سند تحول آموزش و پرورش و ۴ اشکال!

هورنیوز – دکتر مهدی مولایی آرانی در یادداشتی به بررسی «سند تحول بنیادین آموزش و پرورش» پرداخته است. او در نوشته خود ۴ انتقاد مهم را به این سند وارد کرده است که در ادامه مشروح آن را از نظر می گذرانید:

 سند تحول بنیادین آموزش و پرورش مهمترین سند بالادستی در آموزش و پرورش است. این سند در مهرماه ۱۳۹۰ در شورای‌عالی انقلاب فرهنگی به عنوان مجموعه‌ای حاوی بیانیه ارزش، بیانیه مأموریت، چشم‌انداز، هدف‌های کلان، راهبردهای کلان، هدف‌های عملیاتی و راهکارها و چارچوب نهادی و نظام اجرایی تحول تدوین و تصویب شده است. این سند در مقایسه با اسناد قبلی که در حوزه آموزش و پرورش تدوین و تصویب شده بود، از جامعیت بیشتری برخوردار است و افق‌های والاتری را مدنظر قرار داده است اما مانند هر طرحی دیگر خالی از اشکال نیست.
یانیه ارزش‌های سند تحول شامل ۳۰ گزاره ارزشی است که برخی خود شامل چندین گزاره می‌باشد. عدم اولویت‌بندی میان این گزاره‌ها سبب می‌شود که مجریان با سردرگمی مواجه بوده و در هنگام تزاحم بین گزاره‌ها نتوانند تصمیم یکسانی را اتخاذ کنند
به دنبال انتشار گزارش «صبح نو» از نشست نقد و بررسی کتاب «جامعه‌شناسی و آموزش‌وپرورش» و نقد کوتاه دکتر ضیاء هاشمی تحت عنوان بیگانگی این سند؛ بر آن شدم بخشی از نقدهایی که چند سال قبل در قالب یک کار تحقیقاتی نسبت به بررسی این سند آماده کرده بودم، بیان کنم. بدون شک بیان این نقدها به معنی نادیده گرفتن محاسن و نقاط قوت سند نیست. لازم به ذکر است که طبق مفاد سند تحول بنیادین، این سند می‌تواند هر پنج سال یکبار مورد ترمیم و بازبینی قرار گیرد و الان دقیقاً ۵ سال از آن بازه زمانی می‌گذرد. بدان امید که این نوشتار کمکی در این راستا باشد.
۱-چارچوب مفهومی: داشتن چارچوب مفهومی متقن و روشن، اساسی‌ترین بخش و پایه یک سند سیاستی است. اگرچه در مبانی نظری تحول بنیادین ساحت‌های تربیت به انواع ۱- تربیت اعتقادی، عبادی و اخلاقی ۲- تربیت زیستی و بدنی ۳- تربیت اجتماعی و سیاسی ۴- تربیت اقتصادی و حرفه‌ای ۵- تربیت علمی و فناوری ۶- تربیت هنری و زیبایی شناختی، تقسیم‌بندی شده است؛ اما فارغ از اینکه نقدهای فراوانی نسبت به این نوع تقسیم‌بندی وجود دارد، مؤلفان سند در بخش‌های مختلف و در اسناد پایین‌دستی به این چارچوب پایبند نبوده‌اند. در بیانیه مأموریت سند تحول آمده است:«حیات طیبه دارای ابعاد فردی، خانوادگی، اجتماعی و جهانی است».  در هدف اول از اهداف کلان سند تحول و همچنین در سند برنامه ملی درسی (از اسناد پایین‌دستی) ساحت‌های تربیت به چهار ساحت ارتباط با خدا، خود، دیگران و طبیعت تغییر یافته است.
کثرت، عدم اولویت بندی و تکرار برخی گزاره‌های ارزشی و عملیاتی: بیانیه ارزش‌های سند تحول شامل ۳۰ گزاره ارزشی است که برخی خود شامل چندین گزاره می‌باشد. عدم اولویت‌بندی میان این گزاره‌ها سبب می‌شود که مجریان با سردرگمی مواجه بوده و در هنگام تزاحم بین گزاره‌ها نتوانند تصمیم یکسانی را اتخاذ کنند (هر مجری بر اساس ظن خود عمل کند). این معضل در راهکارهای عملیاتی سند تحول نیز قابل مشاهده است.( این سند شامل ۱۳۱ راهکار عملیاتی است).
هیچ‌گونه نظام ارزیابی و شاخص‌بندی تاکنون در سند تحول و بعد از آن مشاهده نمی‌شود
