ردپای ۵ «استاد جنجالی» در سیاست /اصلاح طلبِ منتقدی که دانش آموخته پاریس است /درس خواندهِ انگلیس یک اصلاح طلب متفاوت شد /ماجراهای یک لیبرالِ پرحاشیه
هورنیوز – درباره نسبت فضای آکادمیک و فضای رسانهای نظرات متفاوتی از سوی فعالان این دو حوزه وجود دارد؛ برخی اساتید دانشگاه، شأن آکادمیک را عاملی برای پرهیز از نزدیک شدن به فضای رسانه میدانند و رابطه چندان مناسبی با رسانهها و خبرنگاران ندارند. برخی دیگر اما رابطهای تنگاتنگ با رسانهها دارند و حتی جزییترین اتفاقات زندگی خود را با خبرنگاران در میان میگذارند.
هر دو دیدگاه، موافقان و مخالفانی دارد و هر دو رفتار از سوی اهالی رسانه مورد پذیرش قرار گرفته است. اما نمیتوان انکار کرد که برای رسانهایها و مخاطبان آن، دسته دوم جذابیت بیشتری دارند و نظرات آنها بهدلیل استدلالات منطقی و علمی شنیدنیتر است. در این نوشتار به مرور دیدگاههای ۵ نفر از خبرسازترین چهرههای حوزه علوم انسانی در عرصه علوم انسانی پرداختهایم:
احمد نقیبزاده
استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران و دارای مدرک دکترای جامعهشناسی سیاسی از دانشگاه پاریس است اما هر از گاهی بهعنوان تحلیلگر سیاست داخلی و سیاست بینالملل نامش در رسانههای مجازی و مکتوب بهچشم میخورد. نقیبزاده را بیشتر چهرهای با تمایلات تکنوکرات و جریان منتسب به مرحوم آیتالله هاشمی رفسنجانی میشناسند؛ چه آنکه به صراحت زبان به انتقاد از اصولگرایان میگشاید و در عین حال ابایی هم ندارد که نظراتی خلاف میل اصلاحطلبان بیان کند.
در کنار نامهایی همچون سعید حجاریان و محمدرضا تاجیک در برخی برههها نام نقیبزاده بهعنوان تئوریسین جریان اصلاحات مطرح شده اما او با انتقادات صریح و چه بسا گزنده تلاش کرده است مرزبندی خود را با اصلاحطلبان به نمایش بگذارد. او با انتقاد از آنچه تندرویهای اصلاحطلبان در دوره ریاستجمهوری هشتساله سید محمد خاتمی مینامد، در یکی از اظهارنظرهایش چنین میگوید: «معتقدم باعث و بانی شکست اصلاحطلبان تا حد زیادی خودشان و رفتارهای غیرمنطقیشان بود.
اقدام رهبری مبنی بر اجازه دادن به روی کار آمدن دولت اصلاحات نشاندهنده این است که در نظر رهبری آرای مردم از چه جایگاهی برخوردار است اما متاسفانه ما دیدیم که اصلاحطلبان و دومخردادیها پاسخ اعتماد و حمایتهای رهبری را چگونه دادند.» نامه حمایتی از حجتالاسلام حسن روحانی رییسجمهور در دوره انتخابات اردیبهشت ۹۶ به دو تن از مراجع قم و حمایت ضمنی از استقلال اقلیم کردستان عراق از جمله موضعگیریهای خبرساز نقیبزاده در ماههای اخیر است.
محمدرضا تاجیک
از معدود عالمان علم سیاست است که هم سیاستورزی را خوب میداند و هم بهعنوان چهرهای آکادمیک مورد پذیرش قرار گرفته است. او که دکترای تحلیل گفتمان در سیاست را از دانشگاه اسکس انگلستان دریافت کرده و از سال ۷۴ در دانشگاه شهید بهشتی تدریس میکند، در دوره صدارت سید محمد خاتمی بر دولت، ریاست مرکز بررسیهای استراتژیک ریاستجمهوری بر عهده او بود و در انتخابات ریاستجمهوری دهم در قامت مشاور سیاسی میرحسین موسوی فعالیت میکرد.
تاجیک همواره چهرهای کاملا اصلاحطلبانه از خود به نمایش گذاشته است. حتی زمانیکه بسیاری از اصلاحطلبان مدافع تمامقد دولت حجتالاسلام حسن روحانی بودند او انتقادات صریحی را نسبت به دولت و شخص رییسجمهور وارد کرد. شاید تنها حمایت علنی او از انتخاب روحانی در برهه پایان فعالیت محمود احمدینژاد و روی کار آمدن جانشین او بود که از عمق و گستره امید مردمی سخن گفت که شرایط را دگرگون کرده است.
