مرسی که مثل هواداران عربستانی ناچار نیستیم ایرانی بودنمان را پنهان کنیم
هورنیوز – این تنها کریم نبود که بعد از یک پیروزی بزرگ اشک ریخت و اشک در آورد. اشک های شوقش، همراه با حس مسئولیتی که روی شانه هایش سنگینی می کرد، برایمان حس غرور بود. حس شیرین داشتن سربازانی که تا آخرین توان جنگیدند و سرانجام موفقیت را رقم زدند؛ «اشک های مادرم، اشک های مردم توی خیابان. یاد سختی های شان …» او کریم است. کریمی که باید مهاجم نوک باشد اما وینگر چپ بازی کرد. هافبک نفوذی بازی کرد و بعد هافبک دفاعی شد. شاید بازی اش خیلی به چشم نیامد اما بالای ۱۱ کیلومتربا تمام وجود دوید.
این اما تنها کریم نبود که پای قولش ایستاد. تصویر تکل امید را در ذهن دارید؟ تصویر صحنه هایی که روزبه خود را سپر کرد؟ علیرضا بیرانوند را چطور؟ او هم بعد از روزی درخشان از بغضش گفت: «یک ماه است از بچه هایم دورم. دلم برایشان تنگ شده. واقعا گریه ام گرفته بود که باعث شدیم در یک بازی سخت دل مردم شاد شود. بله ته بازی از سر دلتنگی گریه کردم، برای خودم، برای خانواده ام و برای مردم.»
آنها پای قولشان ایستادند. حالا دیگر ماییم تنها تیم آسیایی و مسلمان که تا امروز در این جام جهانی پیروزی دارد.
کارلوس کیروش در همه این شش ماه فقط یک جمله را تکرار می کرد: «این یک ضربان ۸۰میلیون نفری است. من فقط یک چیز را تضمین می کنم. اینکه مردم به تیم ملیشان افتخار کنند.»
آری این تیم مثل استرالیا هیجان انگیز بازی نکرد اما حالا بچه های ما برای مردمشان قهرمانند. قهرمان هایی که باعث شدند برد را بار دیگر با تمام وجودمان حس کنیم؛ بزنیم و بکوبیم.
این بچه ها همه در کنار هم برای مردمشان اشک شوق می ریزند. داغ نان شبشان را دارند، دلشان همدل با دل بچه هایی است که نان شب ندارند ولی دنیایشان اینجا روسیه است و خواب شبشان پوشیدن پیراهنی است که امروز بر تن مهدی، امید، کریم، اشکان ، علیرضاها و سامان و بقیه است و در خواب ستاره ها را دریبل می زنند و برای کشورشان افتخار می آفرینند. این خود بالاترین حد از مسئولیت پذیری است.
اینکه کریم و مسعود از اینجا قلبشان می تپد برای بچه های خسته سر پل ذهاب؛ سامانی که هنوز فارسی را سخت حرف می زند اما می گوید نمی دانید چقدر از این همه علاقه شگفت زده شدم، از آن ویدئوهای جشن های مردم و خوشحالم از لبخندی که بر لب هایشان نشاندیم.
حالا باز می توانند به کیروش و شاگردانش بتازند و آنها را دلال بخوانند. همین آقایان علاف چند ده نفری که به خرج بیت المال آمده اند و کارهای پوپولیستی می کنند، اُرد ناشتا بدهند که راضی نیستند یا هستند یا هر چیزی مثل این اما این بچه ها با مردم وعده کردند و پای قولشان ایستادند.
فقط کافی است جست و جو کنیم و حرف هایی که سرمربی این اواخر زده است را دوباره بخوانیم. حرف هایش درباره تحریم های ظالمانه ای که این دوستان مسئول را قطعا به چالش و دشواری نمی اندازد اما اثرش را صاف می گذارد روی سفره های مردمی که هر روز کوچکتر می شود.
سرمربی می گوید دوست دارد در این جشن بزرگ فوتبالی برای لبخند مردم تلاش کنند. برای نشاندن یک تبسم روی لب هایشان. آری این بچه ها نمی توانند نانی سر سفره ملت بگذارند اما می توانند کاری کنند اقلا در دل گریه های گرسنگی، رنج و عذاب سختی و جبر جغرافیایی که این روزها با تحریم های ظالمانه خارجی و ندانم کاری های داخلی بیش از قبل روی زندگی هایشان سایه انداخته است و دنیا را به کام اقلیتی کاسب تحریم کرده است، لبخندی از ته دل را هدیه کنند.
ممنون از این حس مسئولیت پذیریتان. حالا دیگر هیچ یک از ما انتظار صعود را از شما نداریم. واقع بینانه به همین جنس بازی های مسئولانهتان رضایت داریم. همین که مثل هواداران سعودی که این روزها با شنیدن نام تیم ملیشان سر تکان می دهند و شرمسارند، نباشیم. به اینکه در دل همه سختی هایمان افتخار کنیم به ایرانی بودن مان و با فریاد بخوانیم: «ما بچه های ایرانیم … همیشه ایرانی می مانیم…»