معضل دیگر در بیانیه ارزش‌ها و راهکارهای عملیاتی تکرار و تداخل گزاره‌ها با یکدیگر است. به عنوان مثال در بیانیه ارزش، گزاره‌های ۲،۱و۲۰ درباره جامعه مهدوی است؛ گزاره‌های۶،۵ و۱۱ درباره هویت است. این مشکل (همپوشانی، تکثر و نبود ارتباط میان گزاره‌ها) به دلیل نداشتن چارچوب مفهومی متقن است. در صورت وجود یک چارچوب مفهومی روشن، از یک‌سو ارتباط میان گزاره‌ها مشخص می‌شد و از سوی دیگر نشان داده می‌شد راهبردها و راهکارها برای حل چه مسأله‌ای تدوین شده‌اند و از همپوشانی و تکرار آنها جلوگیری می‌شد.
۲-عملیاتی نبودن چشم انداز در افق ۱۴۰۴: آرمان‌ها و اهداف کلانی که در سند تحول آورده شده است غالباً متناسب با جامعه آرمانی است نه ایران ۱۴۰۴! از سوی دیگر باید پرسید که در صورت تحقق این اهداف در افق ۱۴۰۴، بعد از آن چه اهدافی را می‌توان برای حرکت تکاملی جامعه در نظر گرفت. توجه به چشم‌انداز تدوین شده (نظام تعلیم و تربیت رسمی عمومی در افق ۱۴۰۴ ، با اتکاء به قدرت لا یزال الهی، مبتنی بر نظام معیار اسلامی، فرهنگ و تمدن اسلامی – ایرانی و قوام‌بخش آن‌ها و زمینه‌ساز جامعه جهانی عدل مهدوی و برخوردار از توانمندی‌های تربیتی ممتاز در طراز جمهوری اسلامی ایران در سطح منطقه، الهام‌بخش و دارای تعامل سازنده و مؤثر با نظام‌های تعلیم و تربیتی در سطح جهان، توانمند در زمینه‌سازی برای شکوفایی فطرت و استعدادها و شکل‌گیری هویت یکپارچه اسلامی، انقلابی- ایرانی دانش‌آموزان با توجه به هویت اختصاصی آنان؛ کارآمد، اثربخش، یادگیرنده، عدالت‌محور و مشارکت‌جو، برخوردار از مربیان و مدیران مؤمن آراسته به فضایل اخلاق اسلامی، عامل به عمل صالح، تعالی‌جو و تحول‌آفرین، انقلابی، آینده‌نگر، عاقل، متعهد، امین، بصیر، حق‌شناس.)
در سند تحول نشان می‌دهد که تدوین‌کنندگان سند از این نکته مهم غفلت کرده‌اند که چشم‌انداز در واقع آینده مطلوبی است که بر اساس شناخت از وضعیت فعلی و ظرفیت‌های موجود قابل دست‌یافتن باشد. متصورشدن تمام خوبی‌ها و کمالات برای مربی، متربی و مدرسه و جامعه در چشم‌انداز ۱۴۰۴ یک پارادوکس روشن است.
۳- غفلت از ایجاد درک مشترک:به اعتقاد کارشناسان یکی از مهمترین دلایل شکست اجرای سیاست‌های تحولی«فقدان درک مشترک و عدم شناخت اهداف سیاست‌گذاری» است. مصاحبه‌های انجام شده با معلمان نشان می‌دهد که میان آنچه مدنظر مسوولان سطح بالاست با درک و برداشت معلمان و مدیران تفاوتی بسیار آشکار وجود دارد. مسوولان و تدوین‌کنندگان سند با افق دیدی بالا و نگاهی آرمانی از اهداف سند می‌گویند حال آنکه مدیران و معلمان، این گونه آرمان‌نویسی برای افق ۱۴۰۴ را خیال‌پردازی ناکام می‌دانند. این تفاوت در برداشت‌ها سبب می‌شود که مجریان سطوح پایین هیچ‌گونه ایمان و یقینی به سند نداشته و برای موفقیت آن از جان و دل تلاش نکنند.
۴-ارزیابی: بررسی تحولات آموزش و پرورش در ایران نشان می‌دهد که به علت نبود فرایند ارزیابی از نتایج و پیشرفت هر یک از مراحل اجرای برنامه‌های اصلاحی و سرانجام فقدان ضمانت‌های اجرایی، قانونی و مالی دست‌اندرکاران امر تعلیم و تربیت ناگزیر به دوباره کاری در امر اصلاحات شده‌اند. بر طبق سند تحول، شورای عالی انقلاب فرهنگی مسوول ارزیابی و نظارت بر سند تحول بنیادین در سطح کلان است؛ اما نکته اساسی این است که هیچ‌گونه نظام ارزیابی و شاخص‌بندی تاکنون در سند تحول و بعد از آن مشاهده نمی‌شود. عدم وجود نظام ارزیابی و شاخص‌های معین سبب می‌شود که هر مجری بر اساس برداشت‌های خود اهداف را تفسیر و اجرا کند و هر ارزیابی نیز بتواند بر اساس برداشت خود مجری را خوب یا بد بداند.
https://hoorkhabar.ir/640366کپی شد!
81
 

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

This site is protected by reCAPTCHA and the Google Privacy Policy and Terms of Service apply.