بی اعتمادی مردم از آمار منتشرشده مسئولین
هورنیوز – تلفن استدیو زنگ میخورد. مجری شبکه ماهوارهای از بیننده پشت خط میخواهد تا صحبت کند. فرد پشت خط، زنی است میانسال، که شاید مادر یک خانواده باشد؛ او از مجری برنامه میپرسد: «به نظر شما “کِرَک” چیز بدی است؟ همه مقامات در ایران میگویند مخدر است و خطرناک است و فُلان.»
این سوال و سوالات مشابه در جامعهای که در آن معضلات عدیده اجتماعی وجود دارد برای هر انسانی پیش میآید اما عدم اطمینان برخی از مردم به خبرها و اظهارات مقامات و مسئولان در کشور باعث شده است تا انسانهایی که بعضاً تحصیل کرده نیز هستند، منابع و مراجع خود را اطلاعات یک مجری شبکه ماهوارهای قرار دهند و به هشدارهای مقامات هیچ توجهای نکنند.
ارائه آمار صرف دردی را دوا نمیکند
جرایم رو به کاهش است،تلفن همراه مرا دزدیدند، آمار طلاق را اعلام نخواهیم کرد چرا که موجب افزایش آن میشود. بیشتر کارتن خوابها در تهران جمع آوری شده اند؛ چندین کارتن خواب در شب های سرد تهران جان سپردند. چهارشنبه آخر سال از مواد آتشزا فاصله بگیرید؛ کامیون مواد محترقه به کشور قاچاق می شود؛ تعدادی کشته و تخت اورژانس ها از بیماران سوختگی پر میشود،پلیس فتا هر روز نسبت به جرایم فضای مجازی و کلاهبرداری ها در تلگرام و رمز عابربانک ها هشدار می دهد اما هیچ توجهی نسبت به آن نمی شود؛ چرا؟
مواردی زیادی است که میتوان به آن اشاره کرد که هم به دلیل عدم رعایت از جانب مردم و از طرفی ارائه آمار و ارقام متفاوت از طرف دولت مردان و مقامات باعث شده است تا یک عدم اعتمادنسبت به هر آنچه مسئولان عنوان میکنند، ایجاد شود.
در آخرین اظهارات بدین شکل مدیرکل اطلاعات و آمار جمعیتی سازمان ثبت احوال از عدم اعلام آمار مربوط به طلاق در کشور گفته بود. اکبر محزون گفته بود: «آمار طلاق به اندازه کافی بیان شده است و ارائه آمار صرف دردی را دوا نمیکند!» هرچند سخنان این مقام مسئول پس از جنجالهای چند روزه در ارتباط با این خبر و برداشت نادرست خبرنگار عنوان شد اما میتوان گفت اظهارات اینچنینی در ذهن مخاطب که همه مردم ایران هستند، تاثیر مستقیم و البته منفی میگذارد.
باید منشا این دوگانگیها مشخص شود
رهبر معظم انقلاب اسلامی نیز در دیدار با مسئولان ستاد سرشماری نفوس و مسکن فرموده بودند: «متاسفانه کشور از لحاظ آمارگیری عقب است و حتی برخی مسئولان از حقایق و آمارهای واقعی در بعضی بخشها مطلع نیستند.»
حضرت آیت الله خامنهای اختلاف در آمارهای مراکز آماری را «بلایی بزرگ» خواندند و فرمودند: «گاهی مراکز مختلف در خصوص نرخ بیکاری یا نرخ تورم و رشد اقتصادی، آمارهای متفاوتی بیان میکنند که این مسئله موجب ایجاد بیاعتمادی در مردم میشود.» رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به نادرست خواندن برخی آمارهای دولتهای قبلی توسط دولتهای بعدی، افزودند:«باید منشا این دوگانگیها مشخص شود، یعنی یا در آن دوره در بیان آمارها اشکالی وجود داشته است یا در دوره پس از آن؛ و در هر صورت، دستکاری در آمارها که در معرض قضاوت مردم فهیم نیز قرار دارد، گناهی کبیره است.» آنچه مشخص است «ایجاد بی اعتمادی در مردم» از مهمترین نتایج آمارهای گوناگون در کشور است. بی اعتمادی که تا حد زیادی با توجه به رفتارهای مردم و عدم باور اخباری که منتشر میشود، ایجاد شده است.
اعتماد باید چگونه شکل بگیرد؟
مصطفی آبروشن، جامعه شناس در گفت و گو با «ابتکار» می گوید: «قبل از این که ما به ریشههای بی اعتمادی در جامعه بپردازیم ابتدا باید سرمایه اجتماعی را واکاوی کنیم. در واقع این مفهوم به عنوان روح یک ملت به شمار میآید که در فرآیند جامعهپذیری آموخته میشود. سرمایه اجتماعی نه تنها به ارتباطات انسان معنا و مفهوم میبخشد بلکه زندگی گروههای اجتماعی را لذت بخشتر میکند.»
