مرثیه ای برای بارانگرد بی باران!
هورنیوز – آب در کوزه و تشنه لب بودن (یا گشتن)، مصداق بارز حال و روز ساکنین روستای بزرگ بارانگرد و ۱۸ روستای اطراف آن می باشد که در مرز ایذه باغملک جا خوش کرده است.
شهرستان باغملک که روزی و روزگاری پر از باغ و آب بود این روزها با پدیده ای به نام آب فروشی مواجه است! شاید روزی تصور دیدن تانکرهای فروش آب در این شهر به یک طنز شبیه بود اما امروز تانکرهای حمل آب یک واقعیت محض است که دلیل اصلی آن قطعی پیاپی آب نوشیدنی (همان شرب) و سهمیه بندی آب می باشد.
تا به امروز ۳۵ درصد آب این منطقه از استان خوزستان از ۱۲ حلقه چاه تامین می شد که بخاطر سوء مدیریت در مصرف و جایگزین نشدن سفره های آب زیر زمینی در طی سی سال گذشته، تغییر الگوهای بارشی بخاطر احداث سدهای بدون کارشناسی و عدم مکانیزاسیون کردن کشاورزی و باغداری در منطقه، آب این چاه ها و سفره های زیرزمینی رو به پایان است.
کَندن (بخوانید حفر) ۴ حلقه چاه جدید هم که اخیرا تصویب شد نیز یک راهکار موقت است که صدمه های جبران ناپذیر آن به اکوسیستم مانند راهکارهای شتابزده و موقت گذشته بزودی نمایان خواهد شد. راه حلی که مسئولین برای برون رفت از این بحران ارائه داده اند، انتقال آب پشت سد کارون سه به این شهرستان ها و روستاها است در حالی که قبل از احداث همین سدها ، وضعیت اقلیمی ، آب و هوایی و کشاورزی روستای بارانگرد و سایر روستاهای تابع باغملک دست کمی از استان چهارمحال و بختیاری نداشت. از پیامدهای ناخوش آیند ساختن سدهای های سریالی، گذشته از ایجاد بحران های آبی، دگرگونی وضعیت هوای این منطقه است که علت آن وجود شرجی و گرمای حاصل از تبخیر آب پشت سدها می باشد.
پراکندگی روستاهای منطقه بخاطر سابقه غنی و چندین هزارساله ی تمدنی و آب و هوای خوش آن دسترسی تانکرهای حمل آب به این منطقه ها را دشوار کرده و هر روز شاهد عبور هموطنان دبه به دست در این مسیرها هستیم که حالا علاوه بر تحمل روزهای پر از گرد و خاک و هوای آلوده ی منطقه، از آب مناسب هم محروم هستند. مردمی که بخاطر نبود صنعت، امکانات و شغل در منطقه، پیشه ای جز کشاورزی و دامپروری نداشتند امسال بخاطر عدم بارش های مناسب موسمی و جیره بندی شدید آب، با بحران مواجه شدند.
بسیاری از سدهای پرورش ماهی آبگیری نشد، باغداری و کشاورزی به حداقل ثمردهی خود رسید و وضعیت معیشت و اشتغال و رفاه ساکنین شمال شرقی خوزستان به طرز اسفناکی افول کرد.
هرچند استاندار خوزستان همه مشکلات یاد شده را تکذیب و بحران کمبود شدید آب در این منطقه را شیطنت عده ای در فضای مجازی عنوان کرد اما حاضر نشد دعوت مردم شمال شرقی خوزستان را برای دیدن مشکلات آنها بپذیرد این در حالی است که اگر به تلاشهای انجام شده در استانهایی که خواستار انتقال آب کارون به استانهای خود هستند نگاهی بیاندازیم شاهد کشت محصولات تابستانه مانند برنج خواهیم بود اما مسئولان این استانها در فضاهای مختلف فریاد بیآبی سر میدهند.
بحران آب در روستای بارانگرد و ۱۸ روستای اطراف آن از توابع باغملک و بسیاری از مناطق این حوزه گذشته از تاثیر چشمگیری که در مهاجرت خانواده های منطقه گذاشته ، باعث شده مردمی که معاش آنها ارتباط تنگاتنگی با وضعیت اقلیمی و آب و هوا داشته است و امکانات مهاجرت را نداشته اند برای تامین معاش خود و خانواده شان راهی شهرهای دیگر استان یا استان های همجوار شوند که این موضوع صدمه های جبران ناپذیری بخصوص در حوزه ی خانواده، بزه کاری و اعتیاد است.
اکنون سوال اینجاست با بحرانی که هر روز توسط مسئولین انکار می شود، کلنگ هایی که هر از گاهی بصورت نمادین به زمین زده می شود تا گلوی خشک منطقه را موقتاً به سکوت دعوت کند، چاه هایی که صدای افتادن سنگ ریزه از اعماقشان شنیده می شود، کشاورزی و باغداری و دامداری خوابیده و هزار مرثیه ی دلخراش دیگر .. سرنوشت مردم چه خواهد بود؟!
حبیب امانی پور