سرنخ بازاریابی شبکه ای کجاست؟

هورنیوز – چندی پیش در روزنامه ها مطلبی توجهم را جلب نمود، و آن اینکه برخی فقها و آیات عظام حکم به حرام بودن هر گونه بازاریابی شبکه ای داده بودند. این پدیده مدتی است در کشور ما رایج شده و هواخواهانی نیز پیدا کرده است.
شورای محترم نگهبان و وزارت صنایع و معادن، مجلس شورای اسلامی و نیروی انتظامی موافقت خود را از برخی شرکت هایی که در زمینه بازاریابی شبکه ای فعالیت می کنند، اعلام کرده اند؛. در این مجال مختصر برآنیم تا جدای از مناظرات فقهی بین فقها و دستگاه های قانونگذاری ، ازمنظری جامعه شناسانه به پدیده بازاریابی شبکه ای بنگریم.
پیش از هر چیز لازم است منشاء بازاریابی شبکه ای کاویده شود. تاریخچه این پدیده به دو و یا سه دهه اخیر بر می گردد. گسترش فضای مجازی باعث شده موانع جغرافیایی، سیاسی، فرهنگی ارتباطات انسانی در نوردیده شود و به گفته «مارشال مک لوهان» جهان همچون دهکده کوچکی دیده شود. برخی از افراد نام جهانی شدن بر تحولات نامبرده گذاردند و گمان بردند که با این تحولات ارتباطی عصر فرهنگ های سنتی به سر آمده و باید جهانی شد. حال آنکه جهانی بودن با جهانی شدن متفاوت است.
جهانی بودن که در بر گیرنده میراث بشریت معاصر است به معنای درک و فهم میراث جهانی است. یعنی به نوعی آگاهی فرهنگی روح قومی از روح قومی دیگر تحت عنوان مفهوم «بشریت». این شناخت حس مسئولیتی در انسان پدید می آورد و باعث پاسخگویی در برابر حساس بودن و شکننده بودن میراث بشری می شود.
اما ماجرای جهانی شدن از لون دیگری است. جهانی شدن تابع منطق سرمایه دارانه است. منطق سرمایه داری یعنی کسب سود و سود بیشتر. این کسب سود خود را در روابط کالایی متجلی می کند.
عملکرد بازاریابی شبکه ای بدین گونه است که کالاهای مصرفی خاصی در اینترنت و شبکه های مجازی به فروش می رسد. اعضا مکلف اند برای کسب سود بیشتر از این سایت های اینترنتی خرید کنند و سپس این کالاها را مستقیما به دست مصرف کنندگان برسانند. ولی سود اصلی این نوع بازاریابی آنجاست که اعضا باید چند نفر را به عضویت مجموعه خود درآورند به عبارتی تولید زیر مجموعه نمایند. آن زیر مجموعه ها نیز برای کسب سود بیشتر باید به همین ترتیب عمل نمایند، یعنی زیر مجموعه هایی برای خود درست کنند. از پیامدهای این چرخه، شیوع مصرف زدگی در جامعه است. یعنی این سنخ از فعالیت اقتصادی، اجتماعی به جامعه مصرف زده می انجامد.
سلطه روابط کالایی بر کنش انسان های امروزه باعث پدید آمدن جامعه مصرف زده می شود. جامعه مصرفی جامعه ای است که در آن نیازهای کاذب بجای نیازهای راستین اولویت پیدا می کنند. افراد در جامعه مصرفی و کالا زده توان تشخیص مصالح راستین خود را ندارند. در این جامعه مصرفی و رفاه زده شکاف طبقاتی افزایش یافته و انسان ها در انتخاب معیارهای زندگی سعادتمند دچار اشتباه می گردند. فردگرایی لیبرالی که در جوامع سرمایه داری امروز غرب حاکم است افراد را سود طلب، خود بین و مادی بار آورده. بجاست پژوهشگران و خردمندان و آگاهان ، خطرات گسترش این گونه روابط اجتماعی در قالب بازاریابی شبکه ای که جامعه را به سوی مصرف زدگی و سود پرستی و پرتگاه مادی گرایی سوق می دهد را گوشزد نمایند.