لاریجانی؛ «بَدل انتخاباتی» روحانی در انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰می شود؟ /تردیدهای اصلاح طلبانه برای حمایت از فیلسوف سیاستمدار
هورنیوز – فاصله زمانی تا انتخابات ۱۴۰۰ زیاد است اما پیچیدگی آن انتخابات فضای سیاسی کشور را زودهنگام درگیر تحلیل ها و احتمال سازی های سیاسی کرده است. همین ورود زودهنگام به انتخابات ۱۴۰۰ آن را متفاوت از دیگر انتخابات های ریاست جمهوری کرده است.
از سوی دیگر کاندیداهای احتمالی ریاست جمهوری درحالی قرار است به مصاف هم بروند که صفبندیها و جناحبندی های مرسوم چپ و راست سیاسی طی چند انتخابات اخیر تا حد زیادی تغییر کرد.
کاندیداها به صف شدند
پای هر انتخابات ریاست جمهوری که در میان باشد، اسامی نامزدها هم به صف می شوند. آنچنان که طی چندماه اخیر بارها و بارها نام اسامی برخی چهره های سیاسی به عنوان کاندیداهای احتمالی ریاست جمهوری ۱۴۰۰ بر سر زبان ها افتاده است، از نامزدهای تکراری تا برخی چهره های جدید.
در میان اما نام یک چهره بیش از بقیه خودنمایی می کند؛«علی لاریجانی». کاندیدایی که از بدنه راست سیاست برخواسته است اما سالهاست که خود را دردایره اعتدالیون تعریف می کند و تلاش دارد فراتر از دسته بندی های سیاسی مراودات سیاسی خود را دنبال کند. شاید از همین روست که نامش این روزها از سوی هر دو جریان شنیده می شود.
عبدالله ناصری عضو بنیاد باران چندی قبل گفته بود که لاریجانی کاندیدای احتمالی اصولگرایان و اسحاق جهانگیری نیز کاندیدای احتمالی اصلاح طلبان است. کاظم جلالی یار غاز لاریجانی نیز او را یکی از بهترین گزینههای ریاست جمهوری میداند.
لاریجانی طی یک دهه تکیه زدن بر کرسی ریاست قوه مقننه به یکی از شخصیت های پرنفوذ جمهوری اسلامی بدل شده و روز به روز به جمع حامیان و هواداران خود افزوده است. شاید از همین رسوت که می توان او را یکی از تاثیرگذارترین چهرههای عرصه سیاست به حساب آورد.
نفوذ سیاسی آقای پارلمانتاریست
ورود لاریجانی به مجلس برای اون خوش یمن بود، او بدون هیچ سابقه پارلمانی در اولین ورودش به مجلس بر صندلی ریاست تکیه زد. ریاستی که بارها و بارها با وجود رقبایی که داشت تمدید شد. نفوذ سیاسی او در بین نمایندگان آنقدر زیاد است که با وجود مخالفت های شدید دلواپسان هسته ای، برجام در صحن مجلس به تصویب رسید، آنهم در ظرف ۲۰ دقیقه. اثرگذاری اش در منتفی کردن طرح های استیضاح یا سوال از وزرا و رئیس جمهور یا در جلسات رای اعتماد به وزرا نیز انکارنکردنی است.
او هرچند سرسازگاری با احمدی نژاد و دولت قانون گریزش نداشت اما در ۵ سال دولتداری روحانی در کنار او حرکت کرده است و در بزنگاه ها به یاری دولت روحانی آمده است. شاید از همین روست که برخی معتقدند لاریجانی در انتخابات آینده با حمایت اعتدالیون نزدیک به روحانی وارد انتخابات خواهد شد و به نوعی بدل روحانی در ۱۴۰۰ خواهد بود.
لاریجانی و اصلاح طلبان بهم می رسند؟
سوال اینجا است که لاریجانی در صورت کانداتوری حمایت کدام یک ازگروه ها و طیف های سیاسی را جلب خواهد کرد؟ قطعا او نمیتواند روی حمایت سفت و سخت اصلاح طلبان حساب کند. هر چه باشد این جریان سیاسی چشم امید به اسحاق جهانگیری دوخته و امیدوار است که در انتخابات پیش رو از ظرفیت یک کاندیدای کاملا اصلاح طلب استفاده کند.
