نمایندگان تریبالیست (طایفه گرا)
هورنیوز – تریبالیسم یا طایفه گرایی را میتوان روش تفکر یا رفتار گروهی از مردم که زیرمجموعه یک طایفه یا قبیله هستند تفسیر کرد که وفاداریشان به قبیله خود را به وفاداری آنها به دوستانشان، کشورشان یا گروهی خاص از مردم جامعهشان ترجیح میدهد.
رفتار قوم گرایانه همانا همکاری با اعضای گروه خودی و عدم همکاری با اعضای سایر گروه ها پنداشته می شود؛ و یا حمایت بیش از حد از گروه خود و تقابل با سایر گروه ها می باشد. تمام کسانی را که از طایفه خود شان است نسبت به دیگران بهتر و برتر می شمارند. در این نگاه، دیگران در مرحله ی دوم یا پایین تر از قبیله خودی قرار می گیرند. در رفتار قبیله گرایانه سود و زیان قبیله مبنای تصمیم و عمل قرار می گیرد، و همه چیز از این عینک دیده می شود.
این پدیده نامیمون با عملکرد برخی از نمایندگان مجلس در ادوار مختلف مشهود و عیان است.
در دوره پس از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی و تا کنون ده دوره از انتخابات مجلس شورای اسلامی گذشته است و در هر دوره از این انتخابات افرادی به طرق و شیوه های مختلفی نظر و دیدگاه غالب جامعه انتخاب کننده را به سوی خود جلب نموده و توفیق حضور در عرصه قانونگذاری کشور را پیدا کرده اند و بعنوان نماینده مجلس سهم مهمی در تصمیمات مهم کشور را بدست آوردند.
آنچه که مبرهن است اینکه نماینده مجلس باید ودیعهای را که ملت به آن سپرده به عنوان امینی عادل پاسداری کند و در انجام وظایف وکالت، امانت و تقوی را رعایت نماید و همواره به استقلال و اعتلای کشور و حفظ حقوق ملت و خدمت به مردم پایبند باشد، از قانون اساسی دفاع کند و در گفتهها و نوشتهها و اظهارنظرها، استقلال کشور و آزادی مردم و تأمین مصالح آنها را مد نظر داشته باشد. این بخشی از رسالتی است که قانون بر دوش نمایندگان مجلس گذاشته و آنان را بعنوان وکلای مردم مکلف کرده است که فارغ از نگرش های قومی، حزبی و گروهی وظایف نمایندگی خود را ایفا کنند.
آنچه در قانون به صراحت بر آن تاکید شده است اینکه نمایندگان در برابر تمام ملت مسئول هستند و باید خود را پاسخگوی آحاد مردم بدانند و از یکجانبه گرایی در هر امری خودداری کنند.
تعصب و توجه بیش از حد یک نماینده به خواستگاه قومی و قبیله ای خود و تلاش برای امتیازگیری و سهم خواهی های طایفه ای شان او را از نماینده یک ملت به نماینده تریبالیست یا طایفه گرا تقلیل می دهد.
استمرار این فرهنگ سیاسی در بعضی از شهرها و مناطق جهت دهنده رفتار سیاسی افراد بوده و نشان میدهد که این وضعیت معمولاً مانع تفکر، تحلیل و تصمیم گیری درست سیاسی شده به طوری که نفع قبیله و طایفه و عشیره بر مصلحت جامعه و شهر برتری مییابد.
همچنین عامل خویشاوندی به عنوان یکی از منابع قدرت، مانعی جدی بر سر راه شایسته سالاری واقع شده و در چنین شرایطی تعصبات مورد اشاره مانع از وفاق اجتماعی و مشارکتهای اجتماعی و سیاسی سالم میشود. این وضعیت بیگمان با تمدن و دنیای مدرن در تناقض است. این عصبیت و برتریطلبی طایفه ای جریان فکری و سیاسی را به نام طایفه گرایی و قبیله گرایی ایجاد میکند که در جریان بحث انتخابات نمایندگی مجلس شورای اسلامی، شورای شهر و یا گزینشها و عزل و نصبهای اداری با وضوح بیشتری آشکار میشود.
