بی عدالتی درآمد پزشکان نسبت به سایر دانش آموختگان/ دکتــرهای پولدار، مهندسان بی پول!
هورنیوز – سال گذشته اتفاق عجیبی در کنکور سراسری افتاد؛ رتبه یک کنکور تجربی، دانشجوی انصرافی برق شریف بود! اگرچه محمد احمدی، دلیل شرکت دوبارهاش در کنکور تجربی را علاقه زیادش به پزشکی توصیف کرد، اما اینگمانه را هم پررنگ کرد که ممکن است این دانشجوی مهندسی، تصمیم به تغییررشته تحصیلی گرفته تا وارد عرصه پزشکی شود که نسبت به دیگر رشتهها، آینده شغلی باثباتتری دارد. دلیل میل به تحصیل در بین داوطلبان برای ورود به رشتههای پزشکی چیست؟ یکی از دانشجویان دکترای دانشگاه فردوسی معتقد است دانشجویان تحصیلات تکمیلی که در دانشگاههای وابسته به وزارت علوم تحصیل میکنند، انگیزه کمتری دارند و به دانشجویان علوم پزشکی غبطه میخورند، چون آنها از زمان دانشجویی، دستشان توی جیب خودشان میرود و بعد از دانشآموختگی هم نگران پیدا کردن کار نیستند، اما یک دانشآموخته دکترا در رشتههای علومپایه، علومانسانی و حتی فنیمهندسی بعد از اینکه درسش تمام شود، باید دنبال کار بگردد. این دانشجوی دکترا که خواهر و برادرهایش در رشتههای علوم پزشکی، تحصیلات تکمیلی دارند، میگوید: از اینکه وارد رشتههای غیر از علومپزشکی شدم، پشیمانم، چون با ۳۰ سال سن، اگر ماهی ۶۰۰ هزار تومان وام دانشجویی نباشد، برای هزینه رفتوآمدم درمیمانم و دستم جلوی پدرم دراز است.
توازنی برقرار نیست
نهفقط دانشجویان دانشگاههای وابسته به وزارت علوم از وضعیت دانشجوییشان ناراضی و از آینده شغلیشان نگرانند، بلکه اعضای هیئتعلمی دانشگاههای وزارت علوم هم در مقایسه با همتایان خود در دانشگاههای علوم پزشکی از دستمزد و مزایای پایینتری برخوردارند. دکتر حسن مروتی، استاد دانشگاه تهران در رشته بافت و جنینشناسی نیز که در دانشگاهی زیرنظر وزارت علوم خدمت میکند، از نابرابری دستمزدها بین استادان دانشگاههای علومپزشکی و دانشگاههای وزارت علوم انتقاد دارد و با اینکه رشته او جزو رشتههای مشترک بین وزارت علوم و وزارت بهداشت است، از ناعدالتی در پرداخت دستمزد استادان دانشگاههای وزارت علوم نسبت به علومپزشکیها گلهمند است. او میگوید: واقعیت این است که در کشور ما توازنی برقرار نیست. نتایج تحقیقی روی کارمندان یک سازمان نشان میداد که نیروی انسانی آن مجموعه بیش از اینکه از حقوق پایین خود ناراحت باشند، از نبود عدالت در پرداختها ناراحت بودند.
مروتی با تأکید بر اینکه باید توازنی در پرداختها وجود داشته باشد، ادامه میدهد: کسیکه دکترای تخصصی فلسفه دارد، زحمت کمتری از یک جراح کشیده است؟ گاهی در برخی از رشتههای علومانسانی زحماتی که کشیده میشود خیلی بیشتر است، برای چاپ یک مقاله در علومانسانی و حتی علومپایه، باید زحمت زیادی را متحمل شد، چون در برخی از رشتهها، منابع برای مقالهنویسی بسیار فقیر است.