این امیدواری اما دیری نپایید و او اعلام کرد که پرهای امیدش را کنده و مطالباتش را حداقلی کرده است. نقلقولهای فراوانی از محمدرضا تاجیک درباره دولت روحانی میتوان بیان کرد؛ از تعابیر طنزی همچون دولت هلو انجیری تا انتقاداتی گزنده همانند دولت پوپولیستی و دولت اختلاط… شخصیت پیچیده تاجیک و تحلیلهای شنیدنیاش، همواره او را به چهرهای جذاب در عرصه سیاست تبدیل کرده است. او زمانی از آرزوی خود برای تکیه زدن بر کرسی ریاستجمهوری هم سخن گفته بود.
صادق زیباکلام
خبرسازترین و شاید به عبارت درستتر جنجالیترین چهره دانشگاهی – رسانهای است. غیر از صادق زیباکلام هیچ استاد دانشگاهی را نمیتوان پیدا کرد که حضورش در جامعه با استقبال گسترده مردم مواجه شود و برای امضا گرفتن از او صفهای عریض و طویل تشکیل شود. هنوز زمان زیادی از حضورهای پیدرپی او در نمایشگاه مطبوعات و نمایشگاه کتاب نگذشته است و کمتر کسی است که اخبار سیاسی را دنبال کند اما از حضور خبرساز زیباکلام بیاطلاع باشد.
بسیاری این انتقاد را نسبت به زیباکلام مطرح میکنند که در رفتارها و اظهارنظرهایش، شان یک چهره آکادمیک را در نظر نمیگیرد و بیشتر در قالب یک تحلیلگر سیاست وارد گود میشود تا یک عالم علم سیاست. برخلاف بسیاری از اساتید حوزه علوم انسانی همواره در تحلیلهایش نام چهرههای عرصه سیاستورزی به چشم میخورد. حتما خودش هم چندان بیرغبت نیست که نامش بر سر زبانها باشد.
زمانی میگوید من با تمام گوشت و پوست و استخوانم یک چهره لیبرال هستم و در برههای دیگر تصویر احضاریهاش به دادسرا را روی صفحه تلگرام و اینستاگرام شخصیاش منتشر میکند. او البته زندگی شخصی پرفراز و نشیبی را پشتسر گذاشته است؛ از تحصیل در اتریش و انگلستان تا حضور در مذاکرات کردستان به همراه مرحوم دکتر ابراهیم یزدی. زیباکلام از یکسو سابقه زندانی سیاسی در رژیم پهلوی را در کارنامه دارد و از سوی دیگر منتقد سیاست داخلی فعلی است. اقداماتی همچون عبور از کنار پرچم اسراییل و دفاع از رضاشاه توجهات را به او جلب کرده است.
حمیدرضا جلاییپور
استاد گروه جامعهشناسی دانشگاه تهران است اما در عین حال سابقه سیاستورزی بهویژه در قالب تشکیلات حزبی اصلاحطلب از جمله علاقهمندیهای اوست. عضویت در شورای مرکزی حزب مشارکت و حزب اتحاد ملت را در کارنامه دارد و روزگاری مدیرمسئول روزنامههای جامعه و نوسازی بود. جلاییپور در حوزه جامعهشناسی سیاسی و جنبشهای اجتماعی همواره نظرات قابلتاملی دارد.
او معتقد است نوعی «دولت پنهان» در جامعه امروز ایران حضور دارد که در برابر «دولت قانونی» قرار میگیرد و اجازه پیشبرد امور را نمیدهد؛ نظری که با انتقادات فراوانی از سوی اصولگرایان مواجه شده است. جلاییپور که معاونت استانداری کردستان و فرمانداری نقده را تجربه کرده است، از نیروهای وزارت امور خارجه در دهه ۶۰ است که برای ادامه تحصیل این وزارتخانه را ترک کرده و به انگلستان رفته است.
او از سال ۹۲ دفاع تمامقدی از حسن روحانی و دولت او داشته و در برهه پس از انتخابات ریاستجمهوری دوازدهم نیز که بسیاری از اصلاحطلبان زبان به گلایه و انتقاد از کابینه پیشنهادی گشودند با استدلالات خاص خود از کلیت کابینه پیشنهادی دفاع کرد. جلاییپور از روحانی خواسته است برجام ۲ را در حوزه سیاست داخلی و اقتصاد کلید بزند. در سال ۹۵ و پس از درگذشت آیتالله هاشمی رفسنجانی، یکی از چهرههایی که به ارائه تحلیلهای مهمی درباره دوران پساهاشمی پرداخت حمیدرضا جلاییپور بود.
