بداخلاقی های آشکار با وعده های بدون اندیشه

هورنیوز- سحر صنیعی-امروزه تبلیغات بیشتر بر پایه شعارهای فریبنده و بیپشتوانه استوار شده است. بدون ذکر برنامه و ارائه راهکار برای بهبود وضعیت معیشتی و اقتصادی مردم، فضای پوپولیستی را در بین مردم ایجاد کرده و شبحی از اقتصاد که با وعدههای رنگی گویا قابل اصلاح است در ذهنها پرورش پیدا میکند، ترویج تفکر گرفتن یارانه یا سه برابر شدن آن بدون توجه به عدم پتانسیل اقتصادی باعث میشود توده مردم به سمت نا آگاهی قدم برداشته و به این دادههای پوشالی دلبسته شوند و بعدها به علت محقق نشدن آن نسبت به ارکان دولت بی اعتماد و بد گمان شوند.
بیشترین این شعارها و وعدهها چه درسطح انتخابات ریاستجمهوری و چه در جایگاه شورای شهر بیشتر بدون در نظر گرفتن ضمانت اجرایی آن، پشتوانه مالی و سازوکار قانونی چنین تصمیماتی توضیح داده میشود. البته نمیتوان بر گویندگان چنین وعدههایی خرده گرفت، چرا که آنها تجربیات حضور در ارکان اجرایی به صورت گسترده را یا تجربه نکرده و حتی به مدت یک روز عضو دولت نبودهاند و تجربه نمایندگی مجلس و وضع قوانین و لوایح و حتی تجربه مدیریت شهری را ندارند و از این منظر طبیعی است که به دلیل عدم آشنایی با این عرصهها، چنین شعارهایی سر بدهند.
آنچه موجب افسوس مضاعف است، زیرپا گذاشتن اصل خدشهناپذیر اخلاق و چوب حراج زدن به اعتماد مردم به عنوان مهمترین وجه سرمایه اجتماعی است. برای انتخاب شدن باید یک کاندیدا دارای سواد و سیاسی و اجتماعی بوده و در تفکرش احیای ارزشها و حاکمیت اخلاق جای داشته باشد. فضای رقابتی نباید افراد را از اخلاق و ارزشهای معنوی دور نگه دارد. پایبندی به مرزهای اخلاقی و مردمسالاری دینی باید هدف اصلی هر کاندیدا چه در ریاست و جمهوری و چه در شواری شهر باشد.
تردیدی نیست که اگر نامزدهای رقیب، برنامه مدونی برای حل مشکلات و اداره کشور و شهر داشته باشند به وعدههای بیپشتوانه روی نمیآوردند. آیا وعده بدون آگاهی و اندیشه با مضمونهایی بر طرف کردن معضلات شهری، سه برابر کردن یارانه، یا ایجاد اشتغال و یا غیره، باری را از روی شهر و کشور بر خواهد داشت؟ باید وعدههایی را به مردم داد که با اخلاق و توام با اندیشه و آگاهی باشد و اینکه وعدههایی داده شود که بتوان آن را اجرایی و عملیاتی کرد.
شاید برای جامعه حاشیه نشین و روستایی اهمیت منابع مالی و اقتصادی پر رنگ تر از اهداف اخلاقی، سیاسی، بینالمللی و فرهنگی باشد، اما باید نگاه سطحی و تمرکز روی انگارهای اقتصادی را تغییر داد و تیم فکری آقای روحانی در این مورد باید بیشتر تامل و تمرکز کند. خشونت، تهمت، سندسازی و پروسه احمدی نژادیسم سبب میشود به مرور بر سلامت فکر و حتی جسم تاثیرات منفی و غیر قابل جبرانی را به جای بگذارد. در مناظره آخر حجم بی اخلاقی و اتهام زنیهای بی اساس موج میزد که در جریان سیاسی اصول گرایان این مورد بیشتر دیده شده و اتفاق میافتاد؛ در حالی که نظام دینی، اخلاقی و تربیتی ما چنین مواردی را بر نمیتابد. حضور در عرصه ریاست جمهوری نیازمند اخلاق سیاسی، اجتماعی، حقوقی و حتی دینی است که براساس تفکرات و اندیشههای مثبت و دیرپای در سطح جامعه به مرحله ظهور درآید. در سالهای پیش به خاطر شکسته شدن مرزهای اخلاقی و باورهای فکری فرصتهای طلایی بسیاری را از دست دادهایم، اما اگر به درستی تفکر و عمل کنیم از نیمه راه بر نخواهیم گشت و فرصت سوزی نخواهیم کرد. روحانی با توجه به رویکرد اخلاقی و اندیشهای قادر است بستر مناسبی را برای تمامی عرصههای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، فکری و اخلاقی فراهم سازد.