بهگفته او، اگر دیگر کشورهای دنیا را مورد بررسی قرار دهید میبینید که اختلاف بین حقوق دریافتی استادان در رشتههای مختلف، چندان زیاد نیست؛ مثلاً ممکن است یک پزشک نهایتاً ۴ برابر یک پرستار حقوق بگیرد. البته منکر زحمات زیادی که پزشکان میکشند نیستیم.
دانشجویان دکترای تخصصی در دانشگاههای زیرنظر وزارت علوم، مشکلات معیشیتی زیادی دارند؛ بهطوریکه برای بازپرداخت وام دکترا هم دچار مشکل میشوند. مروتی با اشاره به این موضوع میگوید: تفاوت دستمزدها بین اعضای هیئتعلمی دانشگاههای علومپزشکی با دانشگاههای وزارت علوم، زیاد است. وقتی میبینید که عضو هئیتعلمی در دانشگاههای وابسته به وزارت بهداشت، حقوق معمولیاش با کارانه به ۷۰-۸۰ میلیون تومان در ماه میرسد و ممکن است که مطب خصوصی هم داشته باشد یا سهامدار بیمارستانی هم باشد. این باعث کمشدن انگیزه اعضای هیئتعلمی دیگر دانشگاهها میشود.
این عضو هیئتعلمی دانشگاه تهران اضافه میکند: جایی خوانده بودم که گردش مالی پزشکان چنان در ایران بالاست که حتی کارتخوان هم در مطبهایشان نمیگذارند تا مالیات ندهند. اینها تفاوتهای عمدهای است که باعث دلسردی افراد میشود. بهنظرم دولت روی این موارد باید تدبیر کند، ضمن اینکه هرکسی به اندازه زحمتی که میکشد بایستی از حقوق و مزایا بهرهمند شود. باید تعادلی بین اینها وجود داشته باشد و بقیه رشتههای دانشگاهی هم دیده شوند.
وزارتخانهها آستین بالا بزنند
وی با بیان اینکه وزارت علوم و بهداشت باید این مسائل را بررسی کنند، میگوید: عدالت در پرداخت حقوق باید برقرار شود، دانشجویی که رتبه دوم کنکور ریاضی و دانشجوی برق شریف بوده، در سال سوم تحصیل انصراف میدهد و کنکور تجربی میدهد تا پزشکی قبول شود. او میداند تا دکترای برق هم در دانشگاه شریف بخواند، به جایی نمیرسد و نهایتاً باید به حقوق بخورنمیری اکتفا کند. دانشجوی برق میشناسم که جزو استعدادهای درخشان در دبیرستان بوده، لیسانس و فوقلیسانس خود را در دانشگاههای معتبر خوانده و دکترایش را از علم و صنعت گرفته، در رشته برق اختراع دارد و جایزه خوارزمی گرفته، اما الان بیکار است! این فرد کمتر از یک جراح قلب زحمت کشیده است؟ این همان ناعدالتیهایی است که دلسردی ایجاد میکند. دولت برای این موضوع باید فکری بکند.
به باور مروتی، نارضایتی از حقوق در بین اعضای هیئتعلمی دانشگاههای وزارت علوم نسبت به علومپزشکی نهبهخاطر میزان دستمزدها، که بهدلیل ناعدالتی در پرداختهاست. او میگوید: کم نیستند کسانیکه میگویند اگر یکسال پشت کنکور میماندم، الان بهجای داشتن دکترای ادبیات، میتوانستم پزشک باشم و زندگی خودم و بچههایم را تأمین کنم. چرا هیچکدام از پزشکان ما دوست ندارند به خارج از کشور بروند؟ حتی بسیاری، فرزندانشان را برای تحصیل در رشتههای پزشکی و دندانپزشکی به مجارستان، هند و حتی فیلیپین میفرستند تا پس از دانشآموختگی به ایران برگردند.
وی در پایان یادآور میشود: بهنظر میرسد توزیع ثروت در کشورمان نه براساس هوش است، نه زحمت و نه معیارهای مشخص. گاهی برخی از دانشجویان با ما درددل میکنند که کاش میرفتیم رشته پزشکی.