بازنشستگان و مستمری بگیران در آنسوی نگاه مجلسیان !
به دلایلی که بر کسی پوشیده نیست، بازنشستگان قشری هستند که سخت ترین ایام روزگار خود را تجربه می کنند و برغم کثرت وعده ها و وعیدهای مجلسیان و دولتمردان، اما در مقام عمل خیری ندیده اند.
دولت و مجلس در راستای تعدیل شرایط شاغلان حقوق بگیر استان خوزستان، موضوعاتی از قبیل منطقه ی جنگی و بدی آب و هوا را در احکام استخدامی آنها لحاظ نمود. نکته درد آور در این میان آن است که چشمان همه جا بین ساکنان سرای تقنین و اجرای کشور، اینبار نیز نیم نگاهی به شرایط بحرانی بازنشستگان و مستمری بگیران نینداخت و بدون ذره ای تأمل و التفات از کنار کثرت آلام و محنتهای متراکم شده ی این طبقه ی بشدت آسیب پذیر گذشت.
مطلبی به قلم آقای بهوندی بعنوان یک بازنشسته ی فرهنگی خواندم که پرده از مظلومیت این طبقه شریف بر می داشت. در همان راستا و در تایید آنچه ایشان به رشته تحریر در آورده اند باید از نمایندگان مردم در مجلس پرسید که: راز و رمز این حجم از جفا نسبت به طبقه ای که هزینه زندگیشان بویژه در بخش درمان و سایر توقعات و انتظارات بطور طبیعی بسیار بیشتر از شاغلان است، چیست؟ آیا توان تحمل ریه های آنها از سایر افراد بیشتر است؟ یا بدن آنها نسبت به شرایط بدِ آب و هوا مقاوم تر است؟ اگر ملاک از دیدگان مجلس نشینان شرایط جنگی باشد، باید گفت که عمده ی اشخاص این قشر از بازنشستگان و حتی مستمری بگیران، بخشی از مدت خدمت و زندگی خود را در شرایط واقعی جنگی گذرانده اند و استحقاق آنها در این زمینه بیش از سایرین است.
جالب اینکه یکی از اصول اصلی در قانونگذاری جلوگیری از حالات مختلف تبعیض است اما می بینیم مصوبه ی موضوع این بحث خود از مصادیق بارز تبعیض است زیرا صدها هزار مخاطب را به صِرف انقضای مدت خدمتشان و دریافت عنوان بازنشستگی، از یک استحقاق شمولی و کاملاً به حق همچون بدی آب و هوا یا وقوع محل خدمت و زندگی آنها در مناطقی که سابقاً جنگی تصنیف می شدند، محروم نمود. آیا این محرومیت تناسبی با شرایطی که یک بازنشسته در آن قرار گرفته است دارد؟ نگاه تقنینی نسبت به بازنشستگان در اکثر پارلمانهای دنیا نگاهی حمایتی همراه با نوعی افزایندگی در استحقاقات مالی، رفاهی و خدماتی است اما پارلمان نشینان ما نگاهی دونی و مکانیکی نسبت به این بخش از جمعیت کشور دارند. بعبارت دیگر نگاه و تعامل با آنها شبیه به تعامل با تجهیزات و ادواتی است که عمر خود را از دست داده و دیگر واجد ارزش افزوده ی کافی نمی باشند که اساس این بینش و تفکر بر خلاف موازین حقوقی و اصول قانون اساسی بوده و بسیار سئوال برانگیز است که چگونه یک قوه ی مسمی به اسم مقننه خود ناقض غرض فلسفه ی تشکیلی و تأسیسی خود باید باشد؟
با توجه به اینکه روزگار ما از معنویت و وظیفه شناسی فاصله ها گرفته و همه چیز با میزان انتفاع سنجیده می شود و نمایندگان قطعا از این قاعده مستثنی نیستند و بزرگترین آرزویشان انتخاب مجدد از سوی شهروندان است، همچنین با عنایت به جمعیت تعیین کننده و تاثیر گذار بازنشستگان و مستمری بگیران در امر انتخابات، چنانچه نمایندگان برای تعدیل شرایط استحقاقی این قشر در زمینه ی مالی و رفع تبعیض روا رفته بر آنان نکوشند و حُسن نیت خود را در مقام عمل نشان ندهند، در این صورت و دقیقاً در روز انتخابات آینده با پاسخ مناسب و البته دندان شکن طبقه ی پر تعداد بازنشستگان و خانواده هایشان مواجه خواهند شد. در پایان تنها متذکر می شویم که برای نمایندگانی که تا این حد دوگانه بین هستند واقعاً باید افسوس خورد.
علی عبدالخانی