اعتراضات کارگران در خیابان/ وقتی مسائل در تشکلها حل نمیشود!
هورنیوز – گوش همه انگار عادت کرده به اخبار اعتراضات صنفی و کارگری که هربار از یک گوشه از کشور بلند میشود. حالا دیگر کمتر کسی از میان دنبالکنندگان خبرهای اجتماعی و صنفی است که صدای اعتراضات کارگران هفت تپه، فولاد اهواز، هپکو و غیره را نشنیده باشد. تصاویر و فیلمهایی که از برگزاری تجمعات صنفی در شبکههای مجازی منتشر میشود، نشان میدهد این اعتراضها در سالیان اخیر شکلهای تازه تری به خود گرفته و از محیطهای کاری و کارگاهها به خیابانها آمدهاند. مطالبات صنفی دیگر تنها محدود به بحث عقب افتادن دستمزد و مطالبات حقوقی نیست، شعارها تندتر شده و پراکندگی تجمعات صنفی بیشتر. حالا دیگر مساله سوء مدیریتها باعث شده، استقرار مدیریت کارگری و در اختیارگرفتن مدیریت واحدهای تولیدی و صنعتی به یکی از مطالبات کارگران تبدیل شود.
با این همه و با وجود دامنه دار شدن این اعتراضها، همچنان مبارزات کارگران ایرانی در راستای تحقق مطالبات صنفی به نتیجه مطلوب نمیرسد. موانعی که سد راه کارگران در دستیابی به مطالباتشان تلقی میشود، چیست و نبود تشکلهای مستقل کارگری تا چه حد در به نتیجه نرسیدن این خواستهها موثر است؟! کاظم فرج اللهی فعال کارگری در گفتگو با خبرآنلاین به بررسی ابعاد مختلف دامنهدار شدن اعتراضات کارگری، تغییرات کمی و کیفی آن و سرانجام گسترده شدن این اعتراضات پرداخته است. او معتقد است: انباشت مطالبات صنفی و بیتوجهی مسولین به این مطالبات، اعتراضات کارگران را به سطح خیابانها آورده است. در چنین شرایطی برای به نتیجه رسیدن این اعتراضات، هیچ راهی جز قدرتیابی تشکلهای مستقل کارگری وجود ندارد.
اعتراضات بی پاسخِ کارگران
در هفته های گذشته بازهم تجمعات صنفی کارگران دو کارخانه نیشکر هفت تپه و فولاد ملی اهواز خبرساز شد و اعتراضات صنفی آنها که در دو سه ساله اخیر سروصدای زیادی به پا کرده، مجددا از سر گرفته شد. در هفتتپه کار به اعتصاب صنفی و مختل شدن فعالیت بخشهای مختلف کارخانه کشید و کارگران گروه ملی فولاد هم برای بار چندم فریاد اعتراض خود را به خیابانهای اهواز آوردند. معوقات چند ماهه مزدی، سوءمدیریت و واگذاریهای مسالهساز عمدهترین دلایل این اعتراضات از سالهای گذشته تاکنون بوده است. حالا کارگران هفت تپه که از وعده و وعیدها خسته شدهاند و به برخی سودجوییها معترضند، میگویند میخواهیم خودمان اداره کارخانه را به دست بگیریم. درست مثل کارگران کارخانه هپکو که همین چند ماه پیش در اعتراضات صنفی متعددی خواهان واگذاری مدیریت کارخانه به کارگران بودند. در کنار اوجگیری دوباره اعتراضات صنفی در هفت تپه، کارگران گروه ملی فولاد اهواز هم بار دیگر دور جدید اعتراضات خود را نسبت به خصوصی سازی و بی توجهی به مطالبات صنفی کارگران از سر گرفتند. اعتراض کارگران این کارخانه به خیابان های اهواز کشیده شد. گرچه اعتراضات کارگران این دو کارخانه در هفتههای اخیر بیش از سایرین خبرساز شده است اما همین رویه کم و بیش در سایر اعتراضات کارگری ماههای اخیر نیز مشاهده شده است. با اینهمه باوجود گسترده شدن و بروز اشکال تازهای از اعتراضات کارگری همچنان پاسخی درخور به این مطالبات داده نمیشود.
سلطه تفکرات خاض زمینهساز اعتراض طبقه کارگر
کاظم فرج اللهی فعال کارگری ، ضمن واکاوی اشکال و ابعاد اعتراضات کارگری در دهه های اخیر می گوید: این اعتراضات در در طول دو سه دهه گذشته با شدت و ضعف هایی دنبال شده و طبقه کارگر در عرصه های مختلفی وارد مبارزات اجتماعی شده است. گاهی در جهت هویت طبقاتی و گاه همراه با سایر گروه های اجتماعی. حتی در دوران جنگ هشت ساله که رسما اعتصابات کارگری ممنوع و حتا گناه شمرده و اعتراضات محدود شده بود، شاهد بودیم که اعتراضات کارگران در ارتباط با مسائل صنفی در محیط های کار ادامه داشته و در هیچ دورهای این اعتراضات قطع نشده است. هرچه از گذشته به حال نزدیک میشویم شدت و تعداد این مبارزات بیشتر شده است.
