دردسر تازه ؛ پایداری آتش اختلافات را روشن می کند
هورنیوز – دقیقا یک ماه قبل بود که مرتضی آقاتهرانی دبیرکل جبهه پایداری از شروع فعالیت های انتخاباتیشان خبر داد. او گفته بود که برای حضور در انتخابات ۹۸ و ۱۴۰۰ منتظر شب انتخابات نمانده و بعد از ماه رمضان فعالیت های خود را کلید می زنند. از همان وقت انتظار می رفت که این طیف سیاسی با همان خط و مشی سابق به میدان آمده و همه نهادها و جریان های سیاسی غیر از خود را به باد نقد بگیرد. بیانیه اخیر جبهه پایداری که با همان لحن تند همیشگی تنظیم شده بود، با هدف گرفتن مجلس، دولت و قوه قضاییه نشان داد که فعالان سیاسی در این طیف مثل گذشته قصد افزودن هیزم بر آتش اختلافات را دارند.
خیز دوباره جبهه پایداری کار اصولگرایان را در انتخاباتهای آتی سخت می کند. تحرکات اخیرشان نشان میدهد که قصد دارند از شیوه سنتی شیخوخیت فاصله گرفته و کار مستقل خودشان را انجام دهند .
بیانیه ای در یلتسین ، گورباچف و روحانی
آنها در جدیدترین اقدام یک بیانیه منتشر کرده اند ؛ بیانیه ای که اگر بخش های انتقادی اش علیه دولت و مجلس و قوه قضاییه بگذریم این بخش آن جلب توجه می کند :« امریکاییها که به براندازی نظام مقدس جمهوری اسلامی تصریح کرده و میکنند در برخی اظهاراتشان از به کارگیری مدل فروپاشی ابر قدرت شوروی برای ایران اسلامی سخن میگویند. امریکاییها پس از گورباچف، مردم را بر سر انتخاب اصلاحات تندتر یا بازگشت به عقب قرار دادند و در نهایت با آوردن یلتسین به عنوان یک اصلاحطلب تندرو، بر شیب اصلاحات آمریکایی افزودند و در نهایت با فروپاشی شوروی، مردم این کشورها را به ورطه فقر و فساد کشاندند به طوری که دختران بیگناه این کشورها برای گذران زندگی خود با مهاجرت به اروپا به تن فروشی پرداختند. اصلاحطلبان خود را برای آلترناتیو روحانی آماده کردهاند برخی مدعیان اصلاحطلب نیز امروز دقیقاً بر همان طبل میکوبند و میخواهند مردم را بر سر همان دو راهی وادارند. نامه نگاریهای این جماعت برای مذاکره مستقیم و بدون قید و شرط با ترامپ و طرح استیضاح و عدم کفایت رییس جمهور و انتقادات تند این جماعت در مطبوعات و رسانههای خبری، همه و همه از این راهبرد سیاسی خبر میدهد که آنها خود را برای آلترناتیو حسن روحانی آماده کردهاند تا به خیال واهی خود، باقیمانده این راه -نابودی کشاندن نظام و انقلاب- را سرعت بخشند. نه گورباچف،نه یلتسین؛ بازگشت به درون ملت ما باید بدانند نه انتخاب گورباچف و نه یلتسین هیچ کدام نتوانست به سازندگی و سر و سامان دادن کشور شوروی کمکی کند، لیکن بازگشت به درون و تکیه بر اقتصاد علمی که به انتخاب پوتین انجامید توانست روسیه را مجدداً بازسازی و به قدرتی بزرگ در برابر دیگر قدرتهای غربی قرار دهد. امروز نباید بگذاریم پروژه یلتسینسازی در کشور ما تکرار شود؛ بلکه باید از هماکنون ضمن بهره بردن از ظرفیتهایی که جریان معتقد به گفتمان انقلاب اسلامی در اختیار دارد، ضمن رفع مشکلات مردم و کمک برای تقویت کارآمدی نظام جمهوری اسلامی، کشور را در جهت عبور با کمترین هزینه از دوران حاکمیت غربگرایان یاری نماییم.» به نظر می رسد آنها برنامه های مهمی دارند.
آیا جمنا می تواند مقابل پایداری ها باشد؟
شاید برخی گمان کنند یکی از راه های جلوگیری از اقدامات تکراری و هزینه ساز پایداری ها یاری جستن از جمنا باشد . تشکلی که قرار بود محور وحدت اصولگرایان باشد و اختلافات را در درون خود حل کند . از شواهد اما بر می آید که این جبهه هنوز نتوانسته از پس تندروهای پایداری برآید. با موتلفهای ها هم همچنان مساله دارد. دلخوریهای محمدباقر قالیباف و تلاشش برای برافراشتن پرچم نواصولگرایی را نیز باید به مصائب جمنا افزود. کنارگیری چهرههای شاخص اصولگرایی از جمنا نیز آفتابی است دلیل آفتاب و ثابت می کند که این تشکل آبی برای راستها گرم نمیکند. سید محمد حسینی، مهدی چمران، یحیی آل اسحاق و برخی دیگر اصرار میکوشند که صورت جمنا را با سیلی سرخ نگاه دارند اما این کار به سادگی شدنی نیست. مصداقش اینکه وقتی سخنگوی جمنا از آمادگی مدیریت لیست های انتخاباتی سال ۹۸ می گوید، احمد کریمی اصفهانی پاسخ می دهد: « قصد نفی هیچ مجموعه ای را ندارم اما دیگر اشتباه است که بخواهیم خود را درون یک مجموعه محدود کنیم. مسئله دعوا بر سر آنکه چه مجموعه ای محور فعالیت های سیاسی قرار بگیرد، دیگر محلی از اعراب ندارد و هر کس هم چنین کاری کند اشتباه است.
