حاشیه نشینی نشانگر عدم سلامت ساختارهای اقتصادی و اجتماعی است

هورنیوز – حاشیه‌نشینی را در یک جمله می‌توان به چربی دور شکم یک فرد تشبیه کرد که او را از تحرک و پویایی باز می‌دارد و زمینه را برای انواع بیماری‌ها فراهم می‌کند!
از دیدگاه سیمون چپمن هشت ویژگی برای مناطق حاشیه‌نشین می‌توان نام برد: عموماً غیر قانونی هستند، غالباً خلق الساعه هستند و از مواد و مصالح مختلف ساخته شده‌اند، معمولاً بوسیله‌ خود ساکنان احداث شده‌اند، فاقد خدمات شهری مانند راه آسفالته، برق و سیستم دفع فاضلاب هستند، توسعه‌ آنها بدون برنامه‌ریزی و غالباً به صورت اتفاقی صورت گرفته است و مکان ‌گزینی آنها غالباً در لبه‌های شهری، حواشی خطوط آهن و بزرگراه‌ها و یا زمین‌های خالی از سکنه‌ای که در مجاورت مناطق مرکزی شهرها قرار دارند، صورت می‌گیرد، معمولاً در مناطق نامناسب شهری (مانند زمین‌های ناهموار حواشی کارخانجات، در مجاورت زمین‌های رها شده و بلا استفاده تشکیل می‌شوند، جمعیت متراکم دارند چراکه از خانواده‌های پرجمعیت تشکیل شده‌اند.
آنچه از تعاریف گوناگون برمی‌آید آن است که حاشیه‌نشینی در کشورهای در حال توسعه ، غالباً از مهاجرینی  تشکیل می‌شود که بنا به علل مختلف، شهرهای بزرگ را هدف قرار داده‌اند، ولی به دلیل پایین بودن سطح مهارت‌های فنی و فقدان سرمایه‌کافی ، قدرت ورود به متن اصلی شهر را نداشته و ناگزیر به پذیرش زندگی حاشیه‌ای شده‌اند، مکان گزینی  این قبیل اجتماعات، اغلب، در زمین‌های نامرغوب و یا اراضی حاشیه‌ شهرها و به صورت غیرقانونی صورت گرفته است. فقر اقتصادی، پایین بودن سطح سواد و بالا بودن میزان جرائم و کمبود خدمات زیر بنایی و مسکن های بی دوام و خلق الساعه ، از خصوصیات مشترک مناطق حاشیه‌نشین به شمار می‌رود.
به عبارت ساده‌تر می‌توان گفت، مناطق حاشیه‌نشینی، محدوده‌های خاصی از شهرها هستند که به لحاظ شرایط اقتصادی، اجتماعی ، فرهنگی و کالبدی، تفاوت آشکاری با سایر مناطق شهر دارند.
از سالهای ۱۹۵۰ بحث‌های مرتبط با حاشیه‌نشینی در جهان و به خصوص جهان سوم بصورتی گسترده مطرح شد. تحلیل‌های متفاوت و راهکارهای گوناگونی در این رابطه ارائه شد. اما هیچ یک از تجارب جهانی ۵۰ سال اخیر منجر به حذف حاشیه نشینی نشدند. تنها در جوامع فراصنعتی حاشیه‌نشینان شهری دهه‌های ۵۰ و ۶۰ جای خود را به رانده‌ شده‌های قافله توسعه دهه‌های ۸۰ و ۹۰ دادند. در کشورهای جهان سوم مهار و ساماندهی حاشیه‌نشینی همچنان از بحث‌های مطرح آغاز هزاره سوم است. اما مهار و ساماندهی حاشیه‌نشینی به ابزارهای گوناگونی نیاز دارد .
درسالهای آینده (یعنی ۲۰۲۰) رقم کل حاشیه‌نشینان شهری جهان تقریباً به ۱۴۰۰ میلیون نفر افزایش خواهد یافت. میزان افزایش کشورهای صنعتی ثروتمند در این مدت حدود پنج میلیون نفر و حجم جمعیت آلونک‌نشین جهان درحال توسعه به رقم ۱۳۵۵ میلیون نفر خواهد رسید که از این مقدار حدود ۷۵ میلیون نفر از آن کشورهای غرب آسیاست. ایران به عنوان شانزدهمین کشور پرجمعیت جهان طی سالهای ۱۳۳۵ – ۱۳۸۰ جمعیتش ۳/۶ برابر افزایش یافته درحالی که این رشد برای جمعیت جهان کمتر از ۲/۳ برابر بوده است. رشد جمعیت شهری کشور طی همین مدت (۴۵ سال) بیش از ۷ برابر بوده است.
