کودکان اینترنتی!
هورنیوز – به هر شکلی هم که بسنجی و خوبیها و بدیهایش را کنار هم بگذاری باز هم میبینی که انگار معایبش از مزایای آن بیشتر است.
غریبهای بود که کم کم به عنوان یک دوست وارد زندگیمان شد و آنقدر چرب زبانی کرد که به او مثل اعضای خانواده یا شاید هم کمی بیشتر علاقهمند شدیم. نمیدانم این فضا چیست که اعتیادش از انواع مخدرها بیشتر و ترکش دشوارتر است. فضای مجازی صمیمیترین و در عین حال خائنترین دوستی است که به زندگیمان راه میدهیم؛ آنقدر خودخواه است که برایش مهم نیست دلبستگی به آن ما را از همسر، فرزند و تمامی اعضای خانواده دور میکند. بدتر از همه این است که خودمان به خودخواهی و خائن بودنش ایمان داریم ولی نمیتوانیم از محیط خصوصی خانوادهمان اخراجش کنیم.
گاهی تصور میکنی تبلتها و گوشیهای موبایل بعضی افراد چسب دارد آنهم نه چسبی بیکیفیت بلکه با چسبندگی بالا و درجه یک یعنی آنقدر قدرتش بالاست که شخص نمیتواند برای یک لحظه هم که شده گوشی را زمین بگذارد؛ از زمانی که وارد خانه میشود گوشیاش در دستش و تمام توجهش به مطالب رنگارنگ فضای مجازی است. حالا تصور کنید که چنین شخصی متاهل باشد؛ همسرش تمام روز را به انتظار نشسته تا او به خانه برگردد ولی به جای دریافت محبت بیتوجهی میبیند و همین اولین دلیلی میشود برای فاصله گرفتن زن و شوهر از یک دیگر. البته عکس این موضوع هم وجود دارد یعنی خانم دائما درگیر فضای مجازی و گروههای اجتماعی است و این مرد است که از کم توجهی همسرش آسیب میبیند و فاصله میگیرد. این فاصلهها تنها در همین حد نمیماند و به دنبالش اختلافاتی است که اتفاقا گاهی خیلی هم شدید میشود؛ اختلافاتی که منشاشان ایجاد حریم خصوصی در زندگی مشترک و ایجاد شک و شبهه زوجین نسبت به یکدیگر است.
کودکان فضای مجازی را یکی از اعضای خانواده میدانند
در بعضی خانوادهها کودک از زمان تولد با پدر و مادری مواجه میشود که بیشتر وقتشان را برای چرخیدن در فضای مجازی صرف میکنند و از آنجا که کودکان هر آنچه را میبینند عینا تکرار میکنند خودشان هم ناخواسته تبدیل میشوند به کودکان اینترنتی یعنی کودکان این فضا را به عنوان یکی از اعضای خانواده میپذیرند؛ عضوی که شاید حتی آن را بیشتر از بقیه اعضا دوست داشته باشند و وابستهاش شوند به همین خاطر آنها یاد میگیرند نیاز دریافت محبت و آنچه باید بیاموزند و سایر نیازهایشان را از این عضو ثابت خانواده بخواهند و درواقع همین موضوع آنها را با کمبودها و مشکلاتی روبرو میکند که در آینده گریبانشان را خواهد گرفت؛ مشکلاتی نظیر کمبود محبت، بلوغ زودرس، بیتوجهی نسبت به اعضای خانواده، تظاهر کردن و چاپلوسی در زندگی واقعی.
فضای مجازی فضایی نیست که تنها گریبان افراد را در محیط خانواده بگیرد بلکه برایشان در محیط کار و اجتماع هم دردسرهایی ایجاد میکند حالا ممکن است این مشکلات تنها برای خود شخص ایجاد شود و یا مجموعهای را درگیر این مسیله کند، مدیر شرکتی دوست نداشت کارمندانش محدود باشند به همین خاطر نه تلفن همراه و نه استفاده از اینترنت ممنوع نبود. کمی که گذشت متوجه شد روزبه روز راندمان کاری کاهش پیدا میکند و کیفیت محصولات تولیدی پایینتر میآید. پیدا کردن علت این مسئله کار دشواری نبود؛ کارمندان سعی میکردند وظایفی که به عهدهشان گذاشته شده را در مدت خیلی کوتاهی انجام دهند البته نه به نحو احسن بلکه تنها برای رفع تکلیف؛ آنها دوست داشتند کارها هرچه سریعتر انجام شود تا بتوانند وقت بیشتری را صرف چرخیدن در فضای مجازی کنند. خیلی طول نکشید که قانون شرکت تغییر کرد؛ کارمندان باید گوشیهایشان را بیصدا در کیفشان میگذاشتند، استفاده شخصی از اینترنت و موبایل هم ممنوع اعلام شد. بعضی از کارمندان نتوانستند طاقت بیاورند و از شرکت رفتند ولی آنهایی که ماندند در کنار نیروهای جدید خودشان را با شرایط وفق دادند و زمان بیشتری را صرف افزایش کیفیت تولیدات شرکت کردند و همین موضوع این شرکت رو به سقوط را با شرایطی مطلوب در سکوی ترقی و پیشرفت قرار داد.
استفاده همگانی از فضای مجازی دست فرماندهان جنگ نرم را خیلی بیشتر از قبل باز گذاشته است، اینکه میگویند جنگ نرم ضربههای جبران ناپذیری میزند پر بیراه نیست. انگار بعضیها تنها برای این به فضای مجازی آمدهاند که به اعتقادات چندین ساله مسلمانان توهین کنند؛ اعتقاداتی که به خاطرشان محرمها مشکی میپوشیم و نیمه شعبان شربت و شیرینی پخش میکنیم؛ آنها انگار آمدهاند تا با بیان مطالبی بیمدرک و تنها با استناد به تاریخی از خود در آورده به مسلمانان بگویند در اشتباهید و حالا از آنجا که خیلیها به دنبال مرجع این مطالب پوچ نمیروند ممکن است گفتههایشان را باور کنند و کم کم تبدیل شوند به همان افراد بیاعتقادی که صاحبان این جنگ میخواهند؛ آنهایی هم که اینها را باور نمیکنند بعد از تکرار مکررات به خودشان میآیند و میبینند به آنچه اعتقاد داشتهاند بیاعتقاد شدهاند و حالا همان اعتقادات پوچ شده ملکه ذهنشان و اتفاقا تبدیل شدهاند به افرادی که دیگر نه مشکی میپوشند و نه شربت و شیرینی پخش میکنند؛ افرادی که خودشان هم نمیدانند چرا ولی طوطی وار هرآنچه را در گروههای اجتماعی اینچنینی خواندهاند تکرار میکنند و ادعا میکنند نه به امام حسین اعتقاد دارند نه به عاشورا و نه کربلا….