بسیاری از اصلاح طلبان در این تصمیم آنقدر جدی هستند که از همین حالا به جهانگیری پیشنهاد میدهند که دولت را رها کند. با این وجود نمیتوان خیلی بدبین بود زیرا اصلاح طلبان همواره با توجه به شرایط موجود خود تصمیم گرفته اند. آنها در سال ۹۲ نیز حمایت از یک گزینه اصلاح طلب را ترجیح میدانند اما بعد از ردصلاحیت کاندیدهای خود تصمیم گرفتند که حتی محمد رضا عارف را کنار گذاشته با گزینه غیر اصلاح طلبی همچون روحانی ائتلاف کنند. این ائتلاف را در سال ۹۴ و ۹۶ نیز ادامه دادند تا در قدرت سهمی داشته باشند. از همین رو است که ناصر ایمانی تحلیل گرا اصولگرا تاکید میکند اصلاح طلبان بنا بر مصلحت اندیشی و با در نظر گرفتن شرایط موجود تصمیم میگیرند. او در گفت و گو با نامه نیوز تاکید کرد که اصلاح طلبان مطالبه حداقلی و مطالبه حداکثری دارند لذا اگر ببینند که به حداکثر خواسته های خود نمیرسند گام به گام به عقب می روند تا حداقل سهمی از قدرت داشته باشند.
ایده تقدم استراتژی بر ایدئولوژی که اندکی بعد از انتخابات ۹۶ از سوی کارگزارانی ها مطرح شد نیز همین نگاه ایمانی را تایید و گمانه حمایت اصلاح طلبان از لاریجانی را تقویت میکند. این طیف اصلاح طلب با همین ایده از دوگانه لاریجانی – جهانگیری سخن گفت و تاکید کرد که اگر لازم باشد برای حضور در قدرت باید از تاکتیک حمایت از گزینه غیراصلاح طلب حمایت کرد.
نکته دیگری که موجب میشود گمان کنیم اصلا طلبان پشت سر لاریجانی قرار میگیرند این است که آن ها تجربه حمایت از روحانی را دارند و حالا دیگر میدانند که میتوان با یک عقب نشینی ساده هشت سال در قدرت سهم داشت. از همین رو دور از انتظار نیست اگر این بار چند گام عقب تر رفته و از فردی مثل لاریجانی حمایت کنند.
اصولگرایان با لاریجانی همراه می شوند؟
علی لاریجانی به عنوان کاندیدای بالقوه انتخابات ۱۴۰۰ باید تکلیف خود را با جریان اصولگرا روشن کند. او مورد حمایت اصولگرایان میانه رو است اما معلوم نیست که بتواند خود را به نواصولگرایان و تندروها نیز بقبولاند. اکنون که دو بازنده انتخابات ۹۶ یعنی ابراهیم رئیسی و محمد باقر قالیباف هنوز سودای ریاست جمهوری دارند نمیتوان نسبت به اجماع اصولگرایان حول محور لاریجانی خوشبین بود. ابوالقاسم رئوفیان یکی از اصولگرایانی است که تصور میکند جمنا گزینهای غیر از لاریجانی خواهد داشت و این جریان سیاسی به صورت یکپارچه پشت سر لاریجانی قرار نمیگیرند.
ناصر ایمانی نیز معتقد است که حمایت یا عدم حمایت اصولگرایان از لاریجانی به رویکرد اصلاح طلبان نسبت به او بستگی دارد. در واقع معتقد است که اگر اصلاح طلبان از لاریجانی حمایت کنند او دیگر نمیتواند روی حمایت اصولگرایان حساب کند. ایمانی آنقدر خوشبین نیست که تصور کند میانه رو های هر دو جریان در مورد لاریجانی به توافق میرسند. برعکس، او بر این باور است که رمز پیروزی لاریجانی قرار گرفتن در اردوگاه اصولگرایی و برخورداری از حمایت زیستگاه اصلی خود است. ایمانی تاکیدی می کند که اصلاح طلبان حتی اگر در زمان انتخابات کاندیدای دیگری داشته باشند، بعد از انتخابات و در صورت ریاست جمهوری لاریجانی به سوی او شتافته برای آنکه سهمی از قدرت داشته باشند از او حمایت میکنند.
