مزیتهای شادی خیابانی، برای مردم و برای جامعه
اکرم حمیدیان دکترای جامعهشناسی و عضو هیات علمی دانشگاه پیام نور-طبق گزارش سالانه ۲۰۱۸ سازمان ملل در مورد شادی، از بین ۱۵۶ کشور به رسمیت شناخته شده دنیا، ایران رتبه ۱۰۶ را دارد و پس از کشورهای توسعهیافته اروپایی و آمریکایشمالی و حتی کشور عربستان سعودی (رتبه ۳۳) قرار دارد. معرفهای شاخص شادی شامل سرانه تولید ملی، حمایت اجتماعی، امید به زندگی، سخاوتمندی، احساس فساد دولتی و آزادی انتخاب در زندگی است. با یک نگاه خیلی سطحی به این معرفها میتوان دریافت مهمترین متولی شادیبخشی به شهروندان یک کشور، دولت آن کشور است که در اقتصاد، آموزش، بهداشت، کنترل فساد ساختاری مالی-اداری، نظام تامین اجتماعی، فراهم نمودن فرصتهای برابر شغلی و تحصیلی و مهمتر از همه قدرت انتخاب و آزادی افراد جامعه، یعنی مهمترین عامل توسعه، دخیل است.
متاسفانه نه تنها آمارهای بینالمللی بلکه کنشها و اجراهای واقعی ایرانیان همه نشان از افسردگی آنها دارد و تنها هر از گاهی برخی مناسبتهای مذهبی و ملی چون جشن نیمه شعبان، پیروزیهای انتخاباتی و یا ورزشی، موجی از خوشحالی و شادمانیهای جمعی در بین مردم پدید میآورد که در مواردی هم به راه افتادن کارنوالها را در پی دارد. با توجه به ناامیدی و افسردگی عمومی و فراگیری که جامعه نسبتا جوان ایران را در برگرفته، اینگونه رفتارهای جمعی میتواند کارکردهای مثبت بسیاری هم برای مردم و هم برای دولت داشته باشد. شاید از منظر روانشناسی حرکات و رفتارهای مهیج افراد، نوعی تخلیه انرژی قلمداد شود اما در وضعیت فقدان انرژی و ناامیدی که کشور ما را فراگرفته این اعمال نتیجه عکس دارد و باعث تولید انرژی و نشاط میگردد.
فردی که در شرایط معمولی دائم خود را زیرذرهبین غم گرفته سایرین (اعم از افراد معمولی و نیروهای انتظامی و قضایی) بیقدرت و خسته میانگارد، به نا گاه احساس قدرت و انتخاب و کنار زدن پرده هنجارها و قانونهای سختگیرانه مییابد و انرژی مثبت کسب میکند. البته این انرژیها زمانی چند برابر میشود که فرد، گروههای دیگر را با خود همراه و یار میبیند. همان زمانی که افراد در شادمانیهای خیابانی و جمعی، برخی هنجارها را میشکنند به جامعه کمک میکنند تا سوپاپهای تنفسی را باز کند و مانع انفجار شوند، حتی اگر زیادهرویهایی صورت گیرد جامعه و دیگر کنشگران اجتماعی با نظارت خود جوش به آن واکنش منفی نشان میدهند و نقاط مسئلهدار روابط اجتماعی مشخصتر میگردد.
از اینرو بهتر است نیروهای نظامی و قضایی در این چنین مواردی نرمش به خرج دهند تا جامعه کمی لطیفتر گردد. افزون بر تلطیف و نشاط جامعه، همچنان که مراسم سوگواری دستهجمعی نوعی انسجام و وحدت در بین آحاد جامعه پدید میآورد، مراسم شادی نیز میتواند همین کارکرد مثبت را داشته باشد. در جشنهای انتخاباتی افراد احساس قدرت و شعور سیاسی میکنند، در شادمانیهای مذهبی چهره نشاطآور دین نمایان میگردد و در شادیهای ورزشی ملی، استانی و یا شهرستانی نوعی همبستگی و امید به بهتر شدن شکل میگیرد.
با این اوصاف چه خوب است به شهروندان فرصت ابراز هیجانات مثبت را داد و مکانهایی خاص به این امر (از اعتراضهای صنفی و مدنی گرفته تا جشنهای مذهبی، ورزشی و ملی نظیر چهارشنبهسوری) اختصاص داد تا هم از آشوبهای گسترده ممانعت به عمل آورد و هم به جامعه نشاط و امیدواری تزریق نمود. نه اینکه در حالت آمادهباش و تابووار برخورد کرد و جوانان را مجبور کرد تا به جای چند سوت و دست و هلهله، در محیطهای بسته با تفریحات ناسالم در کنار دود و… در منجلاب اخلاقی گرفتار شوند.
بهتر است همانند چند سال پیش اصفهان، عمل کرد؛ وقتی که جشنهای نیمه شعبان و هفته بزرگداشت اصفهان با برنامهریزی شهرداری و نیروهای داوطلب با زیبایی و نظم برگزار گردید، خاطرات شیرینی برای شرکتکنندگان رقم زد. متأسفانه مواردی اینچنینی در کشور کمتر دیده میشود اما هیچگاه برای آغاز دیر نیست و میتوان با همت دولت و مردم، حداقل با اعتمادسازی و حمایت اجتماعی و نشاطبخشی، جایگاه کشور ایران را در شاخص شادی بهبود بخشید و نرخ آسیبهای اجتماعی چون اعتیاد، طلاق، خودکشی و… را کاهش داد و از هزینههای دولت برای پیشگیری از این دست آسیبها کاست.