“ن و القلم و ما بسطرون”

خداوند آفرینش در میان معدود سوگندهاى خود در قرأن کریم با قسم به قلم و آنچه مى نویسد به شیوا و گویاترین بیان بر اهمیت و منزلت آن تأکید داشته و بدین طریق بندگانش را به پاس داشتن حرمتش دعوت نموده است.

رسالت قلم و آنان که قلم مى رانند رسالتى مقدس و آسمانى ست. چه بسیار انسان هاى بزرگى در طول تاریخ که سر باختند اما قلم را سر سپرده نساختند!

دوشنبه ٢۵ بهمن ماه جارى در روزى که هزاران شهروند خوزستانى از اقشار و اطیاف مختلف جامعه، اساتید و دانشجویان دانشگاه، رزمندگان و ایثارگران، عشایر غیور، روحانیت معظم، کارگر و کارمند و کشاورز و… از پیر و جوان و خرد و کلان در همایشى اعتراضى و مدنى در جهت بیان مطالبات بحق، بدیهى و اولیه عیش کریم و دفاع از حق سلامت، بهداشت و امکانات متعارف و الزامات ابتدایى و حیاتى شهروندى خویش گردهم آمده و در نمایشى بى نظیر اوج قانونمدارى، فرهنگ متعالى شهروندى و شعور غنى فرهنگى، اجتماعى و مدنى خود را به منصه ظهور رساندند، متأسفانه قلم هایى از دایره انصاف و عدالت خارج شده و ساحت پاک مردم خوزستان را به آنى آلودند که خود این قلم ها مدتهاست در این آلودگى آشکار غوطه ورند!!؟

عجبا از قلم هایى که اگر فقط به آرشیو نگاشته هاى سابق آنان مراجعه شود کوس رسوایى آنها گوش فلک را کر خواهد کرد و ارزانى قلم ها و قدم هاى این افراد بر همگان روشن و آشکار خواهد گشت!

کسانى همایش انسانهاى دردمند و خسته جان خوزستانى در مقابل ساختمان استاندارى خوزستان را برچسب سیاسى مى زنند که خود در هر دوره به رنگى در مى آیند و قلم را به توازن و تناسب اصحاب قدرت به این سو و آن سو مى غلطانند و افسوس که هم عرض خود مى برند و هم ساحت پاک قلم را مى آلایند!

مردم خوزستان مگر چیزى جز آب، برق و سلامت جان خود و عزیزانشان طلب داشتند که مورد ملامت مدافعان بالإنابه از سوى دولتیان باشند!؟

اگر تجمعى در برابر استاندارى برگزار شده و خطاب مردم به استاندار محترم بوده است بدین معنا نیست که مردم فهمیم خوزستان، مدیریت چند ماهه ایشان را مسبب و علت العلل فجایع کنونى خود مى دانند، بلکه ایشان تنها به این دلیل که نماینده عالى دولت در استان مى باشند از سوى مردم مورد خطاب قرار گرفته است و در واقع کسى که باید نداى دردمندانه صدها هزار خوزستانى گرفتار و فاجعه زده را بشنود شخص رئیس جمهورى محترم است.
فراموش نکنیم که عمر چهار ساله دولت محترم تدبیر و امید رو به پایان است و این عذر و بهانه که همه مشکلات مربوط به گذشته است، نه منطقا و نه عقلا پذیرفته شده نیست. چرا که این سریال تکرارى همه دولتهاى پس از جنگ براى مردم نجیب و شریف خوزستان بوده است و همیشه دولتها، همتایان گذشته خود را مسبب بدبختیهاى این استان زخمى و هنوز جنگ زده دانسته اند و باید بصراحت پرسید :
-آیا مشکلات تحریم و کمبود اعتبارات و ضعف دولتهاى پیشین و انواع بهانه هاى لایعقل دیگر فقط از بخت و نصیب خوزستانى هاست؟!

با نگاهى اجمالى و مقایسه ایى بین استانها دقیقاً خلاف این ادعاها را ثابت مى کند و اتفاقاً دلخورى جامعه خوزستانى نیز همین عدم مدیریت جامع نگرانه و بالسویه در مناطق مختلف کشور مى باشد.

اى کاش دولت محترم بجاى فرافکنى و گریز از مسئولیت ها چاره ایى فورى، واقعى و ضربتى براى حل مشکلات زیست محیطى و معیشتى مردم این دیار بیندیشد و البته که اى کاش قلم هاى اجاره ایى نیز بیش از این نمک پاش دل ریش مردم خوزستان نباشند!!

هر کس بطریقى دل ما مى شکند…

بیگانه جدا ، دوست جدا مى شکند.

بیگانه اگر مى شکند حرفى نیست…

از دوست بپرسید چرا مى شکند!؟