او گفته بود که اگر امثال هاشمی در جریان انقلاب و جمهوری اسلامی نبودند اسلام دیگری در ایران حاکم میشد و ایران به پاکستان شباهت مییافت. جلاییپور دو برادر خود را در جنگ تحمیلی عراق علیه ایران از دست داده و فرزندش محمدرضا از چهرههای جوان حوزه علوم انسانی است.
محمود سریعالقلم
استاد گروه علوم سیاسی و روابط بینالملل دانشگاه شهید بهشتی است. اگرچه از سالها پیش نام او بهعنوان پژوهشگر توسعه و روابط بینالملل در رسانهها به چشم میخورد اما از سال ۹۲ و پیش از انتخابات ریاستجمهوری یازدهم بیش از هر زمان دیگری نام او بر سر زبانها افتاد.
این فارغالتحصیل دانشگاه کالیفرنیای جنوبی در رشته روابط بینالملل در آن زمان بهعنوان یکی از مشاوران حسن روحانی معرفی شد اما چند ماه پس از آغاز بهکار دولت انتشار تصویر او در اجلاس داووس درحالیکه کراوات بر گردن داشت واکنشهای متفاوتی را برانگیخت؛ تا جاییکه رسانههای اصولگرا و صداوسیما از آنچه «پوشش غربی» سریعالقلم خواندند از او و دولت انتقاد کردند اما در نهایت حسامالدین آشنا نماینده دولت در شورای نظارت بر صداوسیما اعلام کرد که تاکنون حکم مشاورت رییسجمهور برای محمود سریعالقلم صادر نشده است.
او یکی از منتقدان رفتارهای پوپولیستی بهشمار میرود اما اظهارنظرهایش در این باره واکنشهای متفاوتی بهدنبال داشته است. سریعالقلم در سال ۹۲ گفته بود: «خیلی طبیعی است که من غریزی، احساسی و پوپولیستی تربیت بشوم. صداوسیما هم که چقدر به این جریان کمک میکند، میرود از یک لبوفروش میپرسد نظر شما درباره برنامه هستهای چیست؟ این خیلی اثر میگذارد. یا یک راننده تاکسی که از ۵ صبح تا ۱۲ شب باید در این خیابانها بدود تا هزینه ۳ بچه دانشجویش را درآورد، سر چهارراه از او میپرسند که نظر شما درباره برنامه هستهای و مذاکرات ژنو چیست؟ او چه دانشی دارد که یک واکنش منطقی به این سوال بدهد؟ صداوسیما اصالتا یک نهاد پوپولیستی است و کمک میکند به جلوگیری از رشد عقلی و استدلالی جامعه.» او در برهههای مختلف ویژگیهایی را برای زندگی مطلوب و جامعه توسعهیافته ذکر میکند اما این نظرات نیز از انتقادات منتقدان دور نمانده است.
آذرماه ۹۳ زمانیکه سریعالقلم در بیان یکی از ۳۰ ویژگی یک جامعه زنده نوشت که دانمارک از شهروندان چنین جامعهای درخواست ویزا نمیکند، حمید رسایی نماینده وقت تهران در مجلس نهم و عضو جبهه پایداری از لاریجانی درخواست زمان تذکر کرد و چنین دیدگاهی را مصداق نفوذ در میان مسئولان دولت دانست.این همه اما دلیلی بر نادیده گرفتن شخصیت علمی دکتر سریعالقلم نیست. آنگونه که در بیوگرافیهای شخصی این استاد روابط بینالملل آمده است، او سابقه ۳۰ سال کار علمی، انتشار ۱۲ کتاب ارزشمند در حوزه علوم سیاسی و روابط بینالملل با فروش ۲۴۰ هزار نسخه، تربیت ۷ هزار دانشجو و حضور در ۶۰۷ کنفرانس را در کارنامه علمی خود ثبت کرده است. این سوابق نشان از آن دارد که شخصیت علمی او بر سابقه سیاسیاش میچربد اما نمیتوان این مساله را انکار کرد که دیدگاههای سیاسی سریعالقلم همواره موردتوجه افکار عمومی و رسانهها قرار میگیرد و جذابیتهای خاص خود را دارد؛ بهنحویکه گاه از او بهعنوان «تئوریسین اعتدال» یاد میشود.