براساس مطالعات جامعه‌شناختی، ۶۷ شهر کوچک و بزرگ کشور در ۱۶ استان در سال ۱۳۸۰ (بدون احتساب تهران، آذربایجان شرقی و مرکزی) با پدیده حاشیه‌نشینی مواجه هستند، در این محدوده‌ها که بیش از دو میلیون نفر ساکن هستند، تراکم جمعیت مناطق حاشیه‌نشین به طور متوسط حدود ۲۰۰ نفر در هکتار است . همچنین مطابق با برآوردهایی که در پژوهش حاشیه‌نشینی در ایران توسط مرکز مطالعات و تحقیقات معماری شهرسازی ایران، صورت پذیرفته است، جمعیت حاشیه‌نشینی در ۱۰ شهر بزرگ ایران نظیر تهران، مشهد، شیراز، اهواز بیش از ۵/۳ میلیون نفر تخمین زده شد.
آسیب‌های اجتماعی، سهم بالایی از وقوع جرم و جرائم در کشور را به حاشیه‌نشینان اختصاص داده است، به دلیل عدم تطابق هنجاری و نائل نشدن به یک شناخت جامعوی حاشیه نشینان و همچنین سطح نازل معیشت اقتصادی این طبقه جامعه، یک نوع انحرافات نهادینه شده در کنش آنها به چشم می‌خورد، قاچاق مواد مخدر و جنایت‌های مبتنی بر هیچ انگاری ارزش‌های جامعوی، از موارد قابل ذکر آن هستند. رواج مشاغل کاذب و غیر رسمی، فقرمفرط اقتصادی و همچنین عدم مهارت فنی درمیان مهاجران حاشیه‌نشین ایران،‌ مشاغلی را رواج داده که در متن زیست شهری به وضوح قابل رویت است ، دستفروشی و قاچاق کالا، دلالی‌های کاذب امروز نه تنها درحاشیه شهر بلکه در متن شهرها نیز نمود تام دارد.
سطح نازل آموزش و پرورش و سواد در حاشیه شهرهای ایران، آموزش و پرورش به بدوی‌ترین شکل ممکن رواج دارد، به این معنا که عدم تخصیص بودجه متناسب برای امر آموزش و پرورش این نقاط جدای از آنکه باعث کم سواد شدن حاشیه‌نشینان شده است، موجب گردیده که تا فرآیند جامعه پذیری socialization، درمیان کودکان و نوجوانان حاشیه‌نشین فرآیندی ناقص و عقیم باشد، نقصانی که در رشد بالای انحرافات جامعه نمود می‌یابد. رشد مناطق حاشیه‌ای موجب شده است که اجتماعاتی communitys در دل جامعه society ، رخ عیان کند. در مضرات این بدسامانی جامعوی همین بس که به واسطه آن آداب شهرنشینی و کنش شهروندی به فراموشی سپرده می‌شود و خصایص کنش روستایی که سنخیتی با زیست شهر ندارد، به شاکله عقیدتی زیست شهری مبدل می‌شود.
تراکم بالای جمعیتی در کنار فقدان امکانات شهری باعث شده که از لحاظ بهداشتی، مناطق حاشیه‌ای شهرها در وضعیت وخیمی به سر ببرند. آمار بالای بیماری‌های واگیردار و بیماری‌های پوستی و گوارشی گواه این مشکل عمده مناطق حاشیه‌ای شهرهای ایران است.
در مورد اصفهان هم برآوردها نشان داده از جمعیت بیش از دو میلیون نفری اصفهان قریب به ۴۰۰ هزار نفر حاشیه‌نشین هستند.
پیشتر شهرداری اصفهان به دنبال اجرای طرحی برای ایجاد کمربندسبز در اطراف اصفهان بود که به موجب آن بتواند جلوی حاشیه‌نشینی در اطراف اصفهان را بگیرد ولی برای این کار موفق نشد و این طرح به نتیجه خاصی نرسید. اکنون ولی از اصفهان خبرهایی مبنی بر ایجاد امکانات برای بهداشت، آموزش حاشیه نشینان به گوش می رسد.
