افزایش حدود ۹۲۰ هزارتومانی درآمد سرانه ایرانیها درسال۹۵
هورنیوز – هرروز که میگذرد اهمیت اقتصاد و ابعاد کلان و ملی آن برای عموم افراد جامعه بیشتر مشخص میشود و افراد بیشتری پیگیری وضعیت اقتصاد کشور و حتی جهان هستند چرا که احساس میکند شرایط زندگی آنها و اقتصاد شخصیشان کاملاً متأثر از شرایط اقتصاد ملی و حتی جهانی است. روزنامهها و وبگاههای خبری و اطلاعرسانی هر روز بیشتر از دیروز به نوشتن در مورد اقتصاد تمایل نشان میدهند و تعداد روزنامهها، وبگاهها و… اقتصادی رو به تزاید است. این نیاز در حال تزاید اقتضا میکند که مفاهیم بعضاً پیچیده اقتصادی با بیانی ساده و عامه فهم در اختیار آنها قرار گیرد. یکی از این مفاهیم رشد اقتصادی یا رشد تولید ناخالص داخلی (GDP) است.
اندازه و بزرگی هر اقتصاد با میزان تولید کالاها و خدمات آن اقتصاد سنجیده میشود و رشد اقتصادی رشد تولید (اندازه اقتصاد) در هر دوره (بهعنوانمثال یک سال) را نشان میدهد. میزان تولید یک اقتصاد بر اساس اینکه تولیدات صورت گرفته در خاک یک کشور منظور باشد یا تولیدات صورت گرفته توسط تابعین آن کشور (در هرکجای دنیا) تولید داخلی یا تولید ملی نامیده میشود و بر اساس اینکه از کل این تولید استهلاک سرمایههای مورداستفاده برای انجام آن، کسر شده است یا خیر، خالص یا ناخالص نامگذاری میگردد.
به بیانی ساده رشد اقتصادی سالی نظیر سال ۱۳۹۴ برای کشوری مانند ایران همان رشد تولید ناخالص داخلی ایران در سال ۱۳۹۴ است: یعنی رشد تولیدات انجامشده در خاک ایران طی سال ۱۳۹۴ نسبت به سال ۱۳۹۳ (بدون کسر استهلاک سرمایه.
آمارهای رشد اقتصاد در چارچوب استاندارد جهانی تعیینشده توسط بخش آماری سازمان ملل تحت عنوان سیستم حسابهای ملی (SNA) عموماً به دو صورت سالانه یا فصلی ارائه میشود و در هر کشور یکنهاد آماری بهطور رسمی مسئول محاسبه و اعلام آن است. در ایران دو نهاد موازی بانک مرکزی و مرکز آمار ایران این محاسبات را انجام و ارائه مینمایند. آمار حسابهای ملی (و درنتیجه رشد اقتصادی) بانک مرکزی از سال ۱۳۳۸ و مرکز آمار ایران از سال ۱۳۷۰ در دسترس است.
با این پیشفرض که همه تولیدات انجامشده در واحدهای اقتصادی توسط مصرفکنندگان خریداری میشود[۱]، میتوان تولید ناخالص داخلی (GDP) را از جمع تولید و فروش واحدهای تولیدی (در بخشهای مختلف نظیر کشاورزی، نفت، صنعت و خدمات) یا از جمع خرید نهادهای مصرفی (خانوارها، دولت، سرمایهگذاران و خارجیها) محاسبه کرد. انتظار بر آن است که نتیجه هر دو روش یکی باشد و اگر اینگونه نشد به اشتباهات آماری نسبت داده میشود.
با توجه به اینکه کالاها و خدمات تولیدی مختلف واحدهای اندازهگیری متفاوت دارند (بهعنوانمثال واحد حملونقل کیلومتر و گندم تن است)، امکان تجمیع فیزیکی میزان تولیدات یا خریدها وجود ندارد. بر این اساس بهناچار ارزش پولی (در ایران ریالی) کالاها و خدمات با یکدیگر جمع میشود؛ اما این راهحل خود این مشکل را ایجاد میکند که رشد ارزش ریالی تولیدات هرسال نسبت به سال قبل میتواند ناشی از رشد فیزیکی تولید یا ناشی از رشد قیمت کالاها و خدمات تولیدی باشد. این در حالی است که هدف از مقایسه دو سال رشد فیزیکی تولید است.
برای حل این مشکل باید ارزش کالاها و خدمات هر دو سال بر اساس قیمتهای یک سال مشخص که آن را سال پایه مینامیم محاسبه شود. اینکه سال پایه چه سالی باشد خود بسیار مهم است و میتواند درنتیجه تفاوت ایجاد کند. یک مثال ساده از تفاوت میتواند ناشی از این باشد که اگر سال پایه خیلی دور باشد، ممکن است در این دوره کالاها یا خدماتی (نظیر خدمات اینترنت) تولید شود که در سال پایه وجود نداشته یا سهم بسیار کوچکی داشته است.