او معتقد است مسلط شدن تفکرات نئولیبرالیستی بر ساختار اقتصادی و سیاسی پس از جنگ هشت ساله ، به بحرانی که اکنون جامعه کارگری با آن دست به گریبان است، منجر شده. « از بین رفتن زمینههای تولید و بیکاری روزافزون طبقه کارگر، در واقع محصول نهایی سیاستگذاریهایی بود که در دوران پس از جنگ صورت گرفت. اعتراضات کارگری که در سالهای اخیر به شکلهای مختلفی گسترده شده هم نتیجه تداوم همین روند است.
مشکلات صنفی عمیقتر شده است
فرج اللهی گونهشناسی اعتراضات کارگری را از این جهت که نشاندهنده تعمیق مشکلات صنفی و اجتماعی در میان طبقات حداقل بگیر است مهم می داند و می گوید: اعتراضات صنفی را نباید تنها محدود به مساله معیشت و دستمزد کرد. عرصه مبارزات صنفی بسیار گسترده است و میتواند شکلهای پیچیدهای داشته باشد و در اولین قدمها هم وارد عرصه سیاست شود. اما ورود به سیاست در عرصه مبارزات صنفی به جهت کسب قدرت سیاسی نیست. طبقه کارگر میخواهد در ساختار موجود مطالباتی را به دست بیاورد و وضع را اندکی بهتر کند. اما این مطالبات صنفی در چارچوب نظام موجود تنها تا حدی میتواند پاسخ خود را دریافت کنند. دلیل این مساله هم به بحران ساختاری برمیگردد. به همین دلیل است که وقتی کارگران تلاش میکنند در ساختار موجود اندکی وضع خود را بهتر کنند، با مقاومت ارکان مختلف این ساختار مواجه میشوند.
این فعال کارگری با بیان اینکه مساله اصلی کارگران مبارزات صنفی است، در ارتباط با موانع موجود در به نتیجه نرسیدن اعتراضات صنفی میگوید: اکنون اعتراضات کارگری در برخی نقاط از محدوده کارگاهها خارج شده و به سطح خیابانها آمده است. مبارزات رادیکالتر شده و این را از شعارهای معترضان میتوان استنباط کرد. اما دلیل اینکه این مبارزات به نتیجه نمیرسد را باید در علت های مختلفی جستجو کرد. از تفاوت مطالبات صنفی و مزدی کارگران در پی تفکیک واحدهای صنعتی و تولیدی به بخشهای دولتی و حاکمیتی تا خصوصی و غیردولتی تا نوع قراردادها و بیتوجهی کارفرمایان و مسولین رده بالا به ادامه دار شدن بحران در زندگی کارگری تا عدم هماهنگی و همکاری کارگران در تلاش برای پیگیری مطالبات صنفی که در بسیاری مواقع منافع مشترکی را به نفع یک طبقه دنبال میکند.
آنچنان که فرج اللهی میگوید؛ پراکنده بودن این مبارزات باعث شده کارگران معترض واحدهای همجوار هم هیچ نوع همکاری در پیشبرد اهدافشان باهم نداشته باشند و در نتیجه برخی از اعتراضات به دلیل همین پراکندگی و عملکرد جزیرهای به نتیجه مطلوب نمیرسد.
بی توجهی به مطالبات، کارگر را به خیابان میکشاند
این فعال کارگری همچنین معتقد است، گسترش اعتراضات به معنای تعمیق آنها نیست. فرج اللهی دلیل این امر را در نبود تشکلهای مستقل کارگری میداند. او اضافه میکند: اینکه چه میشود که کارگران اعتراضات صنفی خود را به خیابان میآورند به نبود تشکلهای مستقل کارگری که میتوانند اعتراضات صنفی را کانالیزه و پیگیری کنند و عدم نتیجهگیری و وعدههای توخالی که به آنها عمل نشده برمیگردد. آنها راههایی را انتخاب میکنند که «کشیده شدن اعتراضات به خیابانها» از جمله آنهاست. از کارگران نیشکر هفت تپه تا فولاد ملی اهواز و از کیان تایر تا هپکو و ماشین سازی اراک همگی به نوعی این تظلمخواهی را به خیابانها آوردهاند تا از نهادهای اجتماعی ،اقتصادی و سیاسی برای پاسخگویی به مطالباتش کمک بخواهند. در اینجا بازهم توان پاسخگویی محدود است.
