سرباز وظیفه، خانم عکاس و بقیه شجاعان روز ۳۱ شهریور

هورنیوز – حادثه ۳۱ شهریور روز فوران شجاعت بود. مردان و زنانی که در بحبوحه یک حمله ناجوانمردانه تروریستی دست و پای خود را گم نکردند. برخی از آنها شهید شدند که در صفحه ۳ به آنها پرداخته ایم و برخی نیز در تصاویری که ثبت شده اند ما را به تحسین دلاوری خود واداشته اند. مردان و زنان جوانی که دست یازی به هموطنان خود دراز کرده اند. نشانههایی دیریاب از شهامت ایرانی. از نوعدوستی ایرانی.





حوالی ساعت ۴ روز گذشته صفحه اینستاگرامی سردار کمالی، استوریای با این شرح منتشر کرد که «پهلوان مجتبی محمدی با کمک شما مردم عزیز سریعا شناسایی گردید. تجلیل از ایشان و دیگر سربازان دلاور حادثه حتما اطلاع رسانی خواهد شد.» همچنین در پست دیگری هم نام این سرباز با هشتگ «پهلوان مجتبی محمدی» آمده و این شرح که «سرباز قهرمان گروهان مستقل فاوا از تیپ ۱۹۲ زرهی اهواز ارتش، با کمک شما مردم عزیز و زودتر از مراحل اداری شناسایی و ایشان به همراه دیگر سربازان غیور که یک به یک شناسایی خواهند شد، طی مراسمی از آن تجلیل به عمل خواهد آمد. حتما اطلاع رسانی خواهد شد.»
دختری که دستش نلرزید
گفتگو با فاطمه رحیماویان، عکاسی که ثبت کننده مهمترین تصاویر حادثه تروریستی اهواز بود و وظیفه شناسی اش نیز سوژه عکس عکاس دیگری شد:
هنوز تب و تاب اتفاقی که در مراسم رژه نیروهای مسلح در اهواز به وقوع پیوست، نخوابیده است. همچنان رعب و وحشت در دل مردم اهواز و البته مردم ایران است و همچنان آمار شهدای بی گناه این حادثه رو به افزایش. در این میان عکسها و فیلمهای اصحاب رسانه از لحظههای خاص و رویدادهای در حال وقوع، بیانگر داستان مصور این رویداد است. عکسهایی مثل لحظه تیر خوردن و افتادن جانبازی روی زمین، لحظه هدایت مردم به اماکن امن توسط سربازها، لحظه در آغوش گرفتن پسربچهای خون آلود توسط پاسداران و عکسی از خانم عکاسی که خوابیده بر زمین و وحشت زده در حال ادامه رسالتش یعنی عکاسی است. با این عکاس که عکس هایش عکس روی جلد روزنامه دیروز هفت صبح و حدود ۲۰ روزنامه دیگر بود، در رابطه با حال و هوای آن لحظات گفتگو کرده ایم.

از مکان تیراندازی و درگیری دور بودم
فاطمه رحیماویان متولد ۱۳۷۰ است، کارشناسی هنر اسلامی دارد و در حال حاضر عکاس خبرگزاری فارس خوزستان است. او به عکاسی از دوران کودکی علاقهمند بوده و کار عکاسی اش را از سال ۱۳۹۲ در خبرگزاری محلهای شروع کرده است. فاطمه که سابقه حضور در مراسمهای این چنین نداشته به همراه حدود ۱۰ عکاس دیگر به این مراسم اعزام میشود تا عکسهایی ناب از رژه نیروهای مسلح شکار کند. اما تقدیر روز بدی را برای او و مردم اهواز رقم زده بود. او در این باره میگوید: «در حین رژه میخواستم از یک نمای دور تصویر خودم را ثبت کنم به همین خاطر از مکان رژه دور شدم، به سمت گروه موسیقی رفتم و دیگر نزدیک جایگاه نبودم. حوالی ساعت ۹ صبح بود و همه چیز در حین رژه عادی بود، افراد نیروی انتظامی و سپاه همه جا بودند که یکباره صدای تیراندازی آمد. با شنیدن صدای تیراندازی به ما میگفتند روی زمین بخوابید و سرتان را پایین بیاورید، من هم روی زمین خوابیدم در حالی که عکاسی را رها نکرده و از صحنههایی که جلوی رویم بود عکس میگرفتم.»

