حرکت در مدار صفر درجه؛ چرا معرکه گیری های احمدی نژاد اصلا مهم نیست؟
هورنیوز – جشن تولد می گیرد. سفر استانی می رود. پیام ویدئویی می دهد و خلاصه اینکه هر طور می تواند مقابل دوربین قرار می گیرد. تصاویری که برای کسی اهمیت ندارد. اغلب رسانه ها از اصولگرا گرفته تا اصلاح طلب او را بایکوت کرده اند. کارشناسان و تحلیل گران سیاسی نیز عموما ترجیح می دهند در مورد او و اقدامات و رفتارهایش حرفی نزنند. فقط رسانه ها و سیاسیون نیستند؛ مقامات و مسئولان در نهادهای مختلف حاکمیت نیز همین رویکرد را دارند. تقریبا همه به این نتیجه رسیده اند که احمدی نژاد و یارانش تشنه دیده شدن هستند و بهترین واکنش به آن ها ندیدن است. مساله اما صرفا ندیدن یا خود را به ندیدن زدن نیست. به عبارت دیگر این ندیدن ها و نشنیدن ها تاکتیک مقابله با احمدی نژادیسم نبوده و ناشی از بی تفاوتی است. بی تفاوتی مورد اشاره نیز قاعدتا از جدی نبودن و جدی نگرفتن اقدامات او نشات می گیرد.
رئیس دولت های نهم و دهم کارنامه و خاطره خوشی از خود به جا نگذاشته تا امروز با اتکا به آن به صحنه قدرت بازگردد و برای کسی تهدید به حساب آید. نحوه رویارویی او با مجموعه حاکمیت در سال های اخیر سبب شد که اندک هواداران و حامیان باقی مانده را نیز از دست بدهد.
حلقه نزدیکان احمدی نژاد روز به روز تنگ تر شده و تندروی های این شمار اندک، کسی را نگران نمی کند. برخی با اشاره به اینکه احمدی نژاد و یارانش هیچ پلی را پشت سر خود سالم نگذاشته و فرصت بازگشت به قدرت را از دست داده اند؛ اقدامات و موضع گیری های آنان را گامی در جهت اپوزیسیون شدن می دانند. با توجه به بلند پروازی های پیشین احمدی نژاد و یادآوری روزگاری که می خواست مدیریت جهان را به دست گیرد؛ این گمانه دور از ذهن نیست و می توان باور کرد که او سودای رهبری اپوزیسیون را در سر داشته باشد. کار سخت و راه ناهمواری هم در پیش ندارد. هرچه باشد جمهوری اسلامی ایران هیچ گاه اپوزیسیون قوی و قابل اعتنا نداشته است. احمدی نژادی ها برای رسیدن به این مقصود غیر از چند گروه مخالف سلطنت طلب و منافق خارج نشین که تازگی ها بر موج نارضایتی های داخلی سوار شده و خود را مجموعا برانداز می خوانند؛ رقیبی ندارند. از قضا شرایط نیز برای غلبه بر رقبا فراهم است. رئیس جمهور پیشین استاد بهره برداری از نارضایتی های اقتصادی و موج سواری بر مطالبات طبقه محروم است.
وضع موجود و اوضاع و احوال اقتصادی کشور بهترین بستری برای استفاده مجدد از آن شعارهای پوپولیستی مبتنی بر عدالت محوری و مهرورزی است. برای همین هم شاهدیم که تیم احمدی نژاد دوباره پرکار شده و با بهره گیری از اندک ابزار باقی مانده یعنی همان صفحه توییتر و کانال تلگرامی و … بر طبل نارضایتی های قشر محروم می کوبد.
همراه کردن طبقه کارگر و محروم اقتصادی که به واسطه شرایط اقتصادی فعلی به تعدادشان افزوده شده، کم ابزاری نیست اما به نظر نمی رسد که توان موفقیت در این زمینه را داشته باشند و تلاش هایشان کسی را نگران نمی کند. دلیلش احتمالا این است که قشر پایین جامعه با این همه سختی و مصائب اقتصادی، حال و حوصله آزموده را دوباره آزمودن و خطا کردن ندارد. احمدی نژاد پیش از این ها فرصت های خود را برای جلب نظر این طبقه سوزانده است. آن همه شعار و پروژه های ناتمام غیر از اثبات نادرست گویی این طیف سیاسی دستاوردی نداشت و این پیشینه، پی مناسبی برای بنا کردن سازه جدید نیست. مسئولان، تحلیل گران و رسانه ها نیز این را خوب می دانند و به همین خاطر تلاش های احمدی نژاد را جدی نمی گیرند. اشتباه هم نمی کنند زیرا او بعد از این همه جار وجنجال به پا کردن هنوز از افزایش تعداد هواداران خود اطمینان ندارد که اگر داشت برای زیارت حرم حضرت معصومه شلوغ ترین ساعت روز را انتخاب نمی کرد.
مشکل احمدی نژاد البته فقط این نیست. کار سیاسی غیر از حمایت مردمی به اهرم های دیگری همچون پول و تشکیلات رهبری نیز نیاز دارد. او هیچ کدام از این ملزومات را در اختیار ندارد. نه حزب و گروهی که بتوان به آن تکیه کرد. نه پولی و منبع مالی قابل توجهی که صرف تبلیغات و کارهای معمول شود. دست چپ و راستش هم که با دستگیری بقایی و مشایی بسته شده است. همین ها است که خیال همه را راحت می کند که او برای هیچ کس و در هیچ شرایطی خطر ندارد. سیاسیون و رسانه ها او را به حال خود را گذاشته اند تا هر کاری می خواهد و می تواند انجام دهد زیرا می دانند که او حتی برای سوء استفاده از نارضایتی های اقتصادی مردم نیز ملزومات لازم را در اختیار ندارد.