفر مرزی به این مساله پرداختم. ولی تلنگر فیلم گویا کافی نبود که صدای خرد شدن استخوانهای مردم عزیز دشت آزادگان زیر بار فقر خشن شنیده شود. یادمان نرود که روزگاری این منطقه برای دفاع از ایران و امنیت آن، همه دارایی و خاکش را به میدان آورد و دشمن را پس زد.
مهدی افشارنیک