این عضوجبهه پیروان خط امام و رهبری اخبار مربوط به عدم شرکت محمدنبی حبیبی، فاطمه رهبر و لاله افتخاری – اعضای موتلفه – در جلسات جمنا را تایید می کند و میگوید: جمنا الان فعال نیست .
او در حالی از فعال نبودن جمنا و عدم همراهی موتلفهای ها می گوید که هنوز از خبر کنارگیری فروزنده چندان نگذشته است. به گفته مهدی چمران افرادی مثل حسین فدایی، فروزنده، جوکار و آزادروستا از جمنا جدا شدهاند. در همین احوال قالیباف که شکست خود در انتخابات ۹۶ را از چشم جمنا میبیند پرچمدار نواصولگرایی شده و از تصمیم گیری پدرخوانده های مینالد. بر این اساس او را نیز باید از فهرست همراهان جمنا خط زد. اخبار غیر رسمی در مورد از راه رسیدن احزاب جدید اصولگرا را که به این معادله اضافه کنیم نیتجه این میشود که کار جمنا تمام است.
شاید در یک نگاه خوشبینانه بتوان همه این مشکلات را نادیده گرفت و به بازنگریهای در حال انجام یا زمان باقی مانده تا انتخابات آتی دل خوش کرد اما فعال شدن جبهه پایداری و آسیبی که به وحدت اصولگرایان میزنند را نمیتوان نادیده گرفت.
پایداری وارد میشود
جبهه پایداری از ابتدا هم سر همراهی با جمنا نداشت. حتی همین چند هفته قبل نیز سید محمد حسینی سخنگوی جمنا ضمن خوشبینی به آینده جمنا گفته بود که همه غیر از پایداریها آمدهاند. عملکرد اعضای پایداری در هفته های گذشته اما روشن میکند که از اصلا خیال آمدن ندارند.
مرتضی آقاتهرانی دبیرکلشان میگوید که چراغ خاموش در حال انجام فعالیت های خود هستند. او در گفت و گویی با روزنامه اعتماد گفته است که بنای سر و صدا ندارند؛ چرا که «خیلیها قربتالیالله همین که متوجه شوند، کاری میکنیم بنا میکنند به حمله کردن». البته حاشیه سازیهای اخیر آنها مثل آتش زدن برجام در مجلس یا طومار پهن کردن وسط صحن علنی نشان میدهد که تعریفشان از چراغ خاموش با تعریف مرسوم خیلی همخوانی ندارد. به هر ترتیب جبهه پایداری که مثل دیگر احزاب دغدغه تطبیق با قانون جدید احزاب را ندارد ، این روزها در حال بیرون آمدن از لاک خود است و این اصلا خبر خوبی برای جمنا و دیگران اصولگرایان نیست.
آقاتهرانی در مورد برنامه های جبهه پایداری برای انتخابات مجلس یازدهم درسال ٩٨ یا انتخابات ١۴٠٠ ریاستجمهوری نیز گفته بود: « ما هم مثل آدمهای دیگر در انتخابات شرکت میکنیم و قبول داریم که باید در این مسائل ورود داشته باشیم و باید وسط میدان بیاییم. درواقع در جلسات درونگروهیمان درمورد مسائل و موضوعات روز بحث و تبادل نظر میکنیم که طبیعتا یکی از این مباحث همین موضوع انتخابات است. قرار نیست شب انتخابات به یاد آن بیفتیم.»
بدون شک این خبر و بیانیه ای که منتشر شده برای اصولگرایان و مشخصا جمنا زنگ خطری جدی است. هرچه باشد جبهه پایداری همان طیف تندرویی است که با کوک کردن ساز مخالف برنامه های این جریان را بهم میریزد. جبهه پایداری همان طیف تندوریی است که حد و حدود مشخصی نداشته و سبب میشود اصولگریان کهنه کار تر همواره مشغول مشخص کردن مرزبندی خود با این طیف باشند و اصرار کنند که عملکرد پایداری پای اصولگرایی نوشته نشود.
این خطر آنجا برای جمنا جدیتر میشود که آقاتهرانی از قصدشان برای وسعت بخشیدن به سازمان درونی و ارتباط با شهرستان ها می گوید. به هرحال جمنا هم همین برنامه را دارد و این همپوشانی اصلا به نفع جبهه مردمی نیروهای انقلاب نخواهد بود. مصداق این مدعا آن است که در جبهه پایداری همه آتش به اختیار هستند. شاهد آنکه آقاتهرانی در پاسخ به سوالی مبنی براینکه ایا طومار پهن کردن در جلسه جنجالی مجلس یک اقدام تشکیلاتی بوده است یا خیر ، گفته است: « سبک جبهه پایداری با باقی تشکلها تفاوت دارد. شیوه ما اینطور نیست که مسائلی را دیکته کنیم و اعضا موظف به اجرای آن باشند. بلکه ما معتقدیم باید اصول کلی را رعایت کنیم و اعضا نیز خود را موظف به پایبندی به این اصول میدانند و بر این مبنا جلو میروند.» همین تفاوتی سبکی ای است که میتواند کار دست اصولگرایان و تشکل انتخاباتی تازهکارشان دهد.