بیش از یک سوم اقتصاد ایران، زیر زمین است
هورنیوز – وضعیت این روزهای بازار کار زنگ خطر گسترش اقتصاد زیرزمینی را به صدا درآورده است؛ بازاری که تا پیش از این بروبیایی داشت و تولیدش پررونق بود، حالا بیماریاش مزمن شده؛ بیماریای که تولید را از رونق انداخته و نیروی کار را به سمت اقتصاد سیاه و غیرمولد سوق داده است.
مزمنشدن این بیماری فقط یک دلیل مهم دارد به نام بیکاری که هنوز نسخه مناسبی برای آن پیچیده نشده است. چنانچه به باور برخی از کارشناسان اقتصادی، نامناسببودن بازار کار در سالهای اخیر سبب ورود نیروی فعال اقتصاد کشور به بخش زیرزمینی شده است. تا جایی که بیشتر مردم دیگر نمیتوانند در اقتصاد رسمی شغلی پیدا کنند یا قادر به شروع کسبوکار جدیدی در اقتصاد رسمی نیستند، برای همین هم به اقتصاد غیررسمی گرایش بیشتری پیدا کردهاند. حتی شواهد و آمارهای ارائهشده حاکی از آن است که حجم این اقتصاد بیشازپیش بزرگ شده است؛ به طوری که تحقیقات وزارت اقتصاد و دارایی نشان میدهد که اندازه اقتصاد زیرزمینی هرچند در دهههای ۵٠ و ۶٠ رشد کمتری داشته، اما در دهههای ٧٠ و ٨٠ روندی کاملا صعودی داشته است؛ به طوری که اندازه اقتصاد زیرزمینی در ایران از هفت درصد تولید ناخالص داخلی در سال ١٣۵٣ به ٣۶,۵ درصد در سال ١٣٩۴ رسیده است. همچنین نتایج تحقیقات این وزارتخانه نشان میدهد که میان اقتصاد زیرزمینی و نرخ بیکاری در ایران رابطه بلندمدت مثبتی برقرار بوده است.
آمارهای ارائهشده گویای این واقعیت مهم است که یکسوم اقتصاد ایران زیرزمینی است و هرچه در سالهای اخیر بر تعداد بیکاران اضافه شده، اقتصاد زیرزمینی هم بیشازپیش گسترش یافته است.
چه چیزی باعث شکلگیری اقتصاد زیرزمینی میشود
تاکنون دلایل زیادی برای شکلگیری اقتصاد زیرزمینی مطرح شده است؛ اما براساس تحقیقات وزارت اقتصاد و دارایی، سطح عمومی قیمت کالا و خدمات، نرخ بیکاری، بازبودن تجاری و بار مالیاتی، مهمترین علل پیدایش اقتصاد زیرزمینی در ایران است. با توجه به این موارد میتوان گفت اقتصاد زیرزمینی بر بازارهای پولی، عوامل تولید (مصرف انرژی) و کالا و خدمات و تولید ناخالص داخلی تأثیر قابل توجهی داشته است.
همچنین نتایج این تحقیقات نشان میدهد اقتصاد زیرزمینی و بیکاری از مهمترین مشکلات اقتصادی کشور است. بالابودن نرخ بیکاری در سالهای اخیر سبب ورود نیروی فعال اقتصاد کشور به بخش زیرزمینی شده است. بیشتر مردم به این دلیل وارد اقتصاد زیرزمینی میشوند که نمیتوانند در اقتصاد رسمی شغلی بیابند یا قادر به شروع کسبوکار جدیدی در اقتصاد رسمی نیستند. این درحالی است که کارگرانی که در بخش زیرزمینی کار میکنند هیچگونه خدمات اجتماعی یا بیمهای دریافت نمیکنند اما ترجیح میدهند به جای بیکارماندن و نداشتن درآمد در اقتصاد زیرزمینی مشغول به کار شوند. با این توضیحات، بیکاری و اشتغال در بخش زیرزمینی اقتصاد دو روی یک سکه هستند. به عبارتی هر سیاستی که کاهشدهنده بیکاری است، میتواند انگیزهای برای کاهش فعالیت اقتصاد زیرزمینی نیز باشد.
افزایش هزینههای استخدام کارگران در اقتصاد رسمی برای بنگاههای اقتصادی سبب کاهش تقاضا برای نیروی کار میشود؛ درنتیجه بخشی از نیروی کار، امکان فعالیت در اقتصاد رسمی را از دست میدهند و گزینه کار در اقتصاد زیرزمینی را انتخاب میکنند. باقیماندن شرایط نامتعادل در عرضه و تقاضای نیروی کار و سختترشدن ورود کارجویان به مشاغل رسمی باعث ایجاد بازارهای غیررسمی، مشاغل کاذب و فعالیتهای زیرزمینی در بازار کار شده است. کارایی بازار آنگاه به حداکثر میرسد که در چارچوب قانون و به صورت شفاف و واضح صورت گیرد. اما گاهی دولتها با قوانین خود باعث و بانی اقتصاد غیررسمی و اشتغال غیررسمی میشوند.
اجبارکردن کارفرمایان به برخی قوانین سخت و انعطافناپذیر دولتی و ایجاد موانع کسبوکار از آن دست عواملی است که به دست دولت ایجاد شده است.