مروری بر واژه های پرکاربرد در خوزستان
هورنیوز – گذشته از این، بین جملههای مردم استان خوزستان کلمههایی را خواهیم شنید که نه فارسی هستند و نه عربی. با این دسته از لغات در زبان انگلیسی مواجه شدهایم. دلیلش این است که با اکتشاف نفت در منطقه بختیاری و استان خوزستان و تأسیس شرکت نفت ایران و انگلیس پدیده قرضگیری و ورود واژگان زبان انگلیسی در این استانها به شکلی گسترده انجام شد. حالا کلمههای انگلیسی یا شکل تغییریافته آنها در گفتوگوهای بسیاری از مردم شهرهای این استان شنیده میشود. به عنوان نمونه بعضی از مردم خوزستان به گوجهفرنگی «تَماتِه» یا «تمِاتِه» میگویند که از لغت انگلیسی«tomato» گرفته شده است. بعضی از آنها از فعل «دِرِسکردن» به معنی شیککردن و لباس نو پوشیدن استفاده میکنند. مثلا میگویند: «حسابی دِرِس کردی بری مهمونی» که از فعل«to dress» انگلیسی گرفته شده است.«پلتیک زدن» را به معنای کلکزدن و یکدستیزدن به کار میبرند که از واژه «politics» به معنای کارها و علم سیاسی گرفته شده است. به عنوان مثال میگویند: «اینقدر پلیتیک نزن مُو خودُم میدونُم کجا بودی». «مُو» در این جمله ضمیر فاعلی اول شخص است. در لهجه جنوبی ضمایر فاعلی، مفعولی و ملکی مخصوصی وجود دارد. به همین دلیل، اول شخص ضمیر ملکی میشود: « ُم» مثل کتابُم و ضمیر مفعولی میشود: «مُونِه». این ضمیر مفعولی در جمله به این شکل استفاده میشود: «خودش مُونه شناخت.» به این معنی که «خودش مرا شناخت.» در استان خوزستان ممکن است با این کلمهها مورد خطاب قرار گیریم: «کاکا»، «آمو» و «وُلِک» که به ترتیب یعنی «برادر»، «عمو» و «جناب». این واژهها تکیهکلام مردم این ناحیه هم به شمار میروند. اگر در این استان آدرس خاصی را بپرسیم احتمال دارد با این جمله مواجه شویم: «چَپَکی اومدی وُلک». «چَپَکی» یعنی بیراهه و اشتباه. ممکن است بین جملههای آدرس این کلمهها را بشنویم: «جُفت مسجد» یا «جفت مدرسه». در استان خوزستان جفت کمتر به معنی زوج به کار میرود و بیشتر معنای جنب و کنار دارد. اگر با یکی از هموطنان این ناحیه آشنا باشیم و بعد از مدتی سراغش رفته باشیم خواهد پرسید :«نبودِت؟» که معنایش میشود: «خبری ازت نبود و کجا بودی؟». جمله « همین نزدیکیها اینجا بودُم.» میتواند به عنوان جواب مورد استفاده قرار گیرد. که «همین نزدیکیها» یعنی «همین تازگیها». درهرحال، از آنجا که مردم استان خوزستان بسیار خونگرم و میهماننوازند کمتر کسی در سفر به این استان احساس غربت خواهد کرد پس خوزستان مقصدی است که با خیال راحت میتوان به سمت آن رفت.
