جنگ و صلح کارمند و ارباب رجوع!
هورنیوز – امروزه از مهمترین مصادیق عینی توسعهیافتگی در هر کشوری کیفیت و کارایی سازمانهای آن است. سازمانهایی که بتوانند در جامعه کارکرد خودشان را به خوبی ایفا و نیازهای مادی و معنوی جامعه را به خوبی برآورده کنند.
یکی از مصادیق عینی این موضوع سرعت و کیفیت رسیدگی به مشکلات و مسائل ارباب رجوع توسط این سازمانهاست. در جوامعی مانند ایران به دلیل برخی نارساییهای فرهنگی و اجتماعی در ارتباط با مشاغل، میزان رضایت شغلی و در نتیجه وجدان کاری با چالش روبهرو شده است. اگر تکریم ارباب رجوع را به عنوان بخشی از اخلاق و فرهنگ کار در نظام اجتماعی و روابط اجتماعی قلمداد کنیم در اینجا تحلیل اجتماعی این موضوع اهمیت پیدا میکند که در سطوح خرد و کلان قابل بررسی است. آنچه در ادامه میآید به تعبیر فانتزی روایت «جنگ» و «صلح» کارمند و ارباب رجوع در ادارات و سازمان ها، از منظر جامعهشناختی است.
اهمیت جهتگیری رفتاری در روابط اجتماعی
در سطحی کلان چگونگی تعامل کارمندان و به طور کلی سازمانها را با ارباب رجوع میتوان با نظریه جهتگیری رفتاری در روابط اجتماعی به عنوان یک پدیده اجتماعی اینچنین تبیین کرد که آیا جهتگیری رفتاری در روابط اجتماعی به سمت کمک متقابل و تعامل اظهاری یا به سمت دشمنیها و جنگها (تضادها) میرود؟
به عبارت دیگر تعامل اجتماعی و جهتگیری رفتاری را میتوان در دو بعد بررسی کرد. در بعد ابزاری تعامل، کارمندان و مردم، روابط نامتقارن سرد و مبتنی بر زور و پرخاشگری، حسابگری و غیرعاطفی است. در این نوع از تعامل، دستور و تنبیه و کالا مبادله میشود. در بعد اظهاری تعامل کارمندان و مردم، ضمن تبادل اطلاعات، تفاهم، تعهد، تکلیف و عاطفه روابط متقارن گرم از نوعی دوستی، صمیمیت و اعتماد حاکم است و پیامد این نوع از تعامل، دگرخواهی و روابط گفتمانی به عنوان یکی از پایدارترین روابط اجتماعی میان مردم و کارمندان سازمانهاست.
روابط عمودی، روابط افقی
در تبیین جهتگیری رفتاری کارمندان در هر یک از سازمانهای دولتی و خصوصی در تعامل با مردم لازم است به ساخت روابط اجتماعی توجه کرد و تحلیل ساخت روابط اجتماعی در این جا از اهمیت اساسی برخوردار است،چراکه بسیاری از مسائل جامعه ما از ساخت روابط اجتماعی نشئت میگیرد.
اگر در جایی این ساخت عمودی باشد، کسانی که در بالا هستند، احساس برتری و غرور خواهند کرد و تمایل دارند به دیگران دستور دهند و دیگران نیز از دستوراتشان اطاعت کنند و در جایی که برخلاف عادتشان با عدم پیروی از دستور مواجه شوند، سخت بر آشفته میشوند. در مقابل، افرادی که در پایین قرار دارند، احساس حقارت و شکست میکنند.
در نتیجه ساخت روابط اجتماعی عمودی، زیر دستان، در ظاهر بله قربان میگویند اما در باطن اینچنین نخواهند بود. در این نوع ساخت آن نوع انعطاف سازمانی که لازم است در تعامل با مردم وجود داشته باشد نخواهد بود و نارضایتی، بدبینی و بیاعتمادی در روابط اجتماعی ریشه پیدا میکند.
در مقابل، در روابط اجتماعی که ساخت آن بیشتر از نوع افقی است، افراد یک گروه یا جامعه به یکدیگر علاقه قلبی و الفت پیدا میکنند و بدون چشمداشتی مادی، با جان و دل در جهت رسیدن به هدف جامعه و گروه میکوشند. در یک جامعه ایدهآل ساخت روابط اجتماعی بیشتر از نوع افقی است. این نوع ساخت را در دوران جنگ هشت سال دفاع مقدس داشتیم که بین فرماندهان و سربازان الفت و برادری حاکم بود،اما با وارد شدن ارزشهای مادی از جمله پول، مقام و درجه به جامعه ایران و درجهبندی شدن مردم با ارزشهای مادی احساس محرومیت نسبی در بین شاغلان و کارمندان، فردگرایی و جست وجوی نفع فردی، خودخواهی و ژست گرفتنها، به جای روحیه ایثار و فداکاری برای جمع جایگزین شد.
بنابراین اگر بخواهیم جامعهای داشته باشیم که در آن حقوق انسانی مورد تکریم واقع شود لازم است به لحاظ ساخت روابط اجتماعی از حالت عمودی به حالتی افقی پیش برویم و این میسر نمیشود مگر از طریق تغییر فرهنگ و باورهای نسل جدید. از طریق نوعی نظام آموزش و پرورش لازم است به کودکانمان یاد دهیم برای تمامی مشاغل که جامعه بدان نیازمند است ارزش قائل شوند، از یک سرایدار مدرسه گرفته تا شغل یک چوپان که حیات اقتصادی و اجتماعی بسیاری از روستاهای این مملکت بدان وابسته است.
اما متأسفانه در وضعیت کنونی وقتی از کودکان پرسیده میشود در آینده میخواهی چه کاره شوی اکثراً سه الی چهار شغل را میگویند یا میخواهند خلبان شوند یا میخواهند دکتر یا پزشک شوند یا مهندس، در حالی که برای سایر مشاغل که حیات اقتصادی و اجتماعی جامعه بدانها وابسته است کمترین جایگاه اجتماعی قائل نیستیم.
این ذهنیت و فرهنگ محدود نسبت به مشاغل باعث میشود که صاحبان اکثر مشاغل به لحاظ منزلت و شأن اجتماعی احساس حقارت کنند. اینجاست که نارضایتی شغلی شکل میگیرد و نارضایتی شغلی نیز باعث میشود کیفیت نیروی انسانی در جامعه ایران تنزل پیدا کرده و یک کارمند ساده که نسبت به درآمد و شغل خود در مقایسه با مدیران و سایر مشاغل دست بالا احساس نارضایتی میکند در تعامل با مردم و ارباب رجوع کم رمق و با حالتی سست رفتار کرده و کاری که یک روزه انجام شود را یک هفته طول بدهد و ارباب رجوع را سر بدواند