حاشیه نشینی؛ بلایی حل نشدنی در اهواز
به گزارش هورنیوز ، گسترش حاشیه نشینی در ایران، پس از اصلاحات ارضی که از پیامدهای ناشی از ترس آمریکا از وقوع انقلاب های دهقانی بود، رخ داد و با برنامه ریزی های مبتنی بر الگوی سرمایه داری حاصل از ذهن برنامه ریزان غرب گرا که توجه به عدالت اجتماعی را ناقض آرمانهای توسعه می دانستند شدت یافت و اکنون به بحرانی در شهرها تبدیل شده است؛ بحرانی که به عنوان یک تهدید محسوب می شود و در شرایط امروزی آسیب و مشکلات اجتماعی با حاشیه نشینی و مهاجرت رابطه تنگاتنگی پیداه کرده است.
مناطق و محله های حاشیه نشین با وجود اینکه هر کدام ویژگی های منحصر به فردی دارد اما همه آنها در برخی از ویژگی ها مانند فقر، رفتارهای پرخطر و آسیب های اجتماعی گسترده وضعیت مشابهی دارند.
وقتی صحبت از حاشیه نشینی به میان می آید جامعه شناسان از آن به عنوان معضلی اجتماعی با پیامدهای ناگوار برای جامعه یاد می کنند و اقتصاددانان آن را نتیجه ی فقر و سوء مدیریت و بیکاری می دانند اما سیاست مداران آن را چون باری بر دوش می بینند و ساکنان شهرها آن را مزاحمانی برای شهرها تلقی می کنند ولی غافل از اینکه عده زیادی از مردم در چنین محله هایی می کنند.
متاسفانه در طول جنگ تحمیلی بسیاری روستاهای مرزی کشورمان بخصوص در خوزستان تخریب شد که ساکنان آن ناچار به حواشی شهرهایی مثل اهواز مهاجرت کردند. در مطالعاتی که بر روی کلانشهر اهواز انجام شد، ۱۷محله با مساحت ۳۵۹۲ هکتار و جمعیتی بالغ بر۲۵۰ هزار نفر جزو مناطق حاشیه ای این شهر محسوب می شوند و به دلیل کم برخورداری از امکانات زیرساختی (آب شرب، برق، گاز، آسفالت) و فضای آموزشی مناسب و مراکز درمانی با مشکلات زیادی مواجه هستند.
رشد سریع جمعیت این مناطق به دلیل فقر فرهنگی یکی دیگر از دلایل گسترش حاشیه نشینی است. احساس ناامنی در بین ساکنان چنین محله هایی باعث می شود این افراد موجودیت خود را در گرو بزرگی خانواده دانسته و با افزایش زاد و ولد، به گسترش فقر و بیکاری بیشتر دامن بزنند به طوری که نتیجه این تفکر به سه برابر شدن جمعیت در این مناطق منجر شده است.
رواج پرخاش گری و جرایم خشن جزو پیامدهای حاشیه نشینی به شمار می رود؛ مراجعه به مراکز قضایی یا پلیس در اهواز نشان می دهد تعداد پرونده های مرتبط با ساکنین مناطق حاشیه با جمعیت آنها بسیار زیاد تر از حد معمول است. به جرات می توان گفت از هر ۱۰ مورد شکایت منجر به حضور در مراجع قضایی، تعداد هفت مورد مربوط به این مناطق است. به عبارت دیگر ناهنجاری اجتماعی منجر به برخوردهای خلاف قانون می شود اما با این حال نباید نادیده گرفت که بخشی از معضل های شهری اهواز ریشه در بی ثباتی مدیریت شهری دارد. باید گفت وجود همه پیامد و آسیب های ناشی از این پدیده سالها است که
متولیان امر را به فکر حل چالش های حاشیه نشینان فرو برده است اما برای اینکه بدانیم تا چه حد توانسته اند موفق باشند را باید با حضور در این محله ها مشاهده کرد قضاوت کرد.
پدیده ها و معضلات اجتماعی چنانچه بدون برنامه ریزی و بصورت بنیادین و ریشه ای با آنها برخورد نشود باعث شکل گیری پدیده های دیگری خواهد شد. شاید مهم ترین استراتژی (راهبرد) که باید در برابر این معضل به کاربرد عدم استفاده از برخورد قهرآمیز باشد؛ طرح هایی همچون تخریب مناطق حاشیه نشینی ممکن است در کوتاه مدت مشکلاتی را بر طرف کند اما به دلیل اینکه افراد ساکن در حاشیه شهر در آن مناطق ریشه دوانده اند تخریب نمی تواند حضور آنها را به طور کامل از بین ببرد.
افراد حاشیه نشین در انزوا و بیگانگی اجتماعی رنج همراه با آسیب های فراوان، فرزندان خود را بزرگ می کنند هر کدام انبارهایی از خشم و نفرت نسبت به دیگر طبقه های جامعه هستند که می توانند به تنهایی فاجعه ای را رقم بزنند بنابراین باید با رهاکار هایی مناسب به فکر تعدیل شرایط آنها بود.
در مجموع باید گفت پیش گیری بهتر از درمان است چرا که اگر دولت سیاست مهاجرت معکوس را تقویت کند هم به توانمند سازی جوامع روستایی کمک کرده است و هم باعث کاهش حاشیه نشینی در شهرها می شود.
صادق ساکی زاده