فرج اللهی با اشاره به موضوع سوء مدیریتها و جایگزینی مدیریت کارگری برای بهبود اوضاع که این روزها در برخی واحدها از سوی کارگران معترض مطرح میشود ، میگوید: در این مورد، مثال کارگران هفت تپه و هپکو موضوع را روشنتر میکند. شنیدیم که وقتی اعتراضات کارگران این دو واحد تولیدی و صنعتی شدت گرفت، کارگران میخواستند که اداره کارخانه به آنها سپرده شود. من به مدیریت کارگری اعتقاد دارم اما در شرایط ویژهی خودش.. در شرایطی که ما اکنون در آن قرار داریم، این تقاضا، تقاضایی اجرایی نیست. چراکه در این واحدها بحران به حدی گسترده و روابط مالی پیچیده است که اگر فرض کنیم این واحدها را بدون هیچ دخالتی در اختیار کارگران قرار دهند ، مدیریت کارگری نیز در چنین ساختاری محکوم به شکست خواهد بود.
هیچ راهی جز تشکلیابی وجود ندارد
فرج اللهی در پاسخ به این سوال که در چنین شرایطی چه راهکاری برای پیشبرد مطالبات صنفی کارگران و هدفمند شدن اعتراضات صنفیشان وجود دارد، میگوید: در درجه اول بحران ساختاری و برخی سودجوییهای بنگاهداران اقتصادی و در مواردی مشکلات ناشی از ورشکستگی برخی بنگاهها اجازه نمیدهد که این مطالبات به تمامی تحقق پیدا کند و در درجه دوم هم پراکندگی این کارگران و هم پراکندگی بنگاهها اجازه پاسخگویی کامل را نمیدهد. اما این به آن معنی نیست که این سرنوشت، سرنوشت محتومی است و نباید تلاش کرد. به اعتقاد من کارگران برای دستیابی به مطالبات صنفی در هر سطحی، هیچ گریزی ندارند جز اینکه متشکل شوند. اینکه چرا در ایران این تشکلیابی امکان پذیر نبوده، بحث مفصلی است. موانع قانونی، موانع ذهنی خودِ طبقه کارگر و همینطور ساختار پرنوسان تولید، مواردی است که همواره وجود داشته و بالاخره باید راهی برای دور زدن این موانع پیدا شود. من معتقدم هیچ راه میانبری جز متشکل شدن طبقه کارگر برای پیگیری و به نتیجه رسیدن مطالبات صنفی و طبقاتی وجود ندارد.
او در پاسخ به این پرسش که سرانجام گسترش اعتراضات صنفی در غیاب تشکلهای مستقل کارگری چه خواهد شد، میگوید: واقعیت این است که ما گسترش اعتراضات روبرو هستیم و هرازگاهی هم میبینم که این اعتراضات با پرداخت بخشی از مطالبات موقتا ساکت میشود اما باز دوباره به عرصه میآید، چراکه مشکل کماکان به قوت خود باقی است. معتقدم اگر اتفاق خاصی نیفتد و تغییری در اوضاع رخ ندهد، به طبع بحران در بین طبقه کارگر عمیقتر خواهد شد و اعتراضات کارگری هم از محیطهای کارگاهی به سطح خیابانها خواهد آمد. تجربه نشان داده که اگر سیاستگذاریها تغییر نکند، ما شاهد گسترش اعتراضات و حتی افزایش شدت آنها خواهیم بود.
سوگیری مردمی و جامعه گرا، راه حل بحران
به گفته این فعال کارگری اگر تغییری در سیاستگذاریها در جهت رفع مشکلات طبقات حداقل بگیر رخ ندهد، جامعه با سرعت بیشتری به سمت فروپاشی پیش خواهد رفت.
فرج اللهی میگوید: نابرابریها در عرصههای مختلف اجتماعی و اقتصادی تعمیق پیدا کرده است. فساد اداری بیداد میکند. در کنار این فساد ساختاری، نهادهای خانواده، آموزش و پرورش و بهداشت و درمان هم از هم گسیخته می شود و فروپاشی اتفاق میافتد. برای اینکه این فروپاشی اتفاق نیفتد، باید تغییر جدی در سیاستها ایجاد شود. در درجه اول دستمزدها را در حد نرخ تورم واقعا موجود ارتقاء دهند و باید سیاستهایی اتخاذ شود که جلوی این شکل «حرکت اقتصادی حلزون وار» به قول اقتصاددانها که به تبع افزایش مزد، تورم هم افزایش مییابد گرفته شود.