عکاسی، رسالتم بود و آن را رها نکردم
رحیماویان در رابطه با آنچه رو به روی خود و در قاب دوربینش دیده میگوید: «لحظات بسیار سخت و دلهره آوری بود. من در آن زمان با پوشش و همراهی سربازان تا جحدودی از منطه درگیری دور بودم، فقط یک تیر در چند کیلومتری من به دیوار خورد، اما متاسفانه میدیدم که افراد جلوی رژه رونده به رگبار بسته شدند و روی زمین میافتادند.» در رابطه با عکسی که از او در فضای مجازی دست به دست شده میپرسم و میگویم عدهای از افراد حرف از تصنعی بودن عکس به علت زاویه عکس، میزنند و او میگوید: «نظر دیگران برایم مهم نیست، زیرا آنها در آن زمان جای من و همکاری نبودند، آنها درک درستی از این اتفاقات ندارند. در آن لحظه برای من رسالتی که بر عهده داشتم از هر چیز دیگری مهمتر بود و زاویه عکس همکاری آقای مهدی پدرام خو هم نشان از شجاعت و نترسی او است که توانسته من را در آن حالت ببیند و عکسی بیندازد.» فاطمه در رابطه با زنی که در عکس به همراه او به زمین افتاده و وحشت زده به رو به رویش نگاه میکند هم میگوید که او را نمیشناسد و جزء مردم عادی بود که در این لحظه به او پناه آورده است. فاطمه میگوید بعد از اتمام تیراندازی به محل درگیری رفته و حدودا نیم ساعت بعد به خاطر آنکه دوربینش را نگیرند مجبور به ترک صحنه شده، صحنهای که تا ابد در ذهنش خواهد ماند.
چه کسانی مجروح و شهید شدند؟
سرتیپ پاسدار ابوالفضل شکارچی سخنگوی ارشد نیروهای مسلح در تازهترین اطلاعات درباره حمله تروریستی صبح شنبه در بلوار قدس اهواز از هلاکت ۴ تروریست خبر داد و به ایسنا گفت: «۴ نفر تروریست از چند روز قبل از برگزاری رژه نیروهای مسلح در اهواز در نزدیکی محل برگزاری رژه سلاحهایی مخفی کرده بودند و در آن روز در پوشش مردمی خود را نزدیک به محل برگزاری رژه (پارکی در نزدیکی جایگاه رژه) کردند. این ۴ تروریست با سلاح کلاشینکف خود به سمت جایگاه رژه تیراندازی و مردم را به رگبار بستند که تعدادی از این تیرها به رژه روندگان و تماشاچیان حاضر در محل برگزاری رژه اصابت کرد و منجر به شهادت و مجروح شدن عدهای از این افراد شد که در میان این افراد دختری خردسال و یک جانباز دیده میشود.» علی حسین حسین زاده معاون سیاسی استانداری خوزستان نیز در رابطه با شهدای این حادثه گفته: «افراد نظامی، مردم عادی که برای تماشای مراسم آمده بودند و یک نفر از اصحاب رسانه در بین شهدا هستند.»
از فاطمه رحیماویان به عنوان یک فرد حاضر و ناظر بر صحنه میپرسم چطور بیشتر مصدومین مردم عادی بودند و او میگوید: «به این دلیل که تروریستها خیلی بی هدف و از پشت سر جایگاه و مکان مهمانان شلیک میکردند، اما خیلی سریع شناسایی و مورد هدف قرار گرفتند وگرنه شاید اوضاع بدتر هم میشد.»
آنهایی که شهید شدند…
در حمله تروریستی اهواز، فداکارانی داشتیم که ناجوانمردانه پر کشیدند و رفتند. سربازان وظیفهای که از پایان تحصیلات دانشگاهی آنان مدت زمان کوتاهی گذشته بود و حالا دیگر در میان ما نیستند. در میان شهدا از همه قشرها حضور داشتند. از جانباز ۷۵ درصد جنگ تحمیلی که سرنوشت برای او شهادت در حادثه تروریستی اهواز را رقم زد تا جوان کارمند وزارت نفت که در آن جا حضور داشت. در این گزارش تصویری یادی از این افراد میکنیم که تا همیشه در خاطرمان باقی خواهند ماند. این قاب عکس ها، شمایل کوچکی از ۲۹ شهیدی است که در این حمله تروریستی شهید شدند.
علی کمایی، ار کارکنان شرکت ملی نفت ایران (شرکت لی مناطق نفت خیز جنوب) که در حادثه تروریستی اهواز به شهادت رسید