ضربالمثلهای خوزستانی
مواقعی که توان ما برای حل یک موضوع کافی نیست و با آن دچار مشکل هستیم اما در عین حال چند موضوع دیگر را هم به آن اضافه کرده و با این کار خودمان را دچار سرگردانی بیشتر میکنیم، استفاده از این مثل در مورد رفتار ما مناسب است: «موش تو سوراخ نمیرفت، جارو به دمش میبست.» در استان خوزستان هم این ضربالمثل رواج دارد ولی در هندیجان آن را به این شکل به کار میبرند: «مُک من چال نیره، جورف به دنبش ایبنده.» برای کسی که خیلی خسیس و ناخن خشک است و خیری از او به کسی نمیرسد و به اصطلاح نم پس نمیدهد، در اکثر نقاط کشور مثلهای «آب از دستش نمیچکد» و « جان به عزراییل نمیدهد» را به کار میبرند ولی در استان خوزستان برای مواجهه با چنین اشخاصی مثل ویژهای کاربرد دارد: «کُنجی خوره، دَساش لیسَ» که معنایش این است: «کنجد میخورد و دستهایش را میلیسد.» درباره میهماننوازی و گشادهرویی که مردم این استان برای داشتن این ویژگیها زبانزد خاص و عام هستند ضربالمثل «آدم به روی باز کسی به خونهاش میره نه به در بازش» باب است که در بعضی از قسمتهای استان خوزستان مثل دزفول به این شکل مورد استفاده قرار میگیرد: «آدم به ری گُشیَده مِرَه یا به در گشیده؟»
شعر جنوبی
در شهر دزفول که یکی از شهرهای مهم استان خوزستان است، شعری در مراسم جشن عروسی خوانده میشده که خیلی از مردم هنوز آن را به یاد دارند. در بخشهایی از این شعر قدیمی آمده است: «حوشومَه رَشُو کُنُم، اتاقُمَه کُنُم فرش/ مهمونِه گِرفتُمه سماوَرَ زَنُم تَش/ چرخ بازار چرخ بازار سیزَنت بایا طلا/ جومَه دومانَه تو دُختُی زندیِش دکمه طلا/ مارِ دوما (مادر داماد) مارِ دوما دَسِت نبینا بلا/ جومه دومانَه تو دُختی زَندیِش دکمِه طلا/ اَ خدا سوُ وایَه دارُم/ اولی حُوشِ گَپی / دومی ماشینِ دُووی، سومی دَسه چکی» در یکی از ترانههای محلی شوشتری هم اینطور آمده است: «هر کی گفت یارت منم باور مکن/ یار وفادارت منم باور مکن/ مگو مگو تو راز دل سی مردمون/ وفا ندارن مردمونِ این زمون/ فهمیدَمه یار دیگه گرفتیه/ ای بیوفا اصلا به مُو نگفتیه/ حتما ورش عشق مونه حاشا بکنی/ ای گم دیگه به از خودُم پیدا بکنی» قسمت آخر این ترانه معمولا با آواز دشتی اینطور خوانده میشود: «یا مونه به گل برید، با گله بیارید، یا میون مُو و گل، پیمونی گذارید» قسمتهای مختلف این ترانه با آوازهای گوناگون در دستگاه سه گاه خوانده میشود.
فوتبال، تخمه و نفرین و دعا
مردم جنوب، خودشان به این موضوع معترفند که بهطورکلی دو دستهاند: گروه اول آنهایی هستند که علاقه به فوتبال دارند و گروه دوم آنهایی که به سینما علاقهمندند. با این شرایط، تخمه یکی از تنقلاتی است که به احتمال فراوان هر دو گروه به آن تمایل نشان میدهند. تخمه هر نوع تخمهای میتواند باشد، به ویژه تخمه آفتابگردان. اما بعضی از مردم خوزستان به این نوع تخمه میگویند: «تخمک آفتابپرست» که البته شباهت زیادی به اسم متداول آن دارد و فهمیدن منظور آنها سخت نیست. نفرین و دعایی هم بین مردم بسیاری از نقاط کشور متداول است. آنها در مواقعی که بخواهند برای کسی طلب خیر و آرزوی سلامتی داشته باشند، میگویند: «خدا پشت و پناهت» اما اگر بخواهند کسی را لعنت یا برای او دعای بدی بکنند، میگویند:«خدا بزنه به کمرت». خوزستانیها برای هر دوی این موارد یک جمله را به کار میبرند که بنا به موقعیت، مفهوم آن عوض میشود و ممکن است هر کدام از دو معنی ذکر شده را داشته باشد: «خدا رو کولت». مردم استان خوزستان اصطلاحات و تکیهکلامهای زیادی دارند که بعضی از آنها در نقاط دیگر کشور هم استفاده میشود. مثل «پیله»: سمج و گیر، «جفت کردن»: از ترس جا زدن، «چارمیخ کردن»: بستن دست و پای کسی و به او سخت گرفتن.