غلامحسن صدری، رییس مرکز بهداشت اصفهان نیز در فروردین ماه سال گذشته از عزم مرکز بهداشت اصفهان برای زیر پوشش قرار دادن ۴۰۰ هزار نفر حاشیه نشین اصفهانی خبر داد و گفت: «اعتبارات لازم در این زمینه به صورت مستقل از وزارتخانه داده شده و سال گذشته بالغ بر ۴۰ میلیارد تومان نیز در زمینه بهداشت حاشیه نشینان صرف شده است.»
یکی از معضلات تازه حاشیه‌نشینی در اصفهان، حضور مهاجران سوری و عراقی در منطقه «حصه» اصفهان است. یار احمدی، مسئول بسیج خواهران منطقه حصه( در گفتگو با مهر) به شناسایی یک هزار و ۱۰۰ کودک بی‌هویت در منطقه حصه اشاره می‌کند و می‌افزاید: «بسیاری از کودکان این منطقه هویت مشخصی نداشته و شناسنامه ندارند.»
یک گزارش میدانی از منطقه حصه نشان داده است ساکنان این منطقه از حضور مهاجران در این منطقه عاصی هستند و می‌گویند این مهاجران، جرم و فساد را در این منطقه افزایش داده‌اند و امنیت موجود در حصه اصفهان را به زیر صفر رسانده‌اند. از آنجا که پیشگیری بهتر از درمان است باید به بررسی ریشه‌ها پرداخت و آنها را حل کرد.
خلاصه کلام اینکه حاشیه نشینی یک بیماری است که نشان‌دهنده عدم سلامت ساختارهای اقتصادی و اجتماعی است که برای مقابله با آن قطعاً باید بلادرنگ با رشد آن مقابله کرد و سپس به اصلاح ساختارهای داخلی آن پرداخت. توانمندسازی و بهسازی بهترین راهکار در این مناطق به شمار می‌رود که البته توانمندسازی باید توسط سازمان‌های مردم نهاد غیردولتی در این مناطق پیگیری شود، چرا که بی‌اعتمادی به سیستم دولتی را نمی‌توان یک شبه اصلاح کرد.
در کنار آن باید به رفع علل حاشیه‌نشینی هم پرداخت. نگاه تمرکزگرای سیستم دولتی باعث شده در طول سال‌های متمادی بیشتر امکانات مادی و اقتصادی کشوری به شهرهای بزرگ و مراکز استانها (قطبهای رشد) تخصیص یابد که تبع آن مهاجرت گسترده روستائیان است. در روستاه‌های ما هم اکنون امکانات لازم و کافی جهت توسعه و ایجاد عدالت وجود ندارد و نمی‌توان روستائیانی که حق زندگی کردن را دارند مجبور به زندگی در شرایطی ناعادلانه کرد.
آنان به هر قیمتی خود را به شهر می‌رسانند تا رفاهی که به ناحق از آنان گرفته شده را بدست آورند ولی در چنبره مشکلات شهری جذب در ساختار شهر را مشکل می یابند و به حاشیه شهر پناه می‌برند و خود و نسل بعد خود را به نفرین حاشیه‌نشینی مبتلا می‌کنند.
نسل دوم و سوم این حاشیه‌نشینان نیز بدلیل وضعیت خاص آموزش عمومی، عدم دسترسی به آموزش حِرَف از جایگاه خود محروم شده و همیشه بافت شهری، آنان را به عنوان یک عامل خارجی دانسته و سعی در دفع آنها (نه جذب و حل) دارد.
نگاه کارشناسان مسائل شهری به حاشیه نشینی عمدتاً نگاهی تهاجمی است و مدیریت شهری به آنها به عنوان جزایری پر از مشکل که باید حذف شوند نگاه می‌کند.
دکتر قرائی مقدم در این زمینه اعتقاد دارندکه : باید برای حل ریشه‌ای بحران حاشیه‌نشینی سطح آموزش و پرورش را بالا برد ،سطح باروری را کاهش داد و قطب‌های صنعتی را از شهرهای بزرگ به شهرهای کوچکتر منتقل کرد تا برای ساکنان شهرهای کوچک و روستاه‌ها شغل و درآمد ایجاد شود تا مهاجرت آنان کمتر صورت گیرد. البته باید درکنار آن با مدیریت بحث ارزش افزوده زمین، قیمت ملک را کنترل کرد تا گسست اجتماعی شهری منجر به مهاجرت درون شهری به حاشیه نشود. در هر حال حاشیه‌ها، زائیده سیاست‌های ماست، سیاست‌هایی که سالها قبل داشتیم .

https://hoorkhabar.ir/639413کپی شد!
204
 

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

This site is protected by reCAPTCHA and the Google Privacy Policy and Terms of Service apply.