شهر دوستدار کودک؛ از حرف تا واقعیت
هورنیوز – با گسترش شهرها و بزرگ شدن آنها توجه ای به کودکان نمی شود؛ در این میان شهرها برای انسان های بزرگسال و ماشین ها طراحی می شوند و ابعادی برای کودکان و کودکانه زیستن وجود ندارد.
کودکان عامل پیوند نسل های گذشته و آینده در هر جامعه محسوب می شوند؛ انتقال سنت ها، فرهنگ ها، اعتقادات، باورها و پیشینه های هویت بخش و در صورت لزوم اصلاح محیط اجتماعی نیز در هر جامعه از طریق کودکان است.
دوران کودکی بهترین زمینه را برای تعالی شخصیتی تربیتی میل بیشتر به زندگی جمعی می سازد و آشنایی با نیازها و سرشت او که دوران کودکی به آن نیازمند است زمینه رشد درست شخصیتی و تربیتی او را به عنوان نسل سالم فردا فراهم می کند که همین عامل در تأمین سلامت اجتماعی نسل بعد و کاهش چندگانگی هایی که در عرصه مسائل اجتماعی و التهابات زندگی شهری بوجود می آورد نقش بسیار مهمی دارد.
شهری که به کودکان خود توجه نکند، به نسل گذشته، موجود و آینده خود را مورد غفلت قرارداده است. ارتباط کودکان با طبیعت، فرهنگ، هم محله ای ها و دیگر نیازمندیهای آنان و بویژه در ابعاد اجتماعی مسئله مهم است. اهمیت داشتن موضوع کودک و تشویق وی به یک زندگی جمعی، زمینه سازی برای تعالی فکری و تربیتی او و ارتباط بخشیدن بین مسائل فرهنگی و اجتماعی درارتباط با تحلیل مسائلی که برای کودک از نظر شهروندی وحقوق شهروندی مطرح است.
از این رو پروژه های شهر دوستدار کودک به طور عمده ایجاد فرصتی برای کودکان در راستای شکل دادن و یا تغییر محیط پیرامونشان است. کودکان و نوجوانان به عنوان اعضای جامعه با مجموع های از خواسته ها و نیازهای خاص، استفاده کنندگان محیط ساختگی هستند.
بیش از ۵ سال است که مسئولان شهریِ شهر اهواز تلاشی را آغاز کردهاند تا اهواز بتواند به عنوان “شهرِ دوستدار کودک” شناسایی شود. با اینهمه هم نگاهی به آمارهای کودکان بازمانده از تحصیل و آمارهای کودکان در معرض خشونت و هم گشتوگذاری ساده در شهر اهواز به هر شهروندی ثابت میکند که نه فقط این شهر برای رسیدن به این هدف سالها فاصله دارد، که بهنظر میرسد هر سالی که میگذرد ما از رسیدن به چنین هدفی دور و دورتر هم میشویم.
در نتیجه یکی از دلایل این شکست را در ضعفِ معیارها و شاخصهایی میبیند که مسئولان شهری به عنوان معیارها و شاخصهای سنجش شهر دوستدار کودک برگزیدهاند. شاخصهایی همه کالبدی و سطحی که به باور برخی به هیچ روی توانِ پاسخگویی به مشکلات حقیقی کودکان در شهر تهران که ریشهی اکثر قریب به اتفاقشان را باید در روابط اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی جستجو کرد ندارد.
از اواسط دههی هشتاد که مفهوم شهر دوستدار کودک وارد ایران شد، بی آنکه توجهی به مفهوم واقعی این فرایند شود و بانگاهی سطحی و کالبدی، در سطح مدیریت شهری به مرحله اجرا و قانون گذاری درآمد. عنوان”شهر دوستدار کودک” در کنار مفاهیمی چون “شهر سبز” و “توسعه پایدار” زینتبخش سخنرانیهای مسئولان گردید.
استفاده از این عناوین در کشور هم تا جایی پیش رفته که شهرداری هایی دیگر همچون تهران جهت هدایت پروژه شهر دوستدار کودک در شهرهای خاورمیانه و شمال آفریقا به عنوان دبیرخانه، پذیرش مسئولیت نموده است. اینجاست که سخن از شهر دوستدار کودک در کلانشهر اهواز بیشتر شبیه یک شوخی میماند. وقتی به مصوبه سال ۸۸ به بعد که زیر عنوان شهر دوستدار کودک توسط بعضی شوراهای شهر کشور تصویب و لازمالاجرا شده، نگاه میاندازید، متوجه میشوید. تمامی مفاد مصوبه به اصلاحات کالبدی و برگزاری مراسم جشن محدود شده و به قسمت اعظمی از کودکان که هر روز زیر بار خشونتهای شهری، کودکی خود را از دست میدهند هیچ اشارهای نشدهاست.
امروزه در فضاهای شهری رفت وآمد بچه ها دایماً با سرویس یا خودروهای شهری صورت میگیرد و حتی به تازگی در برخی مراکز تجاری دیده میشود که حق قدم زدن نیز از کودکان گرفته شده است.
درحالیکه جامعه ما روزبه روز بیش از گذشته شهری میشود باید به نیازهای ملموس و محسوس شهروندان نیز با تاکید بر جمعیت، سن و طبقه توجه کرد. ساخت وساز و برنامه ریزی های شهری نه تنها میتواند شرایط نابرابری اقتصادی را مهیا کند، بلکه اقشار مختلف جامعه را نیز در استفاده از فضاهای عمومی تحت تاثیر قرار می دهد به طوری که گاهی به دلیل نبود توجه کافی، سالمندان، معلولان، کودکان و زنان از زندگی سالم و صحیح شهری محروم میمانند. حذف هرکدام از سنخ های اجتماعی از فضاهای شهری به معنای عدم امکان برخورداری آنها از حقوق شهروندیشان است و هرگونه تبعیض و اجحاف منجر به ایجاد نارضایتی و در نهایت ناامنی و عدم تعادل اجتماعی در جامعه خواهد شد.
کودکان شایسته بهترین ها هستند،کودکانی که خوب بزرگ شوند وتمام هنجار های جامعه را درونی کنند ودر حمایت ومراقبت همه جانبه قرارگیرند می توانند آینده ای درخشان را برای سرزمین خود رقم بزنند. وقتی کودکان در محیطی رشد یابند که اعتماد به نفس وتمامی امکانات رفاهی،بهداشتی،آموزشی را تقویت کند،بدون شک در بزرگسالی صلح طلب وعدالت را ترویج می دهند وبرای آن اقدام می کنند. .
فضاهای عمومی در شهرها ومنازل اساسا برای زندگی بزرگسالان طراحی می شود وکودکان معمول از محیط هایی که صرفا جهت استفاده آنها ایجاد می شود محروم می مانند. نباید از جامعه ای که برای زندگی بزرگترها ساخته شده است انتظار رعایت حقوق واقعی کودکان را داشت.اکثر فضاها برای بچه ها نا مانوس است ومی تواند تهدید آمیز هم باشد.فضاهای عمومی،بازارها،پارک ها ومراکز تفریحی وخرید هم به بزرگترها تعلق دارد.اکثر کودکان شهروند کامل به حساب نمی آیند واز ایفای نقش فعال وسازنده در عرصه های اجتماعی باز می مانند. از این رو نیاز است تا توجه ویژه ای به کودکان شود فارغ از آنکه به شکل لوکس به این موضوع گردد تا بتوان شهروندانی با بهداشت روانی مناسب تحویل داد.