بیگمان انتخاب بر اساس چنین تفکر و میزانی راه را برای برگزیدن افراد توانمند و شایسته دشوار میسازد و بهکارگیری افکار و اندیشه های خلاق را با تنگنا روبرو میکند. طایفه گرایی به معنای به کار گماردن خویشان و افراد طایفه در راس مناصب اجرایی بدون توجه به شایستگی، توانایی و دانایی است. طایفه گرایی با هدف تقسیم پستها و مناصب مختلف به عنوان غنیمت در میان خویشان و اطرافیان خود است. جامعه طایفه گرا، جامعه ای است بی شکل و توده ای تفاوت چنین جامعه ای با یک جامعه مدنی در آن است که در جامعه توده ای تصمیمات سیاسی افراد بر اساس معیارهای قبیله ای و طایفه ای اتخاذ میشود در حالی که در جامعه مدرن و پیشرفته، افراد بر اساس منافع دراز مدت و عقلانی و برای پیشرفت و آبادانی جامعه تصمیم میگیرند. در هر حال در نگاه طایفه گرایان هدف از شرکت در انتخابات عبارتند از: قدرت نمایی قومی و طایفه ای، رسیدن به منافع مادی و به دست آوردن مناصب سیاسی و اجتماعی، ترس از به قدرت رسیدن طوایف مقابل و محرومیت از امتیازات مادی و معنوی است.
هنگامی که حس تعلق طایفه ای قوی باشد این تعهدات در مقابل طایفه ایفا میشود؛ لذا هرگاه فردی از طایفه به موقعیت اجتماعی و سیاسی بارزی برسد، پستهای مدیریتی، نقشها و خدمات و مشاغل متعددی را بدون توجه به اصل شایسته سالاری به اعضای طایفه واگذار میکند.
بنابراین اگر خواهان جامعه پیشرفته و مدرن هستیم، اگر امکانات زیست محیطی خود را خواستاریم، اگر حقوق شهروندی برای ما دارای اهمیت است، اگر همزیستی مسالمت آمیز همگانی برای ما مهم است، اگر خواهان توسعه متوازن و پایدار هستیم، اگر انسان از آن جهت که انسان است برای ما اهمیت دارد، باید رفتارهای اجتماعی و سیاسی ما نیز منطبق با موازین و معیارهای جوامع مدرن باشد. نمیتوان در یک جامعه مدرن زندگی کرد و خواستهها و مطالبات خود را بر مبنای جامع های توسعه یافته و مدنی تعریف نمود اما در بروز رفتارهای اجتماعی به بدویترین روشها و واپس گرایانهترین شیوهها تمسک جست. پر رنگتر کردن ارزشهای قبیله و طایفه در بحث انتخابات و اداره شهر و کشور بازگشت دوباره به ارزشهای جوامع سنتی و قرون وسطایی است که جامعه ایران بیش از یک صد سال در تلاش برای گذر از آن است و با هیچ مبنا و معیار دینی علمی و انسانی سازگار نبوده و اجحافی بزرگ بر نخبگانی است که دل در گرو توسعه و پیشرفت شهر و کشور خود دارند.
با لحاظ موارد فوق اعضای یک ملت اگر احساس کنند که در دستیابی به حقوق مذکور موقعیتی برابر با یکدیگر دارند هویت ملی انسجام بیشتری مییابد، اما اگر گروهی از شهروندان به جهت پیوستگی قومی، طایفه ای و زبانی یا به هر دلیل دیگر احساس کنند که به حقوق آنها بی توجهی شده است و از جانب گروهها و قبایل و طوایف بزرگتر نادیده گرفته میشود دیگر انگیزه های لازم را برای مشارکت در امور سیاسی و اجتماعی شهر و کشور را از دست خواهند داد، به شهروند درجه دوم سقوط کرده، به حاشیه رانده شده احساس محرومیت کرده و موجب تقویت هویتهایی مانند قبیله گرایی و طایفه گرایی میشوند.
نیما حاجی پور/کارشناس ارشد مدیریت استراتژیک