لاریجانی و احمدینژاد بازهم دوگانه سیاسی را شکل خواهند دارد؟
علی لاریجانی به فرض اینکه بتواند حمایت میانه روهای هر دو جریان اصلاح طلب و اصولگرا را جذب کند با چالش دیگری مواجه است. چالشی به نام احمدی نژاد که از نگاه برخی تحلیلگران چندان جدی نخواهد بود. به هر حال محمود احمدی نژاد طی ماه های گذشته و به شیوه های مختلف در حال آماده سازی مقدمات بازگشت به قدرت است. آرام آرام و با همان تاکتیک قدیمی. احمدی نژاد هنوز هم از یک سو با جنجال آفرینی خود را به سرخط خبرها میرساند و از سوی دیگر دو قطبی میسازد. این درسی است که احمدینژاد چند بار خوانده و خوب آموخته است.
او پیروزی در انتخابات به شیوه دو قطبی سازی را در کارنامه دارد. آن هم نه یک بار. احمدی نژاد بعد از آن شکست در انتخابات مجلس این شیوه را در پیش گرفت. او همزمان با اظهارات پوپولیستی و به دست آوردن دل جوانان اصولگرا مقابل آیت الله هاشمی رفسنجانی ایستاد و فضا را به سوی دو قطبی شدن، برد. همین دوقطبی کار را به دور دوم انتخابات کشاند و نهایتا شهردار آبادگرانی را راهی پاستور کرد.
احمدی نژاد چهار سال بعد هم با همین شیوه آن مناظرات تلویزیونی فراموش نشدنی را رقم زد. رقیبشاش مهندس موسوی بود اما با اظهارات تند علیه شخصیت های سیاسی دیگر دوگانه احمدی نژاد- هاشمی را حفظ کرد.
رئیس دولت نهم و دهم که در انتخابات ۹۲ برای ورود به عرصه رقابت ها منع قانونی داشت از موضع خود را عقب نشینی نکرد. به عنوان نمونه روزنامه «ایران» که آن روزها هنوز در اختیار احمدی نژادی ها بود در گزارشی آیت الله هاشمی را پشت صحنه بنی صدریزاسیون احمدی نژاد خواند و واژه « جریان انحرافی» را «دستپخت هاشمی علیه دولت مردمی احمدینژاد» دانست . این روزنامه در بحبوحه آمدن و نیامدن هاشمی تیتر زده بود «تولید از حامیان فتنه، مصرف از مدعیان اصولگرایی».
احمدی نژاد و تیم رسانه ای او حتی بعد از ورود و رد صلاحیت هاشمی نیز تلاش خود را کردند تا ثابت کنند که او بر انتخابات اثر گذار است و در مورد انتخابات سیاه نمایی می کند.
انتخابات ۹۶ نیز تغییری در راه و روش احمدینژادیها نداد. او به رغم توصیه رهبری وارد میدان شد و همان طور که انتظار میرفت رد صلاحیت شد. همین شد که دوز جنجال آفرینی را بالا برد. یک روز طرح گمانه ورود به انتخابات مجلس و روز دیگر ماجرای بست نشینی، فرقه زنبیلیه، ویدئوهای علیه قوه قضاییه و … . فوت آیت الله هاشمی بازی احمدی نژاد را تا حدی به هر زد و او ناگزیر شد برای دو قطبی سازی فرد دیگری را بیابد. فردی که گویا علی لاریجانی است. او لاریجانی یعنی میانه روترین گزینه اصولگرایان را رقیب اصلی خود میداند .
مصداق این مدعا آن است که علی اکبر جوانفکر در مصاحبه ای با روزنامه آرمان گفته بود: « من بر این باورم که تحرکات اخیر آقای علی لاریجانی، از برنامهریزی وی برای رسیدن به کرسی ریاست جمهوری حکایت میکند. بنابراین بهنظر من تنها کسی که قاطبه مردم و بر اساس تجربه او را شایسته چنین جایگاهی میدانند، دکتر احمدینژاد است! کاملا واضح است که ایشان را سد راه خود تلقی میکند. چنین به نظر میرسد که آقای علی لاریجانی قصد دارد پیش از فرارسیدن زمان انتخابات در سال ۱۴۰۰، با استفاده از اهرمها مسیر ریاست جمهوریاش را هموار کند. هیچکس خود را برای بار دوم و چندم در معرض انتخاب مردم قرار نمیدهد، اما به نظر میرسد در کشور ما کسی به این منطق روشن اعتنایی ندارد».