آسیب شناسی روانی و جامعه شناختی تجاوز به کودکان و نوجوانان
هورنیوز-سحر صنیعی دانش آموخته دکترای جامعه شناسی سیاسی و کارشناس ارشد روانشانسی بالینی: با توجه به حوداث اخیر مبنی تجاوز به کودکان و نوجوانان نیاز است این رویداد از منظر روانشناسی و جامعه شناسی مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته شود. تجاوز و آزار جنسی کودکان و بزرگسالان و خشونت و بد رفتاری با آنها نه در تنها در ایران بلکه در تمام جهان به صورت گسترده رخ می دهد اما در هر جامعه ای بنا به فرهنگ حاکم، این رویدادها کم رنگ یا پر رنگ جلوه گر و خبرگزار می شود و همچنین واکنش های قانونی و عرفی متفاوتی به دنبال دارد. به نظر می رسد تعریف تجاوز در هر جامعه و فرهنگی متفاوت و مختص به بستر مردمان آن کشور است؛ در جامعه ایران در گذشته و حال تجاوز به مرد یا مرد به پسر بچه آسان از پرده بیرون نمی افتاد چرا که در فرهنگ سنتی از یک سو بازدارننده هایی همچون ترس از ننگ و آبرو سبب می شود که پسر خردسال یا نوجوان و نیز والدین آنها از فاش کردن این رویداد خودداری نمایند. در بستر چنین فرهنگی که تمامی دغدغه ی ذهنی اش صرفاً حفظ عفت و عصمت دختران در خیابان است، لواط، تجاوز و آزار جنسی در میان مردان و پسران اهمیت کمتری دارد.
آن چیزی که جامعه را با این معضل و مشکل مواجه کرده است عدم فرهنگ سازی و آموزش های جنسی و عدم آگاه ساختن کودکان نسبت به حقوق خودشان است. کودکان نا آگاه به حقوق خود قادر نیستند از حقوقشان دفاع کنند و والدین آنها هم نیز آموزش های لازم را نسبت به این امر ندیده اند و دولت هم از منظر آسیب شناسی روانی، اعتنایی به درد و درمان چنین کودکانی ندارد اما با اطلاع رسانی صحیح و روشنگری رسانه ای و زمینه سازی برای پا گرفتن نهادهای مدنی و یاری رسانی به نهادهای پشتیبان از حقوق کودکان می توان راه درمانی برای این آسیب اجتماعی دردناک و ویرانگر یافت.
از نگاه آسیب شناسی روانی در دختران و اثرات مخرب بعد از آن احتمال بارداری است که می تواند بر زندگی و روابط زناشویی قربانی تاثیر بگذارد. زنانی که تجاوز را تجربه کرده اند این احتمال برای آنها وجود دارد که بعدها دردهای مزمن لگن خاصره، درد شکم، بدکاری جنسی، عدم تحریک پذیری، سرد مزاجی و حتی بیمارهای مقاربتی دچار شوند. تقریباً همه زنان قربانی تا حدی به اختلال های هیجانی یا روانی دچار می شوند حتی اگر ابتدا به آن واکنش نشان ندهند یا احساسات خود را انکار کنند و بکوشند به زندگی طبیعی خود ادامه دهند. در برخی موارد آنها به خشم، ترس، احساس عدم امنیت، افسردگی، بی خوابی، کابوس، بیزاری از آمیزش جنسی و احساس بی حرمتی، و فقدان کنترل نفس دچار می شوند.
در پایان باید یادآوری شود که با کسانی که تجربه تجاوز را پشت سر گذاشته اند برخوردی کاملا محترمانه صورت گرفته شود و قدم بعدی ارجاع به یک روانپزشک و یا روانشناس است تا بتواند آثار روانی حاصل از این آزارها را به حداقل رسانده و برای درمان اختلال پس آسیبی ptsd راهکارهایی را ارائه دهد. همچنین ایجاد احساس امنیت از طرف خانواده بسیار اهمیت دارد و در این راستا می توان با تغییر محیط، فکر فرد قربانی را به مسائل دیگر منحرف کرد و در نهایت باید کاری کرد که فرد احساس کنترل به زندگی خود را به دست آورد.