این جامعهشناس می افزاید: «هر چه اعتماد، صداقت، همدردی، همبستگی و مشارکتهای اجتماعی که از مولفههای سرمایه اجتماعی است بیشتر باشد آن جامعه از توسعه پایدارتری برخوردار خواهد بود و به نظر میرسد که اعتماد متقابل مردم و حکومت از مهمترین مولفههای سرمایه اجتماعی به شمار میآید زیرا این اعتماد بستر همکاری های میان اعضای جامعه را شکل میدهد.» وی با مطرح کردن این سوال که این اعتماد باید چگونه شکل بگیرد؟ می گوید: «چرا در جامعه ما این اعتماد به شکلی گسسته شده است؟ این مفهوم ریشه در انتظاراتی دارد که مردم نسبت نظام اجتماعی دارند اگر به انتظاراتی که از سوی مسئولان در ذهن شهروندان شکل گرفته، پاسخ شایسته و متقاعد کننده ای داده نشود و یا اگر مردم احساس کنند که نهادهای اقتصادی-اجتماعی افکار و انتظارات عمومی را نمایندگی نمیکنند، ما شاهد بی اعتمادی نسبت به حاکمیت خواهیم بود.
لذا اعتماد اجتماعی مفهومی دستوری نیست که ما بخواهیم با نگاه پلیسی در جامعه محقق کنیم بلکه اعتماد بر این اساس شکل میگیرد که نقشهای محول اجتماعی که در اختیار مدیران دولتی است به شایستگی ایفا گردد. به عبارتی هر نهادی وظیفهاش را مسئولانه و به درستی انجام دهد در غیر اینصورت آن نگرش مثبت نسبت به نظام اجتماعی که همان اعتماد است سلب خواهد شد.» آب روشن می افزاید: « وقتی در جامعه ای که زمینه رشد و شکوفایی جوانان محقق نگردد و آنان امید به آینده روشن را از دست بدهند به معنای از بین رفتن اعتماد اجتماعی است. وقتی رفتار پلیس با شهروندان به شکل احترامآمیز تعریف نشده، نتیجه آن میشود که این بی اعتمادی باعث خشم خود جوش مردم می شود. این جامعه شناس می افزاید: «گفتن واقعیت های اجتماعی از طرف جامعه شناسان در حال حاضر سیاهنمایی برداشت می شود، در چنین جامعه ای چگونه می توان اعتماد از دست رفته را بازسازی کرد؟ در واقع این واقعیتهای تلخ کدهایی است که ما را باید به تفکر وا دارد زیرا این اعتماد متقابل در حال گسستن است؛ متاسفانه نظام اجتماعی با نظارتهای شدید و مستمر تکلیف و وظایف شهروندی را به آنان گوشزد میکند اما خبری از حقوق شهروندی نیست.»
بی اعتمادی معلول شرایط نابسامان اقتصادی-اجتماعی است
آب روشن می افزاید: «جامعهای که اکثر جوانانش بیکار هستند و به مرحله بلوغ اقتصادی نرسیدهاند چگونه میتوانند به بلوغ اجتماعی برسند و به نظام اجتماعی خویش اعتماد کنند؟ در واقع این جوانان در مرحله اول نیازهای زیستی در جا
زده اند لذا دلیل متقاعد کنندهای برای برقراری اعتماد وجود نخواهد داشت.به عبارتی بی اعتمادی در جامعه ما علت نیست بلکه معلول شرایط نابسامان اقتصادی- اجتماعی است.» وی با اشاره به اینکه برای برطرف شدن این بی اعتمادی باید شایسته سالاری و تخصص گرایی در جامعه حاکم شود،
می گوید: «یکی از کدهایی که نشان از بی اعتمادی اجتماعی دارد، رشد فزاینده فرد گرایی در جامعه است زیرا مشارکت و فعالیت های جمعی که از متغیرهای سرمایه اجتماعی بوده به شدت کاهش پیدا کرده است. به نظر میرسد ریشه این بیاعتمادی ناشی از بحران مدیریت در جامعه است و درمان آن، رجوع به شایسته سالاری، تخصص گرایی و تکیه بر علم و عقلانیت در مدیریت نهاد های اجتماعی است زیرا با نگاه به روند رو به رشد فقر،بیکاری اعتیاد،طلاق، خودکشی و دیگر انحرافات اخلاقی اسفبار، به ریشه های بی اعتمادی اجتماعی پی خواهیم برد.»