در حال حاضر سال پایه حسابهای ملی بانک مرکزی ۱۳۸۳ و سال پایه مرکز آمار ایران ۱۳۷۶ است که هر دو نسبتاً دور هستند. یکی از مهمترین دلایل تفاوت نرخهای رشد اقتصادی این دو نهاد به تفاوت آنها در سال پایه بازمیگردد.
از مهمترین مشکلات فعلی نظام آماری کشور عدم استقلال نهادهای آماری است بهنحویکه عملکرد آنها (حداقل در تعیین زمان انتشار) عموماً متأثر از شرایط سیاسی روز است.
تولید ناخالص داخلی هر کشور مبنای اصلی سنجش رفاه آن کشور است. بااینحال بهتر است از درآمد ملی بهعنوان معیاری برای رفاه استفاده شود. علاوه بر این، بهتر است تعداد جمعیت نیز در نظر گرفته شود. در این صورت درآمد ملی سرانه معیار مناسبتری برای سنجش رفاه است (هرچند در آنهم مسائلی نظیر محیطزیست، توزیع درآمد و… که در جای خود بسیار مهم و در رفاه بلندمدت مؤثر هستند در نظر گرفته نمیشود)
درآمد ملی سرانه ایران در پایان سال ۱۳۹۴ حدود ۱۲٫۵ میلیون تومان بوده است. هر درصد رشد اقتصادی به معنای افزایش سالانه حدود ۱۲۵ هزارتومانی درآمد سرانه ایرانیها است. بنابراین رشد حدود ۷٫۴ درصدی اقتصاد در سال ۱۳۹۵ در عمل به معنای افزایش حدود ۹۲۰ هزارتومانی درآمد سرانه ایرانیها در این سال خواهد بود. بااینحال در مورد این موضوع باید چند نکته را در نظر گرفته شود:
۱- این عدد وضعیت توزیع درآمد را نشان میدهد. مشخص است بسیاری از افراد در ایران در سال ۱۳۹۴ درآمد بسیار بیشتر از ۱۲٫۵ میلیون تومان داشتهاند و احتمالاً تعداد کثیری هم درآمدشان بسیار کمتر از این مقدار بوده است. به همین نسبت بهرهمندی افراد مختلف از رشد اقتصادی هم میتواند متفاوت باشد.
۲-این عدد وضعیت تخریب محیط زیست و استفاده از سهم نسلهای آتی از منابع طبیعی (نظیر آب، نفت و…) را نشان نمیدهد. ممکن است بخشی از درآمد ایجادشده با تخریب محیط زیست نظیر جنگلها، مراتع و… حاصلشده باشد که خود به معنای کاهش کیفیت زندگی و کاهش درآمد در آینده است. در اصل باید این هزینهها از درآمد ملی کسر گردد. همینطور استفاده بیشازحد از منابع آبی و نفتی باعث عدم برخورداری نسلهای آتی و حتی سالهای آتی نسلهای فعلی است.
۳-ممکن است بخشی از این درآمد ناشی از فعالیتهای غیراخلاقی نظیر تولید مواد مخدر و… ایجاد شده باشد که بیش از آنکه نشانگر افزایش رفاه باشد در نهایت موجب کاهش رفاه است.
اینکه رشد اقتصادی در چه مناطق جغرافیایی و در چه بخشهایی رخ داده باشد ازنظر مؤلفههای فوق بسیار مهم است. رشد بخشهایی نظیر نفت یا صنایع بسیار سرمایهبر دیگر که در آنها نیروی کار کمتری بهطور مستقیم یا غیرمستقیم اشتغال دارند، میتواند تأثیری بزرگ بر وضعیت رفاهی تعداد محدودی افراد جامعه داشته باشد اما بسیاری دیگر از افراد از منافع آن بیبهره باشند. در بخشها و صنایع کاربرتر رشد میتواند تأثیرات مهمی بر وضعیت جمعیت گستردهای از تابعین یک کشور داشته باشد. بهعنوانمثال بخشهایی نظیر کشاورزی، ساختمان، صنایع کوچک و… از طرفی اگر رشد اقتصادی حاصلشده محدود به یک منطقه خاصی از کشور نظیر تهران یا عسلویه یا… باشد نشان میدهد که جمع گستردهای از جمعیت سایر مناطق از آن بیبهره هستند.
عوامل متعددی بر رشد اقتصادی مؤثر هستند که شامل عوامل کوتاهمدت و عوامل بلندمدت است. در کوتاهمدت مهمترین عوامل مؤثر بر رشد اقتصادی در ایران مخارج دولت و وضعیت بخش ساختمان هستند. به بیانی دیگر میتوان وضعیت سرمایهگذاری دولتی و خصوصی را بیان کرد که این دو نیز عمدتاً متأثر از قیمت نفت، نرخ ارز و چشمانداز مثبت یا منفی اقتصاد کشور هستند که چشمانداز اقتصادی هم خود معلول بسیاری متغیرهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی میتواند باشد. در بلندمدت عوامل پایهایتر نظیر عملکرد نظام تدبیر امور، نظام آموزشی و… ساختار اصلی اقتصاد برای حصول رشد را فراهم میکنند.